سرویس معماری هنرآنلاین: هیئت مدیره شانزدهمین دوسالانه معماری ونیز به ریاست "پائولو باراتا"، "شلی مک‌نامارا" و "ایوُن فرل" را  به عنوان کیوریتورهای 16 نمایشگاه معماری بین المللی در سال 2018 منصوب کرده است. فعالیت‌های برجسته آموزشی و توانایی در جذب نسل‌های جدید دلیل انتخاب این دو بانوی طراح و مدرس معماری به این سمت اعلام شده است.

"شلی مک‌نامارا" و "ایوُن فرل" که به عنوان یک تیم طراح  شناخته می‌شوند در دوبلین ایرلند زندگی و فعالیت می‌کنند واز فارغ التحصیلان معماری کالج دوبلین هستند، در سال 1977 شرکت معماران " Grafton " را تأسیس کردند. آن‌ها یکی از مهم‌ترین پروژه‌های خود یعنی طراحی محوطه دانشگاه UTEC در لیما، پرو را در همکاری با "پائولو مندس"در سال 2012 و در بی‌ینال معماری ونیز ارائه دادند. فارل و مک نامارا همچنین چندین پروژه را برای مؤسسات و دانشگاه‌ها، اغلب در ایرلند طراحی کرده‌اند.  ساختمان پارسون، کالج ترینیتی دوبلین؛ وزارت امور مالی امور اداری دوبلین از جمله آثار آن‌ها است.

فارل و مک نامارا تا کنون برنده رقابت‌های بین‌المللی متعددی از جمله برای  پروژه دانشکده اقتصاد دانشگاه تولوز، دانشگاه شهر کینگستون و مؤسسه  Telecom  در پاریس شده‌اند.  این دو همچنین در سال 2008، جایزه جهانی را برای طراحی ساختمان جدید دانشگاه بوچونی در میلان به دست آوردند. نامزدی جایزه استرلینگ برای دانشگاه لیمریک و دریافت این جایزه سلطنتی بریتانیا در سال 2016، جایزه "جین درو" در سال 2015 و جایزه ریاست جمهوری ایرلند  در سال 2016 از دیگر افتخارات این تیم طراح محسوب می‌شود.

"شلی مک‌نامارا" و "ایوُن فرل" هر دو از سال 1976 در کالج دوبلین به تدریس  اشتغال دارند و در حال حاضر پروفسور معماری در" "Accademia di Mendrisio و استادان مقطع کارشناسی ارشد" UCD" هستند.  سخنرانی‌های متعدد در سراسر اروپا و ایالات متحده از جمله در دانشگاه‌های "هاروارد" و "ییل"  از دیگر فعالیت‌های این دو است. آن‌ها همچنین حضور در هیات داوری  بسیاری از جایزه‌های معماری معتبر از جمله جایزه RIBA استرلینگ در سال‌های 2011 و2008، وجایزه "میس ون روه " در سال 2011 را در کارنامه دارند.

" دیزاین بوم" طی مصاحبه ای با "شلی مک‌نامارا" به کنکاش در مورد تفکرات و ایده‌های این معمار پرداخته است که برگردان آن را در ادامه می‌خوانید.

چه موقع اطمینان پیدا کردید که می‌خواهید معمار شوید؟

اینطور نبوده که از ابتدا خواسته باشم که یک معمار باشم. پدرم یک پیمانکار ساختمانی بود و من در محیط ساختمان سازی، خانه سازی و انواع حرفه‌های مرتبط با این‌ها بزرگ شدم   به گمانم زمانی که جوان هستیم واقعاً نمی‌دانیم که چه کاری را بیشتر می‌خواهیم که انجام دهیم. بنابراین من فقط در مقطعی معماری را امتحان کردم اما مسئله این است که هنگامی که شما وارد دنیای معماری می‌شوید، خیلی مشکل می‌شود کنارش گذاشت یا بهتر است بگویم امکان بازگشت به عقب در این حرفه وجود ندارد.

