سرویس موسیقی هنرآنلاین: نوآوری در تمام جوانب زندگی بشر همواره بوده و خواهد بود و هیچگاه هیچ شخص، گروه و جامعه‌ای نمی تواند بدون آن به پیشرفت و توسعه دست یابد. این مقوله در هنر و به ویژه موسیقی هم از نکات اساسی است و نقشی پیش‌برنده دارد. نوآوری اگر در هر زمینه‌ای صورت بگیرد، باید در راستای تکامل و ارتقاء آن باشد و در نهایت مورد استقبال جامعه واقع شود چون در غیر این صورت اسم هر کار عجیب و غریبی را می‌شود نوآوری گذاشت و به جامعه عرضه کرد؛ مهم این است که نوآوری مخاطب داشته باشد که این مخاطب یا در کوتاه‌مدت به دست می‌آید و یا در درازمدت.

موسیقی، هنری لایتناهی و پایان‌ناپذیر است که در آن همواره جای پیشرفت وجود دارد و مؤلفان موسیقی در هیچ عصری با مشکل خلق آثار جدید مواجه نمی‌شوند. یک آهنگساز در طول دوران حرفه‌ای خود می‌تواند ده‌ها اثر بسازد که نه شبیه به بقیه آثار خودش باشد و نه شبیه به آثار دیگر آهنگسازان جهان. ضمناً هیچ موزیسینی نمی‌تواند مدعی شود که در این هنر به کمال رسیده است چون موسیقی نیز مانند دیگر هنرها نقطه اوج ندارد. از این رو، موسیقی به طور آگاه و یا ناخودآگاه با گذر زمان دست‌خوش خلاقیت و نوآوری می‌شود و همگام با علایق، فرهنگ‌ها و شرایط روز جامعه پیش می‌رود.

در طول تاریخ دور و دراز موسیقی همواره نوآوری وجود داشته است. موسیقی امروز نه تنها با موسیقی 50، 100 یا 200 سال پیش تفاوت دارد که حتی متفاوت از موسیقی 10 سال پیش نیز هست. تا یک دهه قبل، مفاهیمی همچون موسیقی تلفیقی، موسیقی تجربی، کنسرت آنپلاگد و... در موسیقی ایران کاربرد نداشت ولی امروز این واژه‌ها بر سر زبان‌ها می‌چرخند و به یک سری واژه‌های پر کاربرد در میان موزیسین‌ها تبدیل شده‌اند که همین موضوع ناشی از نوآوری و ایجاد خلاقیت در حرفه‌ موسیقی است. حتی موسیقی دستگاهی ایران که بسیاری از اساتید مخالف ایجاد نوآوری در آن هستند هم از نوآوری بی‌نصیب نبوده و شکی در این نیست که موسیقی دستگاهی نیز به نسبت صد سال پیش تفاوت‌هایی دارد.

نوآوری در موسیقی در کنار موافقان و طرفداران پرشماری که دارد، مخالفانی هم دارد که احتمالاً برخی از آن‌ها به خاطر تجربه‌های ناموفقی که در زمینه نوآوری صورت گرفته است با آن مخالفت می‌کنند وگرنه باورهای‌شان با اصل خلاقیت و نوآوری در تضاد نیست. طبیعتاً وقتی نوآوری به شکل درستش اتفاق نمی‌افتد، عده‌ای در برابر آن موضع می‌گیرند چون بیم آن را دارند که ایجاد نوآوری در بعضی بخش‌ها از جمله موسیقی ایرانی به اصالت این موسیقی ضربه بزند. لذا نوآوری در موسیقی ایرانی مستلزم رعایت یک سری خصیصه‌هاست و در نهایت مهمترین اتفاقی که در آن باید بیفتد این این است که اصالت موسیقی دستگاهی حفظ شود.

تجربه و آشنایی کامل به علم موسیقی از لازمه‌های نوآوری است ولی شاید شرط اصلی آن خودباوری باشد. در واقع موزیسین تا باور نکند که می‌تواند در موسیقی خلاقیت ایجاد کند و اثر متفاوتی را به جامعه عرضه کند که مورد توجه مخاطب قرار بگیرد، در ایجاد نوآوری و خلاقیت موفقیت نمی‌شود.

