سرویس تئاتر هنرآنلاین: یکی از زیباترین رمان‌های گروه سنی نوجوان که به علت ارتباط مضمون و محتوای اثر به بزرگ‌ترها برای آنان نیز خواندنی است، رمان "آن شرلی با موهای قرمز" اثر "لوسی ماود مونتگمری" است. رمان یا داستان "آن شرلی" تاکنون چندین بار به شکل فیلم و سریال‌های کارتونی و حتی فیلم سینمائی عرضه شده و همه آن‌ها هم (حداقل دو نسخه کارتونی و یک فیلم سینمایی آن توسط نگارنده این سطور دیده شده) جزو بهترین، زیباترین و جذاب‌ترین آثار تلویزیونی و سینمایی بوده‌اند؛ همه جذابیت اثر هم معطوف به داستان زیبای آن و کاراکتر دختر نوجوانی به نام "آن شرلی" است؛ یک خواهر و برادر مسن و تنها که در دهکده‌ای به سر می‌برند، به جایی سپرده‌اند تا بلکه پسر یتیمی را به فرزند خواندگی قبول کنند که به آن‌ها در امورات مزرعه و خانه کمک کند؛ در این رابطه دختری به نام " آن شرلی" را که کک مکی و دارای موهای  قرمز است به آن‌ها معرفی می‌کنند؛ این حادثه متناقض و پارادوکسیکال که در نوع خودش بسیار داستانی و تعلیق‌آمیز است، مبنای کشمکشی  درونی و بیرونی می‌شود؛ به رغم نفرت و بیزاری زن که تا قبل از به پایان رسیدن اثر به طور نسبی ادامه می‌یابد و دائم هم دختر را به "پس فرستادن" تهدید می‌کند، "آن شرلی" موفق می‌شود با ویژگی‌های ذهنی، عقلی، حسی و بیان بسیار زیبا و توصیفی و عمیقش و همزمان با زرنگی و تلاشی که در انجام دادن کارها از خود نشان می‌دهد، ثابت کند که از هر پسری شایسته‌تر است و به عنوان یک دختر نوجوان هم (در اولین سال‌های نوجوانی) به طور غیرقابل انتظاری بسیار دوست داشتنی و اساساً یک دختر خاص است. او خواهر و برادر مسن مورد نظر را هم متوجه بسیاری از زیبایی‌های زندگی، محیط و حتی معطوف به معنی واقعی زندگی، شادی و عشق می‌کند؛ نهایتاً و به‌گونه‌ای بسیار عاطفی دل سخت زن مسن را هم کاملاً نرم و از آن خود می‌کند تا جایی که او را برای همیشه و با علاقه‌ای شایان به عنوان فرزند خودشان می‌پذیرند.

نقل و روایت مجمل داستان فوق به علت آن است که نمایش "آن شرلی با موهای بسیار قرمز" با تحریف زیاد داستان توسط فراز مهدیان دهکردی تبدیل به چیز بسیار متفاوت، متضاد و بی‌محتوایی شده است که در کل پنج در صد داستان مورد نظر را هم به خوبی نشان نمی‌دهد؛ ضمناً کاراکتر لالی (یک جوان نسبتاً قوی هیکل حدود بیست و هفت ساله) هم وارد متن کرده که در اصل لال هم نیست(!؟) و هیچ کارکرد نمایشی و محتوایی ندارد؛ ضمناً چون کارش نوکری، کارگری و خدمت‌کاری است و به خواهر و برادر مسن کمک می‌کند، عملاً تقاضای آن‌ها و پذیرفتن "آن شرلی" را توسط این خواهر و برادر، نقض، منتفی و بی‌اعتبار کرده است؛ ضمناً نویسنده تضاد و تقابل زن مسن (در اجرا یک زن جوان است!؟ ) با "آن شرلی" را هم در همان آغاز زایل نموده و هیچ نکته تعلیق‌زایی برای "گره‌افکنی" و نهایتاً "گره‌گشایی" باقی نگذاشته است؛ او حتی نتوانسته پایانی هم برای اثر معین کند: به‌گونه‌ای ناگهانی همان چیز غلطی هم که مطرح شده به طور ناقص و بی‌نتیجه سرانجام قطع می‌شود. نکته دیگری هم مزید برعلت شده است: در آغاز و نزدیک قطع شدن غیرمنتظره نمایش بدون دلیل ترانه‌هایی هم به "زبان انگلیسی" و با حرکات موزون پخش می‌شود: همه این ضعف‌ها و بی‌توجهی‌ها در شرایطی است که به طور متناقضی همین نمایش، اجرای برگزیده بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی شده است!؟

نگاهی اجمالی به داستان اصلی و روایت جعلی نمایش نشان می‌دهد که زیباترین نکته‌ها، موقعیت‌ها، حوادث و جنبه‌های آموزشی و حتی روانشناختی اثر اصلی به کلی کنار گذاشته شده‌اند و اجرایی بی‌محتوا، بی‌ساختار و ملال آور و با موضوعی متفاوت به مثابه "بدل‌سازی برای آثار خوب و زیبای دیگران" روی صحنه آمده است. گاهی دیالوگ غلط هم در اجرا وجود دارد: مثلاً  "من  به تو  گفتم این دختر توهم می‌زند" و...

طراحی صحنه بسیار ساده است و برای مضمون شخصی و غلط نویسنده کارکرد نسبتاً خوبی پیدا کرده است. طراحی لباس (به جز لباس "آن شرلی")  بسیار غلط در نظر گرفته شده و گویی بازیگران با یک دست از لباس‌های خودشان وارد صحنه شده‌اند. هردو بازیگر برای نقش‌هایی که به آن اشاره شد، نامناسب‌اند و حتی از نظر "تیپ شناسی" و "چهره شناسی" اصلاً برادر و خواهر محسوب نمی‌شوند. بازی‌های آن‌ها به دلیل بدلی بدون نقش‌شان و نیز عدم تناسب سنی‌شان با نقش اساساً غیرقابل طرح و خارج از حیطه ارزیابی است، اما بازی دختری که نقش "آن شرلی" را بازی می‌کند، نسبتاً خوب است. طراحی نور نامناسب و به کاربردن موسیقی و حتی نوع آن هیچ تناسی با اجرا ندارد. کارگردانی نمایش بسیار معمولی و ساده است. متن نمایش به علت ضعف "بسیار برجسته" ساختاری و محتوایی و مهم‌تر آن‌که به سبب تحریف و زشت جلوه دادن اثر اصلی که دارای داده‌های جذاب، گیرا، انسانی، روانشناختی، جامعه شناختی و زیبائی شناختی بالایی است، حتی نمره "صفر" هم نمی‌گیرد. دیدن نمایش "آن شرلی با موهای بسیار قرمز" با طراحی و  کارگردانی "امیر بهاور اکبر پور دهکردی" برای تماشاگران فقط دریغ و افسوس به جای می‌گذارد و بس!