سرویس تئاتر هنرآنلاین:  تئاتر، هنری است که به زیبایی‌های زندگی و والایی‌های انسان و نیز به مشکلات، مسائل زندگی و همزمان به زشتی‌های همه این مقوله‌ها، وقتی از هنجار خارج می‌شوند، می‌پردازد و یکی از ویژگی‌های محوری آن هم این است که الزاماً شیوه خلاقانه و زیبایی برای نشان دادن همه موارد فوق‌الذکر و متناقض (اعم از زشت و زیبا) به کار می‌برد، طوری که زیبایی شیوه پردازش موضوع و سبک و سیاق اجرای آن  از لحاظ "زیبایی شناسی هنری" خاص، متمایز و یگانه است. گاهی هم به شکل متناقض‌تری ساختار اجرا به صورت "نمایش در نمایش" و "بازی در بازی" در خواهد آمد. البته نتیجه یا نتایج نهایی یا پایانی آن هم از اهمیت خاصی برخوردار است و همه این اشکال و دگرگونگی‌های خلاقانه هم به خاطر رسیدن به نتایج و پایان‌های زیبا، گره گشا و تفکربرانگیز است.

نمایش "بازی زندگی" به نویسندگی ماندانا عبقری و کارگردانی علیرضا دهقانی که هم‌اکنون در کارگاه نمایش اداره برنامه‌های تئاتر اجرا می‌شود، نمایشی است که به یکی از موضوعات مشابه آنچه به آن اشاره شد، نظر دارد.

اجرا به زندگی یک زوج هنری می‌پردازد و همزمان از بن‌مایه‌های موضوعی اجتماعی، انتقادی و هنری برخوردار است. تاکید برمشکلات معیشتی و طبقاتی زندگی هنرمندان تا حدی محوریت دارد؛ بی‌کاری هنرمندان تئاتر، مشکلات اداری و ممیزی و غیره؛ جزو بن‌مایه‌های موضوعی نمایش است  و مراحل و موقعیت‌های متفاوتی را که بیانگر مشکلات و معضلات زندگی کاری و غیرکاری آن‌هاست، به نمایش می‌گذارد. در مقاطعی بازیگران در نقش‌هایی کودکانه به بازی‌هایی مثل کلاغ‌پر، تیله‌بازی و قایم با شک و غیره که می‌تواند بخشی از اجرای نمایش‌های خاص گروه سنی کودک و نوجوان باشد، می‌پردازند و تصویری نوستالژیک از این دوران‌ها را به نمایش می‌گذارند. آن‌ها در پایان نمایش و در سن پیری باز به همان "کودک نمایی" و دوران کودکی برمی‌گردند و حین تنهایی و فقر با رضایتی باطنی از همدیگر، کنار هم سر بر کف صحنه می‌گذارند و می‌میرند.

نمایش "بازی زندگی" به کارگردانی علیرضا دهقانی در اصل یک "دوئودرام تلخ اجتماعی" است که به طور همزمان "تماتیک" و "پرسوناژ محور" محسوب می‌شود. در آن از طریق "وانموده‌سازی" به حضور دیگران نیز اشاره می‌شود، اما فقط دو بازیگر مورد نظر که یکی از آن‌ها نویسنده متن (ماندانا عبقری) و دیگری هم کارگردان نمایش (علیرضا دهقانی) است، دارای نقش صحنه‌ای و محوری‌اند.

بازیگران  نمایش در رابطه با مسائل زندگی خویش، از جمله ازدواج، از قرینه‌سازی‌های نمایشی و نقش‌های نمایشی "اتللو" و "دزدمونا" استفاده می‌کنند و این ابتکار عملاً عجین بودن هنر تئاتر را با زندگی‌شان نشان می‌دهد.

در این اجرا به تناسب موضوع اصلی نمایش که به تئاتر و زندگی بازیگران آن مربوط می‌شود، به هنگام بازی‌های روی صحنه در جاهایی بازیگران درون متنی و درون نمایشی "بازی زندگی" از لهجه‌های ترکی و شمالی هم استفاده می‌کنند. آن‌ها حرکات موزون و هماهنگی دارند و مخصوصاً از ژست‌ها و حالات به تناسب موضوعات متغیر صحنه‌ها خوب استفاده می‌کنند.    

