سرویس تئاتر هنرآنلاین: دستکاری و "ذهن‌کاری" متون نمایشی ساختارمندی که هنرمندانه نوشته شده‌اند اغلب  ناروا و آسیب‌رسان است، مگر آنکه بن مایه‌های موضوعی و شاکله ساختاری آن‌ها زیاد آسیب نبیند تا هنگام اجرا نشانه‌ها، داده‌ها و داشته‌های تأویل زایش، زایل نشود؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد، در آن صورت آنچه نوشته و به اجرا در می‌آید، تماما به نویسنده و دخالت‌گر ثانویه آن تعلق دارد و نباید  به اسم نویسنده متن اصلی و حتی به "عنوان" نمایشنامه او اشاره شود.

نمایش دو عنوانه "دشمن مردم" یا "دکتر استوکمان" به نویسندگی محمد ابراهیمیان که هم اکنون در سالن چهارسو از مجموعه سالن‌های تئاتر شهر اجرا می‌شود، به علت حذف و تعدیل‌های "آغاز"، "میانه" و "پایان" نمایشنامه معروف "دشمن مردم"، اثر هنریک ایبسن و نیز به سبب افزوده‌های شخصی و سلیقه‌ای محمد ابراهیمیان هیچ ارتباطی به اثر ایبسن ندارد و به خود ابراهیمیان تعلق دارد؛ در متن و اجرای این اثر هیچ کدام از اصول مربوط به آدابته‌کردن که به  طور ضمنی به آن‌ها اشاره شد، رعایت نشده است و نمایشنامه "دشمن مردم" اثر معروف  "هنریک ایبسن" اساسا "تحریف"، "تخریب"، "تخریق" و "ناقص و  "ابتر" شده است.

در اجرای نمایش "دکتر استوکمان" از همان آغاز از روی انتخاب بازیگران به آسانی ثابت می‌شود که تحلیل کارگردان از پرسوناژهای متن محمد ابراهیمیان هم بسیار غلط بوده است، چون برای نقش "دکتر استوکمان"، ایوب آقاخانی را انتخاب کرده که چهره‌ای جوانانه دارد و او را عاری از هرگونه تفکرزائی نشان می‌دهد. ضمنأ موهایش هم با یک دم اسبی مشخص شده که به عنوان نشانه‌ای خاص ذهن تماشاگرانی را  که اغلب می‌شناسنش به شخصیت خود او و به بیرون از فضای حسی و ذهنی نمایش معطوف می‌کند؛ این در حالی اتفاق افتاده که پرسوناژ "دکتر استوکمان" حتی بر اساس آنچه محمد ابراهیمیان ارائه داده، پرسوناژی متفکر، عتاب‌آمیز و ثابت  قدم است. این اشتباه فاحش در مورد انتخاب  سایر بازیگران، از جمله بازیگر نقش همسر دکتر استوکمان هم صدق می‌کند، زیرا ظاهر ، لباس، حرکات و حالات این بازیگر زن صرفا به یک زن خانه‌دار شباهت دارد؛ در حالی که زن دکتر استوکمان حین خانه‌دار بودنش، پرسوناژ مکمل شوهرش به حساب می‌آید و نیمی از شخصیت و افکارش  به تناسب تأثیرات فکری و رفتاری شوهرش روشنفکرانه است و این باید در ظاهر او هم به طور نسبی مشهود باشد که نیست. ضمنا بجز بازی عباس شادروان که متناسب با نقش‌اش خوب از کار درآمده، هیچ کدام از بازیگران دیگر نه تنها وجاهت نقش‌های  مورد نظر را ندارند، بلکه نقش‌ها را هم ضایع کرده‌اند. بازی بهرام ابراهیمی نیز بسیار ضعیف و حتی تاحدی کمیک است؛ او در مواردی هم بسیار بی‌حال بازی می‌کند و به سبب طراحی غلط  لباس‌اش، به "سرپرست  یک سیرک" شباهت پیدا کرده که گرچه تاویل‌دار است، اما با سبک واقع‌گرایانه نمایش منافات دارد. جلیل فرجاد با بازی ضعیف‌اش یک آدم عامی و بی‌ثبات را به نمایش می‌گذارد. عباس شادروان نقش محوله‌اش را خوب بازی می‌کند و باید یادآور شد که برای بازی در نقش "دکتر استوکمان" گزینه مناسبی بوده و  کارگردان متوجه این موضوع نشده است.

طراحی صحنه بسیار غلط انجام شده، چون محتوای متن واقع‌گرایانه است، اما ترکیب کلی صحنه با توجه به "دو نمره حمام" که از آغاز تا پایان نمایش در معرض دید تماشاگرانند و مکان‌های گوناگون حوادث نمایش را در هم ادغام شده نشان می‌دهد، اساسأ ترکیبی متناقض و انتزاعی دارد و کارگردان هم دو بازیگر جوان را در این  نمره‌های حمام که به دو کیوسک بسته شباهت دارند، تا آخر اجرا محبوس می‌کند؛ این در حالی انجام شده که تماشاگر در تمام طول اجرا از موضوع حمام‌ها مطلع است. 

نمایش "دشمن مردم" یا "دکتر استوکمان" به نویسندگی محمد ابراهیمیان و کارگردانی علی پویان یک  اجرای "پرسوناژ محور" و همزمان "تماتیک" است و این دو خصوصیت باید هم ‌عرض با همدیگر تا آخر ادامه پیدا کنند و همزمان برآیند متقابل و دوسویه‌ای از هم باشند، درحالی که در آخر، "دکتر استوکمان" فقط به یک سخنرانی که در نمایشنامه اصلی "ایبسن"  پایان کار او نیست، اکتفا می‌کند و با رضایت از صحنه نمایش بیرون می‌رود و نهایتا "پرسوناژ و موضوع " هر دو به گونه‌ای، ناقص، ناتمام و ابتر می‌مانند.

کاربری نور رها و موضعی معمولی است، موسیقی، مخصوصا کاربری‌های مقطعی‌اش مناسب از کاردرآمده، اما طراحی لباس بی‌تناسب و در رابطه با لباس زنان، کاملا ایرانی و بی‌ربط است.  

این نمایش در اصل براساس تحریف و تخریب نمایشنامه "دشمن مردم"  اثر "هنریک ایبسن" نوشته شده، در متن و اجرا مضمون و محتوایی دل‌بخواهی و شخصی دارد و همه مراحل آن از انتخاب بازیگران گرفته تا اجرای نهایی روی صحنه و نیز طراحی صحنه، بازی بی‌تناسب و غیر نمایشی بازیگران، طراحی غلط  لباس و نهایتا میزانسن‌های بسیار معمولی و کارگردانی ضعیف و ساده‌نگرانه‌اش، منجر به اجرایی کسل‌کننده شده که ذهن و احساس تماشاگر را پس می‌زند و از این منظر که چه تخریب و تحریفی در حوزه متن و اجرا انجام شده، واقعا تماشائی است.