سرویس موسیقی هنرآنلاین: موسیقی زبان آرزوها، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی برحسب ویژگی‌های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد که آن را به همراه سازهای قومی‌ خود به نمایش می‌گذارد. موسیقی در ایران‌زمین از پیشینه بالایی برخوردار است و در این میان نوازندگان ایرانی همیشه در این عرصه حرف‌ها برای گفتن، بسیار داشته‌اند و حتی تبدیل به چهره‌هایی جهانی شده‌اند.

کیوان ساکت نیز یکی از همین نوازندگان بنام است که با نوازندگی تار و سه‌تار توانسته فضای جدیدی را برای موسیقی ایرانی به ارمغان آورد و این موسیقی را به زبانی جدیدتر به جهان معرفی کند. ساکت چند روز پیش از آغاز سال نو مهمان هنرآنلاین شد و ضمن اشاره به برنامه‌های کاری خود از خاطرات نوروزی‌اش گفت.

در ایام نوروز برنامه اجرا در خارج از کشور دارید، در مورد این برنامه توضیحاتی بفرمایید.

بله ما ایام عید به اتفاق دکتر سروش عازمی خواه و علی‌اکبر خادم، عازم بلژیک و لوکزامبورگ هستیم. در این تور، اجرایی را سالن کنسرت موسسه هنرهای زیبای بروکسل داریم. اجرای دیگرمان در یک سالن بسیار شیک و خاص در لوکزامبورگ است و اجرایی هم برای مقامات و تمامی سفرای کبیر کشورهای اروپایی خواهیم داشت. قبل از آن نیز من در پاریس اجرا دارم.

مدتی قبل آقای دکتر سریر از دوستان آهنگساز و هنرمندم، از بنده خواستند که اسباب آشنایی و مراودت من با آقای دکتر سعادت، سفیر ایران در بلژیک را فراهم کنند که در نتیجه از من دعوت به عمل آمد که همین برنامه‌هایی را خدمتتان عرض کردم در آنجا داشته باشم. همزمان، جناب آقای دکتر کامیاب و معاون ایشان آقای دکتر یعقوبی هم از من دعوت کردند که قبل از اجرا در بروکسل، اجرایی را در پاریس داشته باشم. ماه گذشته اجرایی در پاریس داشتم که ترکیب آن متفاوت از ترکیب اجرای جدیدمان بود. اجرای سابق در پاریس، به همراه وحید تاج و فرزندم سیاوش ساکت به عنوان نوازنده تنبک بود. بافت آن اجرا متفاوت بود و خیلی خاص بود و مورد استقبال قرار گرفت.

با توجه به اینکه تنها یک ماه از اجرای قبلی‌مان در پاریس گذشته، اجرای جدیدمان در این شهر، مستلزم تغییر و تفاوت کلی در رپرتوار و سازبندی است و چون این اجرا مقارن با نوروز است، می‌بایست در این رپرتوار آهنگ‌های پرنشاط و هیجان‌انگیز مناسب با این ایام داشته باشیم. بنابراین تصمیم گرفتیم که در این اجرا از پیانو استفاده کنیم و البته چون این اجرا اغلب برای مردمانی بود که کمتر با فرهنگ ایران آشنا هستند، خود موسسه بدون خواننده ما را دعوت کرده بود. هرچند اجراهایی هم که ما در ایران و خارج از کشور با خواننده به روی صحنه می‌رویم، یک قسمت را حتماً به موسیقی بی‌کلام اختصاص خواهیم داد که این موسیقی بی‌کلام می‌تواند مانند اجراهای قبلی من تک‌نوازی تار یا سه‌تار باشد و یا دو نوازی تار و تنبک و یا سه‌تار و پیانو باشد که خیلی هم علاقه‌مند دارد. من همیشه در جهت آشنا کردن مردم به موسیقی بی‌کلام کوشیده‌ام.

این اجرای ما هم به همین شکل خواهد بود که قسمتی از آن موسیقی بی‌کلام است و بخش دیگر آن یک رپرتوار بسیار متنوع از موسیقی خواهد داشت. طی اطلاعاتی که به من داده‌اند، در بخش‌هایی از بروکسل، هم‌وطنان آذری‌زبان ما هم حضور دارند که از همین جهت ما بخشی از آهنگ‌های معروف جهانی موسیقی آذری را به این مجموعه اضافه کردیم. معمولاً رپرتواری که من می‌چینیم، اول و انتهایش حتماً موسیقی ایرانی خواهد بود، اما در لابه‌لای آن حتماً از موسیقی‌هایی که می‌شود با تار نواخت و موسیقی اقوام مختلف اجرا خواهیم کرد. در این رپرتوار ما آهنگ‌هایی از موسیقی‌های ملل مختلف مانند آلمان، مجارستان، شوروی سابق، لهستان و فرانسه را گنجانده‌ایم.

