گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: شریفی با این توضیح که پس از انتشار پانزده جلد (شعر زمان ما) نیاز بود در زمینه داستان مجموعه (داستان زمانه ما) ادامه یابد به هنرآنلاین گفت: در این حوزه کمبود بوده و هست. درباره نویسندگان پژوهش پرونده‌ای کمی صورت گرفته است. مثلا درباره‌ صادق هدایت حدود ۵۰۰ صفحه نوشته‌ام و گزیده داستان‌های او را هم در این کتاب گنجانده‌ام. نسب‌شناسی انجام داده‌ام و درباره پیدایی داستان نوین از عصر مشروطیت تاکنون گفته‌ام. پس از آن درباره صادق چوبک نوشتم که شکل تکامل یافته صادق هدایت است. نه هدایت فکر می‌کرد روی دست او کسی بیاید و نه صادق چوبک، ولی هوشنگ گلشیری آمد، او را تکمیل کرد. از نگاه من هوشنگ گلشیری از دل بهرام صادقی، هدایت و چوبک بیرون آمد. صادقی هم فکر می‌کرد بعد از او کسی نمی‌آید، هوشنگ گلشیری هم همین فکر را می‌کرد.

او در پاسخ این پرسش که در کتاب، هوشنگ گلشیری را از چند زاویه بررسی کرده‌، اظهارداشت: هر کدام از این نویسندگان که درباره آن‌ها نوشته‌ام چند سبک دارند. نهضت‌های ادبی چهارصد سال از سر جهان گذشت تا به ایران آمد. این نویسندگان تا آمدند نفس بکشند چند جنبش ادبی از سرشان گذشت. هدایت با کنکاش در شعر و منظومه‌های کلاسیک ایران و جهان سر زد و به رمانتی‌سیسم آمد، سپس‌ به رئالیسم و پس از آن در «بوف کور» به سمت سوررئالیسم و حتی در «توپ مروارید» به پسامدرنیسم رو آورد. چوبک هم همین کار را کرد، او در همان اول با داستان «خیمه‌شب بازی» با رئالیسم و ناتورالیسم آمد و در «چراغ آخر» با «آتما» و «سگ‌ من» یک نگاه سوررئالیسم پیش آورد. گلشیری همه‌ این‌ها را داشت و رمان نو را هم بر آن‌ها علاوه‌ کرد. او متاثر از آلن رب‌گری‌یه بود.

شریفی با این توضیح که اصلا نمی‌توان گلشیری را پیش‌بینی کرد، افزود: اگر سی چهل داستان کوتاه او را بخوانید هر کدام یک سبک و یک نثر دارد. به‌گمانم رمان «شازده احتجاب» و پیش از آن «بوف کور» هدایت جلوه‌ای جهانی دارند. هر دو رمان نو و چند وجهی‌ هستند. به‌نظرم رمان «معصوم پنجم» گلشیری بهتر از «شازده احتجاب» است ولی چون با نثر کهن نوشته شده در میان اهل ادب مهجور مانده است. رمان ‌«کریستین و کید»، «آینه‌های دردار» و «جن‌نامه» هم دست کمی از «شازده احتجاب» ندارند. هوشنگ گلشیری هیچ‌وقت متوقف نشد، حیف مرگ به او امان نداد. آخرین رمان‌اش را در آلمان در خانه‌ هاینریش بل نوشت.