سرویس تئاتر هنرآنلاین: ساختارمند بودن متن نمایشی حول موضوعی معین و محوری، شرط اساسی و تضمین اولیه‌ای برای ارائه یک اجرای خوب است و البته شرط الزامی آن هم طراحی هنرمندانه موضوع است تا نویسنده بتواند حرف و مقصودش را برای صحنه نمایش به بیانی دراماتیک درآورد و از حاشیه‌پردازی و مخصوصا " خرده روایت‌ها" و چند موضوعه شدن آن اکیدا پرهیز کند. در غیر این صورت متن، آشفته، چندگانه و چندموضوعه و از لحاظ شیوه پرداختن به موضوع‌ها صرفا چیدمانی و فهرست‌وار، از کار درخواهد آمد و تماشاگر هنگام اجرای آن بر روی صحنه، نمی‌تواند ذهنش را روی موضوعی واحد متمرکز نماید. آنچه سبب تشّتت یک اجرا می‌شود، در وهله نخست به متن ارتباط دارد. واریته‌وار بودن موضوع عملا روی صحنه منجر به کارناوالی شدن آن می‌شود؛ کارناوالی بودن اجرا در جلوه و ظاهر بازیگران و خود صحنه است که عبارتند از: ظاهر آرایه‌ای، عجیب بودن نسبی لباس‌ها، چهره‌آرایی‌ها، استفاده از ماسک پرندگان (یک مورد)، گوناگونی آدم‌ها و وضعیت‌شان، چهره‌نمایی تکلف‌آمیز و تا حدی عمدی رو به تماشاگران، حرکات توأم با خودنمایی، جلوه‌دهی و ژست‌های خاص که موسیقی‌های متنوع و نیز نواختن حضوری ساز و هم‌آوایی‌های نسبی جمعی هم به این کارناوالی شدن کمک کرده است.

در متن نمایش "دیوان تئاترال" به قلم محمود استاد محمد از سر فصل‌های بیانی فولکلوریک و غیرفولکلوریک روایی گوناگونی مثل "یکی بود،یکی نبود"، "اتل متل توتوله" یا شیوه بیانی "لالائی" و... استفاده شده است. باید یادآور شد  شروع یک متن موزون با این "لیدهای بیانی" کمکی به قصه واری  یا داستانی شدن آن نمی‌کند. متن نمایش "دیوان تئاترال" به علت چند موضوعه بودن و شاکله شلوغ و موزیکالش که عمده‌تا بر جلوه‌آرایی تاکید دارد، یک "واریته  کارناوالی" است که با "کمدی فانتزیک" تفاوت فراوان دارد؛ این نمایش اساسا کمیک نیست و به شکل متناقضی کارگردان بر "کمیک‌نمایی" تأکید داشته و آن را به زعم خودش به "کمدی فانتزیک" منسوب کرده است، اما با چهره‌آرایی، لباس، ماسک و غیره نمی‌توان یک نمایش را تخیلی و فانتزیک نشان داد؛ جوهره موضوعی فانتزیک باید در خود موضوع و سبک و سیاق پردازش آن باشد، نه که از بیرون برآن تحمیل شود.

نمایش "بنگاه تئاترال" به نویسندگی محمود استاد محمد و طراحی و کارگردانی روزبه حسینی که هم اکنون در تماشاخانه سنگلج اجرا می‌شود، از لحاظ متن شامل اشعار هجایی زیبایی است، اما از نظر پردازش موضوع و تأکید بر ساختاری منسجم و دراماتیک، بسیار ضعیف و همان‌طور که قبلا اشاره شد، چند موضوعه و چند جوره است. دیالوگ‌ها اکثرا موزون و گاهی نیز غیر موزون از کار درآمده و در جاهایی هم تمثیلی، تلویحی و کنایی‌اند. بیشتر آن‌ها اساسا دیالوگ به شمار نمی‌روند و همانند مونولوگ‌های بسیار کوتاهی‌اند که مصرف لحظه‌ای دارند. در این گفتارهای موزون به موضوع بی‌داد زمانه، بی‌آبی و خشکسالی استعاری، قصه شیرین و فرهاد و عشق‌های دیگر پرداخته شده است. متن، آغاز، پایان و حتی میانه‌اش، بی‌سر و شکل است و بخش قابل توجهی از آن به "بیان احوالات شخصی" اختصاص یافته است. تنها قسمتی که  کمی نمایشی جلوه کرده، بخش کوتاه پرداختن به عشق شیرین، فرهاد و خسرو پرویز است.   

کارگردان سعی کرده با تأکید بر طراحی صحنه‌ها و بهره‌گیری از سازه‌های متحرک و مخصوصا توجه به لباس، چهره آرایی، نور و موسیقی تا حد امکان اجرا را با جلوه‌آرایی پیش ببرد و ضعف‌های متن کمرنگ به نظر برسند، اما ضعف و بی‌ساختاری، واریته‌واری و کارناوال گونگی متن و اجرا برجسته‌تر شده است. موسیقی، اغلب تغزلی، مقامی و گاهی هم  به  سبک امروزی اجرا می‌شود که در کل دلنشین از کار درآمده، اما چون استفاده از موسیقی و آواز در این اجرا زیاد است، عملا موسیقی و آواز هم به سهم خود جنبه پرفورمنس‌گونگی، واریته‌واری و کارناوالی بودن نمایش را فزونی بخشیده و اجرا در جاهایی شبیه "پرفورمنس‌های واریته‌ای و کارناوالی موزیکال" شده است. صداهایی هم که از بلندگو پخش می‌شوند ، کمکی به آنچه روی صحنه جریان دارد، نکرده است.

تغییر موضوع این پرفورمنس در پایان، مبنی بر دست یافتن غیر منتظره به آب و بهبود وضعیت، یک ترفند موضوعی ناگهانی، بی‌منطق، دلبخواهی، عمدی و غیرقابل باور است و برای متن و اجرا، "پایان" محسوب نمی‌شود.

پرفورمنس واریته‌وار و کارناوالی موزیکال "دیوان تئاترال" به نویسندگی محمود استاد محمد و کارگردانی روزبه حسینی تفاوت زیادی با نمایش تئاتری دارد؛ در آن، پرسوناژ به صورتی که از بطن متن یک قصه و ماجرا شکل بگیرد و حداقل به طور نسبی شخصیت‌پردازی شود، وجود ندارد؛ در نتیجه، بازیگری هم به معنای تئاتری آن منتفی است، اما میزانسن‌ها، مناسب و استفاده از سازه‌های متحرک بجا و کاربردی است. کارکرد نور و موسیقی و طراحی‌های لباس و چهره‌پردازی‌ها  به تناسب چند گانگی موضوع و کارناوالی شدن اجرا، خوب و کاربردی انجام شده است. اما این پرفورمنس در کل، چندان بر دل و ذهن تأثیر نمی‌گذارد؛ عمده‌تا نمایه‌ای است و همانند همه پرفورمنس‌ها، صرفا از لحاظ جلوه‌آرایی برجسته است.