شما در جشنواره فجر با گروه وزیری به روی صحنه رفتید که اجرای شما حاشیه‌هایی نیز با خود همراه داشت. به طور کلی اجرایتان در جشنواره فجر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حاشیه‌هایی که پیش آمد به خاطر مصاحبه آقای سالار عقیلی با یک شبکه فارسی‌زبان خارج از کشور بود که آن مصاحبه از سر بی‌اطلاعی بود و خوشبختانه خیلی زود مشکلات پیش‌آمده رفع شد. هرچند که اجرای ما از طرف متولیان جشنواره نادیده گرفته شد، اما به جرئت می‌توانم بگویم کنسرت ما در جشنواره فجر، در زمینه موسیقی ایرانی یکی از بهترین اجراها بود. ارکستر ما ترکیبی از بهترین هنرمندان پیشکسوت معاصر و هنرمندان جوان بود. اعضای ارکستر ما را حدوداً 50 نفر از هنرمندان موسیقی ایرانی، هنرمندان موسیقی کُرد و هنرمندان موسیقی لُر تشکیل می‌دادند. ما برای این اجرا زحمت فراوانی کشیده بودم، اما هم دستمزد بسیار کمتری از همه کنسرت‌های دیگر جشنواره به ما داده شد و هم اینکه متأسفانه آن‌طور که من انتظار داشتم کارمان دیده نشد،

آلبومی آماده انتشار ندارید؟

بله چند اثر دارم. یک مجموعه دارم که کارهای کتاب‌هایم را می‌سازم. یک آلبوم تک‌نوازی تار دارم که خیلی وقت است می‌خواهم منتشر کنم، چون احساس می‌کنم در میان چند آلبوم ارکستری، جای آن بسیار خالی است. آلبوم اخیرم نیز چندی پیش با نام "یک خانه پر ز مستان" منتشر شد که فکر می‌کنم با توجه به وسواسی که ما داریم، یکی از بهترین کنسرت‌های تصویری از لحاظ اجرا، رپرتوار و تدوین در چند سال اخیر خواهد بود. مشخصه بارزی که این آلبوم دارد این است که سه نفر از هنرمندانش، آقای علیرضا خورشیدفر استاد کنترباس و دو نوازنده موسیقی نواحی از خراسان، آقای ذوالفقار عسکریان و آقای غلامعلی پورعطایی امروز دیگر در کنار ما نیستند. من همیشه سعی کرده‌ام با وسواسی که نسبت به موسیقی و کار خودم دارم، آثاری را که تقدیم مردم عزیزمان می‌کنم، طوری باشد که درشان موسیقی ایرانی و درشان مردم فرهیخته علاقه‌مند به موسیقی ایرانی باشد و بتواند حداقل یک گام ذوق شنیداری مخاطبان ما را ارتقا بدهد. هدف من همیشه همین بوده و اگر در دوره‌ای آثار من با فاصله منتشر شده‌اند، دلیل این بوده که من هر وقت که احساس کنم لازم است سخنی تازه گفته شود احساس می‌کنم که آلبومی را به صورت صوتی یا کنسرت تصویری ارائه دهم.

به فضای نوروزی برویم. خاطره‌ای از عید نوروز دارید که برایتان ماندگار شده باشد؟

بله طبیعتاً خاطره‌های زیادی دارم، به خصوص خاطره‌هایی که به دوران کودکی و نوجوانی بازمی‌گردد، زمانی که آدم دنیا را به شکل دیگری می‌بیند و هنوز با زشتی‌ها و نادرستی‌های زندگی، دنیا و جامعه آشنا نشده است.

