گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت محمد (ص) در شبه جزیره عربستان به دنیا آمدند. در چهل سالگی به پیامبری رسیدند و مهم‌ترین پیام ایشان دعوت به توحید بود.

حضرت محمد(ص) در تورات و برخى کتب آسمانى احمد نامیده شده‌اند. رسول‌اللّه، نبى‌اللّه، مصطفى، محمود، امى، خاتم، مزمل، مدثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشر، منذر، مذکر، یس و طه‌ از القاب ایشان محسوب می‌شوند. آخرین پیامبر الهى، بنیان‌گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام از مناصب حضرت محمد (ص) هستند. شهرت حضرت محمد (ص) به راست‌گویی و درست‌کاری چنان زبان‌زد همگان شده بود که «امین» لقب گرفتند.

پیامبر اسلام و در اعتقاد مسلمانان آخرین و برترین فرستاده‌ خداوند، پنجمین پیامبر از پیامبران اولوالعزم هستند. قرآن کریم به ایشان وحی شد و پیامبر (ص) مامور به تبلیغ و تبیین آن برای مردم شدند.

بیست و هفتم رجب ۱۳ سال قبل از هجرت، هنوز زمانی که حضرت محمد (ص) در شهر مکه سکونت داشتند، از جانب پروردگار الهی به رسالت پیامبری مبعوث شدند. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای این روز پیش‌بینی شده‌؛ دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است. به همین منظور، پس از دعوت حضرت رسول اکرم (ص) از مردم به خداپرستی، از بین خویشاوندان و نزدیکانشان حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت خدیجه (س) به خداوند ایمان آوردند و دین خداپرستی ترویج پیدا کرد.

بعثت به معنای برگزیدن فردی به پیامبری از سوی خدا و آغاز دوره نبوتش است. هرچند بعثت درباره برگزیدن همه پیامبران به نبوت کاربرد دارد اما از آن برگزیدن حضرت محمد (ص) به پیامبری متبادر می‌شود. در فرهنگ اسلامی، روز مبعث به روزی گفته می‌شود که رسول اکرم (ص) به رسالت مبعوث شده است. بعثت در لغت به معنای برانگیختن همچنین به معنای ارسال و روانه کردن نیز آمده است.

درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) کتاب‌های متعددی نوشته و نشر یافته است. معرفی ۱۰ عنوان کتاب:

۱-«پیامبر از ولادت تا بعثت» نوشته حیدر مظفری- نشر دلیل ما

۲-«آفتاب آخرین» نوشته مهدی قزلی- موسسه نشر شهر

۳-«سرزمین نور» اثر محمدرضا سرشار- انتشارات پیام آزادی

۴-«محمد(ص) و پیامبران» به قلم فرید مسعودی- نشر دلیل ما

۵-«تاریخ اسلام» نوشته مهدی پیشوایی- دفتر نشر معارف

۶-«رمان محمد (ص)» اثر ابراهیم حسن‌بیگی- انتشارات مدرسه

۷-«محمد پیامبری برای همیشه» نوشته حسن رحیم پور ازغدی- دفتر نشر فرهنگ

۸-«قصه‌های پیامبران» اثر مرتضی امین- پیام آزادی

۹-«فروغ ابدیت» نوشته جعفر سبحانی- بوستان کتاب

۱۰-«داستان پیامبران» نوشته علی موسوی‌گرمارودی- قدیانی

به‌مناسبت ۲۷ رجب، شاعران آیینی اشعار زیادی سروده‌اند. در ادبیات کهن فارسی بسیاری از شاعران به نام نیز دست کم چند شعر در مدح پیامبر اعظم (ص) دارند. نمونه چند شعر:

ناگهان غار حرا پرنور گشت    

اختران مفتوح این نور آمدند

در تماشای دگر طور آمدند    

راز گاهی، رشک کوه طور گشت

سیدمحمد گلشن فراهانی

 

از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید      

یا نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید

صوت اقرأ بسم ربک مى‌رسد بر گوش جان       

یا که از کوه حرا خُلق عظیم آمد پدید

ثابت خراسانی

 

چون قدر و مقام رهبرى یافت              

در کوه «حرى» پیمبرى یافت

بشنید چو این ندا محمد (ص)            

شد خاتم انبیا محمد (ص)

