سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در هنر و اندیشه فارسی تا به امروز به کرات به مسئله "انتظار" پرداخته شده است. البته این سوژه نسبت به ادبیت و فرهنگ غرب نیز قابل تعمیم است اما مسئله "انتظار" خصوصا در جامعه ایرانی، یکی از مهم‌ترین مسائل ملموس در حوزه علوم انسانی به حساب می‌آید.

در شعر و ادبیات فارسی بهره گیری و موضوعیت قرار دادن "انتظار" سابقه‌ای بسیار دارد. اما وضعیت امروز ما در حوزه ادبیات نسبت به اجرای این موضوع در آثار ادبی چگونه است؟ گروهی معتقدند سفارشی شدن آثار مربوط به حوزه انتظار و مطالعه اندک بسیاری از شاعران در این زمینه، مهم‌ترین آسیب در حوزه شعر انتظار است که کیفیت این آثار را کاهش می‌دهد. قربان ولیئی، شاعر و مدرس دانشگاه در زمره چنین افرادی است. او می‌گوید: جنبه سفارشی پیدا کردن اشعار، بزرگ‌ترین آفت خلاقیت شاعران است. از آنجایی که داوری جشنواره شعر انتظار را بر عهده داشتم به راحتی می‌توانم بگویم 60 درصد اشعار این حوزه فاقد ارزش و جایگاه شاخص است.

قربان ولیئی معتقد است: اغلب این اشعار تنها یک ارتباط کلیشه‌ای با موضوع انتظار دارند. کمبود مطالعه و آگاهی نداشتن از موضوع حضرت موعود(عج) و دوران و شرایط ظهور از نظر روایات و احادیث، اشعار این حوزه را به آثاری بی‌ارزش که تکرار مکرراتند تبدیل می‌سازد. در نهایت اغلب اشعاری از این دست، دعوت به ظهور را مطرح می‌کنند و کل مفهوم شعر در چنین مسئله‌ای خلاصه می‌شود. بنابراین تا زمانی که شاعران از نظر آگاهی و اندیشه تسلطی بر این موضوع نداشته باشند، با تکرار و کلیشه روبرو خواهیم بود.

سید عباس سجادی می‌گوید: صمیمیت بیش از حد به شعر انتظار آسیب می‌رساند. او ادامه می‌دهد: صمیمیت بیش از اندازه با موضوع انتظار به شعر آسیب می‌رساند. به عنوان مثال بسیاری از شاعران واژه‌هایی چون "آقا جون" را به کار می‌گیرند و این در شان شعر آیینی و شعر انتظار نیست. سجادی می‌گوید: از جهت کمی شعر انتظار در دوره معاصر جایگاه بالاتری از شعر انتظار در زمان گذشته دارد. اما از نظر کیفی بسیار زود است که بخواهیم جایگاه آن‌را بررسی کنیم و این کار نیازمند گذشتن زمان بیشتری است.

عباس علی وفایی، برداشت‌های شخصی شاعران از موضوع مهدویت و جاری ساختن آن‌ها در قالب تصاویر شعری در سروده‌های خود را اساسی‌ترین آفت شعر انتظار می‌داند؛ چرا که به باور او این برداشت‌های بدون بنیان تاریخی و اعتقادی صحیح به رواج خرافات در شعر منجر می‌شوند. وفایی می‌گوید: این احتمال وجود دارد که شاعری برداشت‌های شخصی‌اش را بدون فکر در شعر جاری سازد در حالی که هیچ‌یک از برداشت‌ها و تصویرسازی‌های او بر پایه اصول اساسی مهدویت شکل نگرفته باشند. این مسئله یکی از بزرگ‌ترین آفت‌های شعر انتظار به حساب می‌آید؛ چرا که در گذر زمان سبب می‌شود خرافات و برداشت‌های بی‌پایه و اساس در شعر انتظار راه یابند و از رهگذر شعر به مخاطبان نیز منتقل شوند.

شعر انتظار، شعر اعتراض

رضا اسماعیلی، شاعر در یادداشتی که روز گذشته با عنوان  "شعر سپید انتظار" منتشر کرده نوشته است: با مروری اجمالی در دواوین شعرای متقدم و معاصر، به راحتی می‌توان دریافت که از دیرباز تا کنون، شعر و ادبیات پارسی آیینه‌دار انتظار بوده است. هر چند این انتظار با دو چهره دینی(خاص) و غیردینی(عام) که بیش‌تر صبغه اومانیستی(انسانی و عاطفی) دارد رخ نموده است، ولی پیام و جانمایه اصلی همه این شعرها چیزی جز انتظار ظهور "انسان کامل" برای تحقق "عدالت" و رسیدن به سرمنزل مدینه فاضله یا "آرمان‌شهر" انسانی نیست.

اسماعیلی می‌‎نویسد: این مضمون مختص شعر پارسی نیست؛ در ادبیات جهان نیز مضمون انتظار مورد توجه بسیاری از شاعران قرار گرفته و دستمایه خلق و آفرینش آثاری فاخر و مانا شده است، چرا که اعتقاد و باور به ظهور منجی و "رهایی‌بخش"، یکی از آرمان‌های مشترک تمام ادیان الهی و توحیدی است...

در "شعر نو" پیش از انقلاب نام سه شاعر بزرگ با انتظار بیش از دیگران گره خورده است. نیما یوشیج - بنیانگذار شعر نو - با شعر معروف "تو را من چشم در راهم"، شاملو با شعری با مطلع "روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد" ، و فروغ فرخزاد با شعر معروف "کسی که مثل هیچ‌کس نیست" که برای تجدید خاطره بخشی از آن را زمزمه می‌کنیم...

صفارزاده هر چند در زمره شاعران پیش از انقلاب است، ولی از آن‌جا که بیش‌تر به عنوان شاعر انقلاب شناخته شده است، شایسته‌تر آن است که انتظارسروده‌های او را در شاخه شعر بعد از انقلاب مورد بررسی قرار دهیم...

و به راستی نیز "انتظار" سازنده و اصیل، چیزی جز به پاخاستن، حرکت، تکاپو و بیداری نیست. اعتراض برآمده از بطن مکتب انتظار، باید اعتراضی ایجابی و سازنده باشد، نه اعتراضی تخریبی و بازدارنده. شاعران شیعی نیز انتظار را نه در نشستن و ایستایی، بلکه در برخاستن و پویایی معنا می‌کنند.

اسماعیلی در پایان می‌نویسد: جان کلام آن‌که "شعر انتظار"، شعری موضع‌مند و معترض است. شعری که همواره بر وضع موجود می‌شورد و به افق موعود اشاره می‌کند. شعری که داعیه پیکار با ظلم و بی‌عدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بسترسازی برای استقرار حاکمیت "الله" بر جهان و بنیانگذاری "جامعه توحیدی" است. و اما لازمه اعتراض به وضع موجود، ترسیم آینده موعود است. این‌که ما بدانیم اکنون در چه نقطه‌ای قرار داریم و مطلوب ما رسیدن به کدامین نقطه و فتح کدامین قله است. مُسلمّا رسیدن به چنین بصیرتی، نیازمند نقد و آسیب‌شناسی دین و جامعه است.