گروه فرهنگ و  ادبیات خبرگزاری  هنرآنلاین: این‌روزها بحث قانون‌گریزی کارکنان پلتفرم «طاقچه» در شبکه‌های اجتماعی داغ شده و کاربرهای کتاب‌خوان و کتاب‌نخوان دربارۀ این اقدام خارج از عرف و اخلاق پرسنل طاقچه اظهار نظر می‌کنند. برخی ناشرهای قانون‌مند هم در واکنش به این حرکت آنها سکوی طاقچه را ترک کردند که اقدامشان با استقبال مدیران این نرم‌افزار کتاب‌فروش مواجه شد.

نور به قدیمی‌ها ببارد که ضرب‌‌المثل‌هایشان طلا بود. اگر قدیمی‌ها زنده بودند حتماً در چنین موردی خطاب به گردانندگان طاقچه می‌گفتند: «کت بده، کلاه بده، دو قورت و نیم بالا بده» یا «به مرده که رو بدی کفنش رو کثیف می‌کنه». شاید هم می‌گفتند: «با دستمال کثیف نمی‌شه شیشۀ کثیف رو تمیز کرد» ... والله بخدا!

شما به هر آدم نسبتاً عاقلی در دورترین نقطۀ عالم بگویید که در جنوب‌غرب آسیا یک شرکت إن‌شاءالله خصوصی با حمایت‌های پنهان و آشکار دولتی کسب‌وکارش را توسعه داده و کلّی پول به جیب زده ولی حاضر به تبعیت از قانون نیست قطعاً بار سفر بسته و به سرای باقی کوچ می‌کند. رعایت حدود شرع و حریم قانون، طاقچه و باغچه ندارد! همه باید به قوانین مملکت و اعتقادات مردم احترام بگذارند. این همه گردنکشی و عصیان یک علّت بیش‌تر ندارد؛ به‌قول جناب حافظ: در عهدِ پادشاهِ خطابخشِ جُرم پوش / حافظ قَرابه کَش شد و مفتی پیاله نوش.

بله! حق هم همین است. اگر قانون سرش پایین باشد و چشمش را بر خطاهای اشخاص حقیقی و حقوقی ببندد هر روز باید شاهد رفتارهای خارج از قاعده و ساختارشکنی‌های این‌چنینی باشیم. عمق این فاجعه جایی بیش‌تر نمایان گردید که جوابیه یا دفاعیۀ مدیران سکوی مشارٌالیه منتشر شد. جایی که در پاسخ ارائه شده هیچ نشانه‌ای از محکوم کردن بی‌حجابی و هنجارشکنی کارکنانشان نبود. در جای دیگری از این بی‌شرمنامه هم گفته شده که از جدا شدن ناشرهای قانونمند اصلاً ناراحت نیستند و تلویحاً تهدیدشان هم کرده‌اند. ظاهراً پشت این شرکت آنقدر قرص است که بدون ترس و واهمه ایستاده وسط میدان و مبارز می‌طلبد. سوال اینجاست که چه کسی این‌طور خیالشان را راحت کرده که ککشان هم نمی‌گزد؟

 یقیناً دستگاه‌های مسئول حواسشان هست. پرواضح است که ما راضی به تعطیلی طاقچه‌ها نیستیم لکن تحمل طاقچه بالا گذاشتن و قلدری و قلچماق بازی آدم پول‌دارها را هم نداریم. علاوه بر این از دورویی و نان به نرخ روز خوردن هم بیزاریم. باز هم به‌قول آن شاعر محبوب شیرازی:

صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم / وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم

نذر و فتوح صومعه در وجه می‌نهیم / دلق ریا به آب خرابات برکشیم

 در همین راستا ضمن عرض ارادت به مسئولین قضایی، مدیران فرهنگی و متولیان امور کسب‌وکارهای اینترنتی از تمام این بزرگواران خواهشمندیم که ضمن تدوین قوانین مکفی و شفاف و بازدارنده و اجرای آبرومندانۀ آن، نسبت به ترویج فرهنگ ایرانی-اسلامی همت گمارده و اجرای فرامین شرع و نصّ صریح قانون را سرلوحۀ کارشان قرار دهند. نظارت دائمی بر شرکت‌های تجاری و بنگاه‌های اقتصادی هم ضروری می‌نماید. نظارت ظاهرش زهر است و درونش شهد. تأیید صلاحیت حین اعطای مجوز دلیلی بر بقای صلاحیت در گذر زمان نیست. به‌نظرم این کف خواستۀ مردم به‌شمار می‌رود و انجام آن زحمت چندانی برای نامبردگان نداشته باشد.

زیاده بر این عرضی نداریم. عرضی هم داشته باشیم کو گوش شنوا؟ گوش شنوا هم پیدا بشود کو قاضی عادل؟ قاضی عادل هم حکم بر مدار عدالت بدهد کو ضمانت اجرا؟ آقایان مراقب باشیم که جای شهید و جلاد را عوض نکنند. راستی تا یادم نرفته این را هم بگویم که جای حل این‌گونه معضل‌ها محکمۀ و پشت میز عدالت است نه کف خیابان. اگر بنا باشد هر روز یک عده له یا علیه چیزی خیابان را ببندند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

در خاتمه یک بیت از یک شاعر نامدار تقدیم به کنایه فهم‌ها.

جهانداری کجا آید ز نااهل

سقنقوری کجا آید ز کافو

حمید بنا