در حیاط پدر بزرگم در مشهد، دو درخت سیب بود که این درختان خیلی بزرگ و پربار بودند. ما روی درخت می‌رفتیم و هر لحظه ممکن بود یکی از بچه‌ها بیفتد و صدمه ببیند. پدربزرگ من یک چوب بسیار بلندی را با چهار پره در سرش، به شکلی تعبیه کرده بود که یک سیب در آنجا شود. ایشان به ما می‌گفت که کدام سیب را می‌خواهید و ما هر کدام را که نشان می‌کردیم، ایشان چوب را بلند می‌کرد و سیبی که نشان کرده بودیم را بدون کمترین آسیبی، از روی درخت برای ما می‌چید. ما عید نوروز به خانه پدربزرگ می‌رفتیم و همه فامیل در آنجا جمع می‌شدند. من یادم است که یک سال، 40 تومان عیدی گرفتم، 40 تومان در آن زمان پول خیلی زیادی بود. یکی از چرخ‌وفلک‌های دستی به کوچه آمده بود که من پس از بازی کردن با آن، متوجه شدم که تمام پول عیدی‌ام گم شده است. من از این بابت خیلی ناراحت شدم اما تعدادی از فامیل که در خانه پدربزرگ مانده بودند، دوباره پول جمع‌آوری کردند و به من عیدی دادند.

از این‌گونه خاطرات کودکی خیلی در خاطرتم مانده است. یادم نمی‌رود که در زمان بچگی‌ام، یک کوچه آن‌طرف‌تر از خانواده پدربزرگم که امروز به آن پنج راه شاهپور گفته می‌شود، دو خواهر مهاجر روس بودند که یکی از آن‌ها حقوق بازنشستگی شوهرش را می‌گرفت و زندگی‌شان را اداره می‌کرد، اما آن یکی که خودش حقوق می‌گرفت، مریض شده بود. در نتیجه آن‌ها بسیار ضعیف و ندار شده بودند. یادم می‌آید که در عید نوروز، تمام خانواده مادری من به همراه پدرم، مقدار زیادی خوراکی، پول و لباس برای این دو خواهر بردند. شادی که در چشم آن خواهری که در سلامت بود، هیچ‌وقت از ذهنم نمی‌رود. واقعاً من فکر می‌کنم که عید نوروز شاید بهانه‌ای باشد برای اینکه ما سری به جاهایی بزنیم که کودکان بی‌سرپرست را نگه می‌دارند. مثلاً در مشهد فتح المبین هست که آقای شیرازی نیا و خانمشان وقت خود را وقف آنجا کرده‌اند. در تهران هم محک و کهریزک هستند که ما می‌توانیم برویم به افرادی که کسی را ندارند به آن‌ها عید را تبریک بگویند، عید را تبریک بگوییم.

بهترین و بدترین اتفاق سال 94 برای شما چه بوده است؟

بهترین اتفاق 94 به نظرم کنسرت‌هایمان، اجراهایمان و آلبوم‌های ما بود اما بدترین اتفاقات سال 94، بی‌توجهی متولیان نسبت به هنر شریف موسیقی و از دست دادن موسیقیدان‌های ایرانی و فقدان آن‌هاست.

تا به حال در ایام عید سر کار بوده‌اید؟

خیلی سال‌ها بوده است که در ایام عید برای ایرانیان کنسرت گذاشته‌ام. چند سال پیش در قزاقستان و قرقیزستان کنسرت داشتیم. سه سال پیش در کانادا و دو ساله پیش در استرالیا برنامه داشتم و سال گذشته نیز در قطر بودم. امسال درست روز عید در پاریس هستم، روز بعد در بروکسل و فردای آن نیز در لوکزامبورگ برنامه خواهم داشت.

برای سال 95 چه آرزویی دارید؟

آرزوهای من در پاره‌ای از موارد دست‌نیافتنی است، اما بزرگ‌ترین آرزویم این است که دیگر کودکی را نبینم که نیمه‌شب در سطل زباله دنبال غذا یا پلاستیک بگردد. آرزو دارم که دیگر کودکی را نبینم که سر چهارراه‌ها گل یا فال می‌فروشد، در حالی که آن‌ها باید سر کلاس درس باشند. آرزو می‌کنم که هیچ کارتن‌خواب و هیچ بیمار و فقیری را نبینم که در خیابان مأوا کرده است. آرزو دارم موسیقی ملی ایران، در دست آدم‌هایی باشد که شایستگی این بار گران و سنگین فرهنگی ایران را داشته باشند. آرزو دارم که تبعیض و بی‌انصافی‌ها از جامعه موسیقی رخت بربندد.