نمایش با موسیقی زنده و توسط یک نوازنده گیتاریست (علیرضا اسدی) همراهی می‌شود و این نوازنده ترانه‌هایی هم می‌خواند که در ارتباط مستقیم با مضمون رویدادهای روی صحنه‌اند. این موسیقی بسیار کارکردی از کار درآمده و خواننده هم خوب و با احساس می‌خواند.

دیالوگ‌ها همگی در راستای موضوع‌اند و نسبتاً نمایشی و تئاتری‌اند: "من و تو ُتو زندگی کوچک‌مون نقش اصلی بودیم"، "ماها تا وقتی می‌تونیم بازی کنیم، خوشبختیم"، "در تمام سال‌هایی که تو دنبال عشق هنر بودی من دنبال هنر عاشقی بودم"، "دلم به این توهم خوش بود، اونم از من گرفتی" و دیالوگ‌های بسیار زیبا و تئاتری مثل "خودم چیزی ندارم، دل عاشقم رو گرو می‌ذارم" و "برنده بشیم، بازنده بشیم، باقی می‌مونیم".   

بازی بازیگران که در قالب "نقش به نقش شدن" پیش می‌رود، نسبتاً خوب و گیراست. هر دو بازیگر، ماندانا عبقری و علیرضا  دهقانی بازی‌های  خوبی ارائه می‌دهند. کارگردانی علیرضا دهقانی نیز خوب انجام شده و یکی از ایرادهای صحنه، عدم دکور و خالی بودن آن است: در آن فقط یک "در" به طور قراردادی وجود دارد که تاًکید بر ورودها (پذیرش‌ها) و خروج‌ها (عدم پذیرش‌ها) را برجسته کرده است و کارکرد نمایشی خوبی هم دارد، اما خالی بودن بیش از حد صحنه، اجرا را از جهاتی به یک تمرین اتوودیک و کارگاهی و در کل به نمایش‌های خیابانی هم شبیه کرده است.

صحنه‌های مستقل نمایش که مربوط به موقعیت‌های متفاوت اند، دقیقاً فصل‌بندی و تفکیک نشده‌اند؛ در جاهایی، برخی از موقعیت‌ها و بازی‌ها با هم درمی‌آمیزند و ابهامی نسبی و مقطعی ایجاد می‌شود.

نور موضعی پایانی بسیار بجا و با مضمون به آخر رسیدن زندگی بازیگران و نیز خاتمه یافتن نمایش، تناسب و همخوانی دارد.

در کل درباره هرکدام از نقش‌هایی که بازیگران به عهده دارند، باید در متن توضیحات بیشتری داده می‌شد؛ ضمناً به بهترین و خاطره‌انگیزترین نقش‌هایی هم که آن‌ها طی دوران بازیگری داشته‌اند، عملاً اشاره می‌شد و حتی صحنه کوتاهی از آن مثل بقیه موارد، بازی می‌شد. معمولاً همزمان با زندگی در تئاتر و رفتن روی صحنه، گاهی حوادث مهمی هم برای خود بازیگر یا بازیگران دیگری که با او همبازی بوده‌اند و یا اساساً در پشت صحنه  ُرخ  می‌دهد، که باید برای فضاسازی حسی و ذهنی بیشتر و تعمیق بن‌مایه‌های موضوعی نمایش، جزو الزامات و داشته‌های متن و اجرا می‌شد – که نمایش فاقد آن‌هاست؛ با وجود این، نمایش "بازی زندگی" به نویسندگی ماندانا عبقری و کارگردانی علیرضا دهقانی اجرایی است که حرف‌هایی برای گفتن دارد و چون موضوعش به خود تئاتر و زندگی بازیگران مربوط می‌شود، به طور نسبی نمایشی پذیرفتنی است.