در چه جمع‌هایی ترجیح می‌دهید بر روی طرح‌ها و پروژه‌های خود کار کنید؟

در جمع‌های مثبت و محیط‌هایی که بشود آزادانه به مبادله ایده‌ها با جوان‌ترین تا مسن‌ترین آدم‌ها و از بی تجربه ترین تا کارکشته‌ترین آن‌ها پرداخت.البته  من عاشق این هستم که بتوانم به گوشه ای بروم و کار و مطالعه کنم، اما همیشه هم این نیاز وجود دارد که از آن خلوت به استودیو برگردید، یعنی جایی که انتقاد و بحث کردن و البته همکاری وجود دارد. این ترکیبی است که من دوستش دارم.

با این حساب همیشه در مورد پروژه‌ها با طراحان و معماران دیگر گفتگو می‌کنید؟

دقیقاً همینطور است. معتقدم این گفتگوها همیشه به غنی شدن معماری کمک می‌کند. اساساً دلیل اینکه ما به آموزش رو می‌آوریم این است که به طور مداوم از دانشجویان یاد می‌گیریم و همچنین آن‌ها از ما یاد می‌گیرند. در طول فعالیت حرفه ای به طور پیوسته روبه رو می‌شوید و امکان اینکه در تعامل و گفتگو با دیگران به شکل مناسب تری از این چالش‌ها  بیرون بیایید همیشه بیشتر است. در حقیقت تصور من این نیست که معماری محصول یک نبوغ منحصر به فرد است.

برایمان بگویید که دیگران سبک معماری شما را چطور توصیف می‌کنند؟

راستش به سختی می‌توانم جواب این سئوال را بدهم. نمی‌دانم شاید به این برمی گردد که تعداد بسیار کمی از مردم حقیقتاً با شما صادق هستند. شاید فقط همکاران نزدیکتان اینطور باشند. از بعضی دوستانم خواسته‌ام تا به من قول بدهند همیشه نظر واقعی‌شان را درباره کارهایم مطرح کنند اما متاسفانه اغلب معماران این چنین رفتاری ندارند.شاید فکر می‌کنند خیلی سخت است بدون اینکه توهین آمیز به نظر بیاید مثلاً بگویند "این ساختمان وحشتناک است." البته بیشتر امیدوارم دیگران بتوانند درک کنند که من به عنوان معمار چه هدفی داشته‌ام و خواسته‌ام چه چیزی را ارائه کنم.

خود شما در مورد روند فعالیت حرفه ای‌تان از اولین تا جدیدترین پروژه‌هایتان چه تصویری ارائه می‌دهید؟

خب من فکر می‌کنم که خوشبختانه فعالیتم رو به بهتر شدن بوده است. شخصاً فکر می‌کنم پیشرفت در کارهای من سرعت خیلی بالایی ندارد و متوجه شده‌ام که رشد حرفه ای‌ام به تدریج و در طول زمان شکل گرفته است. این امر به این معنی است که ما در یک سنت مدرنیستی مطرح شدیم؛ شاید در یک جغرافیای سبکی در معماری -که شخصاً فکر می‌کنم بسیار جالب هم هست- نه به عنوان معماری منحصر به فرد، بلکه به عنوان جریانی که با گذشته باستانی در ارتباط بوده است. این موقعیت را غنیمت می دانم که ما نترسیده‌ایم از اینکه رویکردهای بی نظیر هنر و معماری گذشته را جذب کنیم.

کدام پروژه بیشترین رضایت را به شما داده است؟

باید از دانشگاه بوچونی اسم ببرم. پروژه‌های دیگری هم بوده  که به ما رضایت زیادی بخشیده اما به دلیل گستردگی و فرصت‌هایی استثنایی که بوچونی به ما داده باید به عنوان پروژه ای استثنایی از آن یاد کنم. در این پروژه مقیاس به گونه ای بود که ما توانستیم تقریباً همه چیزها را از پیش محاسبه کنیم. مجبور بودیم که تمام تجربیات مان را  در این پروژه به کار ببریم. بوچونی  بیشتر از ده برابر بزرگ‌تر از تمام پروژه‌هایی بود که انجام داده بودیم. این پروژه که در میلان ایتالیا انجام شد حساسیت‌های خودش را داشت.کار کردن در شهری که هنر در آن جایگاه بالایی دارد حقیقتاً موقعیت دشواری را برای هر طراح می‌تواند ایجاد کند. خوشبختانه ما برای چنین چالشی آماده بودیم.

