سرویس موسیقی هنرآنلاین: "خیز حامد همایون برای ورود به کتاب رکوردهای گینس" پر حاشیه‌ترین خبر مرتبط با موسیقی بود که هفته گذشته در رسانه‌های کشور مطرح شد. حامد همایون خواننده جوانی است که فعالیت خود را دو سال پیش آغاز کرد و خیلی زود معروف و شناخته شد، کنسرت‌های متعدد برگزار کرد و حالا قصد دارد رکورد بیشترین کنسرت طی شش ماه را در گینس ثبت کند.

در حال حاضر همایون پرکارترین خواننده پاپ کشور است؛ لقبی که پیش از این به محمد علیزاده اختصاص داشت، گرچه علیزاده همچنان هم پرکار است و به روند کنسرت‌های متعدد خود ادامه می‌دهد. قبل از علیزاده هم محسن یگانه پرکارترین خواننده کشور بود و در ماه چند کنسرت فقط در شهر تهران برگزار می‌کرد. یکی دو ماه پیش پرکار بودن علیزاده کار دستش داد و این خواننده را در فشردگی برنامه‌هایش راهی بیمارستان کرد و چند سال پیش هم این مشکل برای محسن یگانه پیش آمد و باعث شد این خواننده آرام‌آرام کم‌کارتر شود.

حامد همایون در 6 ماه ابتدایی سال 96 (او در ماه رمضان کنسرتی برگزار نکرده) توانسته ۲۳۹ اجرا داشته باشد. ضمن آن‌که این خواننده از دی‌ماه سال 95 که در جشنواره موسیقی فجر روی صحنه رفت تا پایان سال هم کنسرت‌های متعددی را برگزار کرد که اگر آن اجراها را هم در نظر بگیریم، شاید تعداد اجراهای پیاپی این خواننده نزدیک به 300 اجرا شود. اتفاقی که عجیب‌وغریب است و هرچند توانایی این خواننده را می‌رساند ولی حرفه‌ای بودن این کار زیر یک علامت سؤال بزرگ است.

خواننده جوان پاپ اخیراً برای ثبت رکورد خودش در گینس اقدام کرده و منتظر سپری شدن روند اداری این کار است تا نتیجه نهایی به او اعلام شود. احتمال این‌که همایون این رکورد را در گینس ثبت کند وجود دارد ولی باید دید به این رکورد می‌شود افتخار کرد یا خیر؟

برنامه‌ریزی حامد همایون و سایر خواننده‌های پرکار کشور برای اجرای کنسرت را می‌شود با برنامه‌ خوانندگان سطح اول جهانی مقایسه کرد تا دید خوانندگان ایرانی چقدر در برگزاری کنسرت حرفه‌ای عمل می‌کنند. مشخص است که در سطح اول موسیقی جهان هیچ خواننده بزرگی برنامه‌ای شبیه برنامه‌ریزی همایون ندارد و آن‌ها برخورد دیگری با اجرای موسیقی زنده دارند.

خوانندگان تراز اول دنیا معمولاً برای هر آلبومشان یک تور کنسرت برگزار می‌کنند که این تور شامل اجرا در شهرهای مهم دنیا است نه فقط یک شهر یا چند شهر خاص. آن‌ها بعد از انتشار هر آلبومشان یک فرصت چندماهه را به برگزاری کنسرت اختصاص می‌دهند و بعد از دیدار با مخاطبان خود در شهرهای مختلف دنیا، اجراهای زنده را برای چند ماه تعطیل می‌کنند و تمام تمرکزشان را روی آثار جدید خود می‌گذارند. در ایران شرایط طور دیگری است و برگزاری کنسرت‌ها خیلی بدون برنامه اتفاق می‌افتد و هیچ دلیل منطقی پشت کنسرتی که قرار است در فلان تاریخ برگزار شود وجود ندارد.

در موسیقی ایران جریان برگزاری تور کنسرت اصلاً موضوعیت ندارد. خیلی کم اتفاق می‌افتد که تورهایی نظیر تور کنسرت "ناگفته" یا "آواز پارسی" توسط ناظری‌ها برگزار شود و یک تور کنسرت واقعی باشد. در حالت عادی خوانندگان ایران کنسرتی را روی صحنه می‌برند که در آن هم قطعه‌ای از آلبوم جدیدشان می‌خوانند و هم قطعه هیت آلبومی که ده سال پیش منتشر شده است. از طرفی ممکن است در یک‌شب دو سئانس کنسرت برگزار شود که این هم اصولاً غیرحرفه‌ای است و کمتر کنسرتی در سطح جهان برگزار می‌شود که یک خواننده در یک‌شب دو اجرا را روی صحنه ببرد. در این شرایط است که خواننده در اجرای دوم خسته می‌شود و مدام میکروفن را به سمت مخاطبان می‌گیرد و می‌گوید شما بخوانید...

