سرویس تئاتر هنرآنلاین: رویکرد صرفاً عینی و نسبتاً گزارشی به واقعیتهای معمولی و حتی چیدمان آنها به منظور شکلدهی دلبخواهی یک متن نمایشی، هرگز آن را از دادهها و داشتههای نمایشی مناسب برخوردار نمیکند و دقیقاً مشخص میشود که بخشهایی از موضوع ارائه شده اساساً به هم ربط ندارند و نویسنده عملکردی چیدمانی در جهت "پر کردن متن" و نهایتاً طولانیتر شدن آن داشته است. در جاهایی امکان دارد که او برای هر مشکلی یک قرینه موازی در نظر بگیرد تا بلکه مضمون و محتوای اثر تشدید و تاثیرگذار شود، اما این ترفند شخصی هیچ کمکی به دراماتیک بودن و تحلیلی شدن اجرا نمیکند و حتی به آن آسیب هم میرساند. گاهی استفاده از پرسوناژهای قرینهوار هم مزید بر علت میشوند: مثلاً نویسنده یک معضل محوری برای دو زوج که با هم نسبت دارند، در نظر میگیرد و این از باورپذیرشدن موضوع میکاهد؛ ضمناً خلاصه کردن همه اینها و موارد جنبی دیگر در یک "فلش بک" که جنبههای گزارشیاش به مراتب بیش از وجوه روایی آن باشد و به صورت سرفصلدار هم ارائه شود، عملاً از دراماتیک شدن نمایش میکاهد.
نمایش "ماه در آب" به نویسندگی محمد یعقوبی و کارگردانی سید علی هاشمی که هم اکنون در سالن قشقائی تئاتر شهر اجرا میشود، شاخصههای فوق را به نمایش میگذارد.
محمد یعقوبی عمداً بر موضوع ازدواج و مشکلات آن تاکید داشته است و هیچ کوششی برای نشان دادن روابط علت و معلولی تنگناهای زوجهای مورد نظر نداشته است. همه چیز در فلش بک گزارشگونه و خاطرهوار خلاصه شده که در پایان به هیچ غایتمندی و نتیجهای هم نمیرسد؛ این به آن معنا است که نویسنده موقعیت و حوادث را برای خودش تحلیل نکرده است. خود عناصر به خودی خود تا حدی به واقعی بودن نزدیکاند، ولی به هم ارتباط واقعی ندارند: بدون دلیل از الگوهای نسبتاً قرینهوار هم استفاده شده و همه اینها هم در یک خانواده میگذرد.
نویسنده به کمک تصاویر نوشتاری عبارات و کلمات و البته همزمان با صدای تایپ شدن فرضی آنها، سعی کرده برای هر صحنه یک سرفصل نوشتاری قائل شود: همان ترفندی که در بخشهای سرفصلدار برخی از رمانها رایج است؛ این ترفند نویسنده در اصل معنا کردن عبارات به زبان صحنه محسوب میشود و سبب باورناپذیرتر شدن موضوع ظاهراً اجتماعی نمایش شده، ضمن آنکه به رغم نگرش نویسنده، به شکل سبک هم درنیامده است.
گاهی بازیگران، لبهایشان به منظور حرف زدن حرکت میکند، اما هیچ جمله و حتی اصواتی شنیده نمیشود؛ این ترفند گمانهزا و غیرمنطقی که به احتمال به اجرا ارتباط پیدا میکند، بر جنبههای ساختگی بودن موضوع و پرسوناژها افزوده و حتی سبب کمیک جلوه کردن برخی صحنهها شده است. تماشاگر تلخی وقایع را حس نمیکند، زیرا خود پرسوناژها از حوادث تلخ مورد نظر تاحدی سرخوشاند و به همین دلیل موقعیت تعلیقیشان چندان برایشان آسیب رسان نیست.
در آغاز نمایش "ماه در آب" به نویسندگی محمد یعقوبی و کارگردانی سیدعلی هاشمی عبارتی بیان میشود مبنی بر این که "بزرگترین ترس آدمهایی که کشورشان را ترک میکنند، آن است که وقتی برمیگردند، ببینند هیچ چیز مثل گذشته نیست". در آخر نمایش نویسنده، ناخواسته و به اشتباه، شکل متناقض این گفته را به اثبات میرساند: پرسوناژ شوهر وقتی از خارج برای سر زدن و بردن دخترش به خارج، به ایران برمیگردد، نه تنها از وضعیت تغییریافته و موجود نمیترسد، بلکه از خارج رفتنش هم خوشحال و راضی است.
طراحی صحنه بسیار شلوغ و پر از خطوط و اشکال هندسی چهارگوش است و حتی میکروفونی هم در انتهای سمت چپ صحنه در نظر گرفته شده تا گاهی پرسوناژها بدون دلیل پشت آن قرار بگیرند و حرف بزنند. ضمناً مبلها شباهتی به مبل واقعی ندارند. نایلونهای پردهای که روی چارچوبها کشیده شدهاند، نیز تماماً عاری از علتهای نمایشیاند؛ به همین دلیل کل صحنه از نظر بصری به یک انبار از وسائل زمخت چوبی شباهت دارد و عملاً حیطه مانور حرکتی بازیگران را محدود کرده، تا جایی که بیشتر بازیهای بازیگران به صورت درجایی و به حالت نشسته شکلدهی شدهاند؛ با همه اینها کارگردان در هدایت زنان بازیگر این نمایش نسبتاً موفق بوده و هردو بازیگری که نقشهای محوری دارند و به عنوان همسر با جدایی از شوهرانشان مواجهه شدهاند، بازیهای خوبی ارائه میدهند (صرف نظر از لب زدنهای کلامی بیصدا و غلط که احتمالاً سفارش کارگردان بوده است). استفاده از نور موضعی به منظور تاکید بر موقعیت پرسوناژ و برجسته کردن حالت مونولوگگویی او در نقش راوی، از کارکردی درست و نمایشی برخوردار است. اما بهره شنیداری گرفتن از ترانهها، هیچ مناسبتی با شاکله اجرایی و واقعگرایی نسبی موضوع و اجرا ندارد. کارگردانی نمایش فقط در بخش مربوط به بازی برخی از بازیگران قابل توجه است وگرنه، همانطور که قبلاً اشاره شد، طراحی و دکور صحنه آسیب زیادی به اجرا وارد کرده و میزانسنهای تاویلدار و دراماتیکی مشهود نیست. صحنهها بریده بریده، چیدمانی و کوتاهاند. اجرا در بخشهایی، نشانههایی از ملودرام خانوادگی و در جاهایی دادههای محدودی از "کمدی درام" را به نمایش میگذارد و البته به تناوب دادههایی گزارشی و صرفاً توصیفی زیادی هم در بر دارد.
در نمایش "ماه در آب"، گرهافکنی، نقطه اوج، حتی غایتمندی و نتیجه مهمی وجود ندارد، اما تماشاگر در جاهایی با دیالوگهایی محدود و نسبتاً معنادار روبه روست: "من گذشته تو نیستم"، "تو خوشحال بودی و من وانمود میکردم خوشحالم"، "از اینکه همه کارهای نیمه تمام تو را از بچگی تا حالا تمام کردهام، متاًسفم" و....
نمایش "ماه در آب" به کارگردانی"سید علی هاشمی" اجرایی کم محتوا، دوگانه و عاری از هرگونه غایتمندی محتوایی و نمایشی است؛ البته نمایش یک جنبه مثبت، اما متناقض را برجسته کرده و ضعفهای متن در اجرا آشکارتر شده است.