ضمن این‌که ایجاد نوآوری در موسیقی، شجاعت و شهامت زیادی هم می‌طلبد چون مؤلف قرار است کاری انجام بدهد که شبیه به کار دیگران نیست و همین می‌تواند در نگاه اول با مخالفت عده‌ای همراه شود. در نتیجه، شاید گاهی اوقات لازم باشد که موزیسین نوآور، قضاوت مخالفانش را هم نادیده بگیرد، مخصوصاً این‌که نوآوری ممکن است در کوتاه مدت جواب ندهد و یک اثر متفاوت برای شنیده شدن نیاز به زمان بیشتری داشته باشد. 

چند سالی است که تب نوآوری در موسیقی داغ شده و به همه جا سرک کشیده است؛ از آهنگسازی‌های متفاوت گرفته تا ابداع سازهای جدید و هم‌نشینی و تلفیق موسیقی‌های مختلف شرقی و غربی. این روزها مخاطبان به نسبت دهه‌های 70 و 80 موسیقی‌های متنوع‌تری می‌شنوند که برخی از این موسیقی‌ها به لحاظ فنی هم خوب هستند ولی موسیقی‌هایی هم زیر لوای نوآوری و خلاقیت تولید می‌شود که بی درنگ هیچگونه تفکری پشت آن‌ها نیست. نوآوری و تلفیق در موسیقی به خودی خود نمی‌تواند عنصر ضربه‌زننده‌ای به موسیقی باشد ولی برخی آن را درست تعریف نمی‌کنند و همین تعاریف اشتباهی که از نوآوری مطرح می‌شود آن را تحت شعاع قرار می‌دهد.

تصور غلطی که در مورد نوآوری وجود دارد این است که عده‌ای نوآوری را ایجاد اتفاقات عجیب و غریب در موسیقی تعریف می‌کنند و با باور به این موضوع، موسیقی‌هایی را به وجود می‌آورند که از هر حیثی خالی از ارزش است. در حالی‌که نوآوری گاهی می‌تواند در ایجاد یک تفاوت کاملاً جزئی خلاصه شود. حتی عده‌ای فکر می‌کنند که برای به وجود آوردن یک خلاقیت حتماً باید دست به ابداع سبک‌های جدید در موسیقی بزنند، غافل از این‌که استفاده از یک سری المان‌های جدید در یک سبک و زیر شاخه موسیقی هم می‌تواند یک نوآوری به حساب بیاید.

موزیسین‌های برای ایجاد نوآوری، شگردهای خودشان را دارند. بعضی‌ها همه موسیقی‌های ایرانی و خارجی که به بازار می‌آید را گوش می‌کنند تا بتوانند از عناصر مختلف این موسیقی‌ها برای ایجاد خلاقیت در موسیقی خودشان استفاده کنند ولی عمده آهنگسازها دائماً مبادرت می‌ورزند که از شنیدن موسیقی دوری کنند چون ممکن است موسیقی‌های دیگر ناخودآگاه روی ذهن خلاق‌شان تأثیر بگذارد و ذهن‌شان را در خلق آثار هنری مشوش کند. چیزی که اهمیت دارد این است که برای ایجاد نوآوری در موسیقی نباید شتاب‌زده عمل کرد، کما‌این‌که محمدرضا لطفی از نوآوران موسیقی در سده جدید هم معتقد است که انسان باید نو شود تا بتواند کار نو انجام دهد و این نو شدن نیازمند گذشت زمان است و تحول یک‌شبه امکان‌پذیر نیست.

در سال‌های بعد از انقلاب موزیسین‌های برجسته‌ای از جمله حسین علیزاده، محمدرضا لطفی و کیهان کلهر با پشتوانه علم و تجربه‌ای که در عرصه موسیقی دارند، در وادی نوگرایی وارد شدند و آثار خلاقانه‌ای خلق کردند. در سال‌های اخیر هم چهره‌هایی چون سهراب پورناظری و همایون شجریان دست به نوآوری در موسیقی زدند و اتفاقات جدیدی را خلق کردند که اتفاقاً با استقبال مخاطب هم مواجه شدند و آثارشان شنیده شد. این موزیسین‌ها نشان دادند که نوگرایی و نوآوری در موسیقی چنانچه که با پشتوانه نگاه حرفه‌ای و جدی انجام شود، موفقیت‌های خوبی را در پی دارد و حاصل آن برای آیندگان هم ارزشمند باقی خواهد ماند. بنابراین شاید اگر نوآوری و خلاقیت در موسیقی با تکیه بر سواد موسیقایی و تفکر حرفه‌ای‌گری انجام شود، دیگر کسی مخالف این اتفاق نباشد.