کدام یک از طراحان و معماران گذشته را  شگفت انگیز یافته‌اید؟

وقتی در "سان سانتسیانو" با اثار "لئون باتیستا آلبرتی روبه رو شدم حقیقتاً شوکه شدم. این تازه‌ترین تجربه من در زمینه کشف معماری گذشته است.  ایتالیا شگفت انگیز است؛ زمانی که ما در بوچونی کار می‌کردیم، تابستان‌ها را به بازدید از نقاط مختلف ایتالیا می‌گذراندیم و متوجه شدم که این معماری بسیار متفاوت، غنی و شگفت انگیز است. در یکی از این سفرها که به سیراکوزا در سیسیل رسیدیم، با پدیده‌های معماری فوق العاده ای روبه رو شدیم. بعضی از آن‌ها  چیزی بین یک معبد یونانی و کلیسای سنگی بودند؛ یک جور کولاژ سنگی شگفت انگیز . هرگز و هرگز چیزی شبیه به ان را ندیده بودم. کاملاً خیره کننده بود.

و کمی از معماران معاصر بگویید.

به کارهای "پیتر مارکلی" سوئیسی عشق می‌ورزم. "آلوارو سیزا" و " رافائل موئنو" و معماران معاصر بسیاری هستند که الهام بخش من در کارهایم بوده‌اند. همچنین کار تعداد زیادی از همکاران من در ایرلند به شدت تحسین برانگیز است. در نهایت باید بگویم متاسفانه در به حافظه سپردن اسامی بسیار ناتوان هستم وگرنه فهرست بلندی می‌توانم برایتان ردیف کنم.

چند سئوال شخصی‌تر در انتهای گفتگو. اول اینکه چه کتاب‌هایی را به عنوان مطالعه شخصی می‌خوانید؟

 در اتاق شخصی‌ام و بر روی میز کنار تختم این روزها یک کتاب از " ژرژ سیمنون"  به نام 'pedigree'  را برای خواندن دارم. این در حقیقت دستنوشته زندگینامه نویسنده‌اش بود که نویسنده ای دیگران را خواند و به او گفت: " این را باید تبدیل به یک رمان کنید".  به جز این  یک کتاب از اشعار " درک ماهون" به نام "پرندگان" را دارم می‌خوانم.

مجلات معماری را هم می‌خوانید؟

 بله، در استودیو مجله" 2G  " را مشترک هستیم که یک نشریه اسپانیایی واقعاً خوب است. همینطور مجله‌های " آل کرویک" و " کاسا بلا". استودیوی ما بسیار کوچک است و جای زیادی برای نشریات نداریم.  هفته نامه ای از لندن به نام "طراحی ساختمان" را هم دریافت می‌کنیم. همینطور مجله "detail" از آلمان که بر روی ساخت و ساز تمرکز دارد.  

بهترین لحظه روز کدام است؟

 معمولاً بهترین لحظات به عنوان یک معمار زمانی است که شما چیزی را کشف می‌کنید یا زمانی که یک مکالمه خنده دار را در خیابان می‌شنوید که باعث می‌شود خنده‌تان بگیرید.

در حال حاضر چه نوع موسیقی را گوش می‌کنید؟

"کیت جرارد" را به دلیل مهارتش دوست دارم، فکر می‌کنم که نوع مهارت او فوق العاده است، تقریباً مثل زمانی است که یک پرنده یاد می‌گیرد چگونه پرواز کند. چیزی در موسیقی او وجود دارد که برای من واقعاً الهام بخش است.