عباس شهری

 

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد

زنده در گور غزل‌های فراوان باشد

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت

نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ابر پی توست دلش را مشکن

مگذار این همه خورشید هراسان باشد

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد

چه نیازی‌ست به اعجاز، نگاهت کافی‌ست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد

فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده

از تحیر دهن غار حرا وا مانده

عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد

نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست

ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست

از قضا رد شدی و راه قدر را بستی

رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی

رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید

و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید

عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته

جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد

چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد

آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز

سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز

شاعر این سیب حکایات فراوان دارد

چتر بردار که این رایحه باران دارد

حمیدرضا برقعی

 

آن که رخساره او رنگ محبّت دارد

نور توحید بود آن چه به طلعت دارد

این همان سوره نور است به قرآن مبین

که دراین آیه خداوند بشارت دارد

این همان شاخه طوباست که در فردوس است

این همان عطر نفیس است که جنت دارد

کرد خورشید نبّوت ز حرا تا که طلوع

آسمان دید به رخ نور هدایت دارد

همه ذرّات در آن روز به حیرت دیدند

که به قدقامت خود شور قیامت دارد

سند روشن توحید پرستی با اوست

همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد

در ره عشق سبکبال‌ترین عاشق اوست

گرچه بر شانه خود کوه رسالت دارد

تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی

آن که جبریل به او عشق و ارادت دارد

در حرمخانه حق محرم اسرار خداست

با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد

اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان

برهمه اهل جهان لطف و عنایت دارد

ای وفائی به گل روی محمّد صلوات

بُردن نام رسول است که لذّت دارد

سید‌هاشم وفایی

 

با نگاه خدای محمد

کبریا شد حرای محمد

جامه سبز پیغمبری شد

تا قیامت ردای محمد

خاکسارش نه تنها حرا شد

مکه شد خاک پای محمد

تا رسالت بر او گشت ابلاغ

نام حق شد نوای محمد

در تمام جهان گسترش یافت

وسعت ماجرای محمد

عزت نفس انسان فزون شد

تا که شد مبتلای محمد

آبرو از درش کسب کردیم

در مقام گدای محمد

فکر من بیشتر قد نمی‌داد

کل خلقت فدای محمد

از همان اولش مرتضی بود

هر کجا پا به پای محمد

مصطفی مصطفای علی شد

مرتضی مرتضای محمد

شیعه مردانه تا پای جانش

مانده زیر لوای محمد

او امین رفت و پیغمبر آمد

بهر بیعت علی حیدر آمد

سر زد از کوه نور آفتابش

داد آخر خدایش جوابش

عالم انگشتر و او نگین است

حضرت خاتم المرسلین است

پیشوایی برازنده اوست

پیشوای همه مسلمین است

اولین است در هر چه خوبی

گرچه پیغمبر آخرین است

شک ندارم که حیدر برایش

دست الله، در آستین است

گنبدش پرچم سبز صلح است

بین خلق خدا بهترین است

مهربان و خوش اخلاق و محبوب

با وقار و صبور و متین است

دشمن او زمین خورده اوست

بس که مصداق فتح المبین است

رحمتش منحصر بر کسی نیست

رحمت عام، للعالمین است

کار ما شد گدایی ز دستش

دست‌هایش چه کارآفرین است

مهدی مقیمی

 

گل نکند جلوه در جوار محمد

رونق گل مى‌برد، عذار محمد

گل شود افسرده از خزان و لیکن

نیست ‌خزان از پى بهار محمد

سایه ندارد ولى تمام خلایق

سایه نشینند در جوار محمد

سایه ندارد ولى به عالم امکان

سایه فکنده است، اقتدار محمد

سایه نمى‌ماند از فروغ جمالش

هاله نور است در کنار محمد

شمس رخش همجوار زلف سیه ‌فام

آیت و اللیل و النهار محمد

تا که بماند اثر ز نکهت مویش

خاک حسین است‌ یادگار محمد

تربت‌خوشبوى کربلاى معلاست

یک اثر از موى مُشکبار محمد

رایت فتحش به اهتزاز درآمد

دست ‌خدا بود چون که یار محمد

من چه بگویم (حسان) به مدح و ثنایش

بس بودش مدح کردگار محمد

حبیب چایچیان