برگزاری کنسرت‌های متعدد حتماً مستلزم یک انگیزه است. بعضی وقت‌ها موزیسین‌ها یک تور کنسرت برگزار می‌کنند و می‌خواهند کنسرتی مثل "پردگیان باغ سکوت" یا "ناگفته" را به گوش مردم برسانند که در این شرایط یکی دو شب در تهران روی صحنه می‌روند و بعد در شهرهای مختلف کشور مجموعه‌ای که آماده کرده‌اند را به گوش مردم می‌رسانند. اما بعضی وقت‌ها هم شرایط فرق دارد و شما می‌بینید حدود یک هفته سالن میلاد یا سالن همایش‌های برج میلاد تهران در اختیار فقط یک خواننده است و آن خواننده هر شب یک سری قطعات گلچین شده موفق را در حضور مخاطبان خود می‌خواند و کیفیت اجرا هم شب به شب کاهش پیدا می‌کند. در این شرایط حتماً انگیزه برگزاری کنسرت متفاوت است و به‌احتمال فراوان پای انگیزه‌های اقتصادی به میان می‌آید.

اجرای زنده برای خیلی از موزیسین‌های کشور هیچ عائده مالی ندارد اما بدون شک خوانندگان پاپ و تهیه‌کنندگان آن‌ها سودهای خوبی از اجرا در سالن‌های بزرگ تهران دارند. هزینه‌ اجاره سالن، تبلیغات، اماکن، طراحی صحنه، نورپردازی و... هرچقدر هم که باشد، باز هم فروش 2100 بلیت که قیمت متوسط آن‌ها 100 هزار تومان است، آنقدر درآمدزا هست که هر تهیه‌کننده و گروه موسیقی را به برگزاری کنسرت‌های بیشتر سوق بدهد. درآمد مالی بعضی از کنسرت‌های پاپ آن‌قدری خوب است که شاید اگر قرار نبود سالن‌های بزرگ شهر تهران به موزیسین‌های مختلفی اجاره داده شود، آن‌ خوانندگان هیچ‌وقت از استیج پایین نمی‌آمدند.

شاید تصور و انگیزه یک موزیسین از برگزاری کنسرت‌های متعدد این است که از این طریق مخاطبان بیشتری جذب می‌کند و می‌تواند ماندگاری بیشتری داشته باشد که در مورد جذب مخاطب تصور کاملاً درستی است، اما اتفاقاً برگزاری 239 اجرا در 5 ماه، تیشه به ریشه معروفیت و محبوبیت خواننده می‌زند چون فرصت خلق آثار جدید را از او می‌گیرد، کما این‌که این اتفاق برای حامد همایون افتاد و این خواننده بعد از انتشار نخستین آلبومش، دیگر هیچ قطعه‌ای منتشر نکرد که همه‌گیر شود چون او اصلاً وقتی برای کار کردن روی موسیقی‌های جدید نداشت.

همان‌طور که در مقدمه یادداشت هم آمد، نمونه اتفاقی که اخیراً برای حامد همایون افتاده، پیش‌تر در مورد محمد علیزاده هم رخ‌ داد و عدم موفقیت آخرین آلبوم این خواننده هم به خاطر کنسرت‌های متعددی است که او برگزار کرد. حتی محسن یگانه هم بعد از آن‌که کنسرت‌های متعدد خودش را پس از آلبوم "رگ خواب" آغاز کرد، در تولید موسیقی با افت کیفی کار مواجه شد و آلبوم‌های بعدی‌اش هیچ‌وقت نتوانست به موفقیت آلبوم "رگ خواب" برسد و همین باعث شد یگانه تمرکزش را بیشتر روی تولید موسیقی بگذارد تا بتواند خودش را در سطح اول موسیقی نگه دارد.

برگزاری کنسرت‌های متعدد شاید در کوتاه‌مدت برای خوانندگان و تهیه‌کنندگان کنسرت‌های آن‌ها شهرت و آورده مالی داشته باشد اما به‌مرور بزرگ‌ترین ضربه را به خود آن‌ها می‌زند چون یک خواننده برای آن‌که بتواند خودش را حفظ کند، لازم است تولید موسیقی جدید را هم همراه با اجراهای زنده پیش ببرد. در این سال‌ها خوانندگانی که در این زمینه باهوش‌تر عمل کرده و به تولید موسیقی کم‌توجه نبوده‌اند، بیشتر از خوانندگانی که به موفقیت به‌صورت مقطعی نگاه می‌کنند، خودشان را در بازار موسیقی حفظ کرده‌اند.