به گزارش هنرآنلاین، آقا اسفندیار شخصیت اصلی فیلم «خواب تلخ» محسن امیریوسفی که حتی پس از مرگ هم درباره مسایل مهم روز و به ویژه سینمای ایران واکنش به خرج می دهد، اینبار در واکنش به بیانیه شورای‌عالی تهیه‌کنندگان متنی بلندبالا منتشر کرده و آن را «شرم‌آور، سانسورطلب و یادآور طرح بستن خانه سینما» خواند و از پشت‌پرده تلاش برای حفظ پروانه ساخت پرده برداشت.

متن یادداشت بدین شرح است: به خدا تصمیم داشتم دیگر در سینما دخالت نکنم و روی کتاب «خاطرات مرده‌شورِ فیلم خواب تلخ» کار کنم که بیانیه شورای‌عالی تهیه‌کنندگان در مخالفت با حذف پروانه ساخت درآمد!

من که دستم از دنیا کوتاه است، برای همین ماجرا را از بچه‌های واحد خبری آن دنیا پرسیدم. گفتند: چند وقت پیش کانون کارگردانان سینما یک بیانیه برای حذف پروانه ساخت و تمام‌شدن سانسور فیلمنامه‌ها داد که بعدش هجده صنف سینمایی هم پشتیبانی کردند و مدتی بعد خانه سینما هم گفت که ما هم موافق و پیگیرِ این موضوعیم. تازه بعدش ۸۷ تهیه‌کننده ـ کارگردان سینما هم از این کار حمایت کردند که به مرور به ۱۲۰ نفر رسیدند و کلی اسم دارند که به‌قول اهل فن، ستون سینمای متفکرند.

من هم با شنیدن این حرف یاد بدبختی‌هایی افتادم که برای گرفتن پروانه ساخت «خواب تلخ» کشیدم و از این حرکت صنفی خوشحال شدم و گفتم: حتماً شورای‌عالی تهیه‌کنندگان در بیانیه‌شان از تلاش صنوف و سینماگران برای برداشتن سد محکم پروانه ساخت و سانسور فیلمنامه تشکر کرده‌اند؟ولی خبرنگار تازه‌وارد قبرستان گفت: نه آقا، این‌طور نیست. شورای‌عالی تهیه‌کنندگان نرم و زیرزیرکی گفته این مسئله اصلاً ربطی به صنوف سینما ندارد! و تازه خانه سینما را هم ترسانده‌اند که اگر می‌خواهی مسئولیت پروانه ساخت را خودت بگیر، ولی پوستت کنده می‌شود! و حتی خواسته‌اند ارشاد را هم از این کار پشیمان کنند و گفته‌اند ما خودمان یک طرح پنج‌صفحه‌ای برای پروانه ساخت داریم. ولی طبق گزارش ویژه خبرنگارمان، این طرح را علنی نکرده‌اند، چون بدتر از شورای پروانه ساخت فعلی در ارشاد است! و یک طرح شبه‌کمونیستی و کهنه دهه‌شصتی برای تثبیت و طبقاتی‌کردن پروانه ساخت است که حتی برای متخلفین، مجازات هم تعیین کرده! یعنی شورای‌عالی تهیه‌کنندگان طرحِ مجازاتِ همکارانش را به ارشاد داده که در شأن هیچ صنفی نیست! البته در این بیانیه شورای‌عالی و طرح‌شان یکی از تشکل‌های تهیه‌کنندگی حضور نداشته و اعلام برائت کرده!

اسفندیار1

من که از این همه خنجر از پشت‌زدن به صنوف و خانه سینما عصبانی شده بودم یک چای‌نبات خواستم، اما به‌جای آن خبر بدتر را به من گفتند!

قربان، دبیر شورای‌عالی تهیه‌کنندگان یک کارگردان است که رئیس انجمن تهیه‌کننده ـ کارگردانان هم هست! او به‌جای اینکه طبق نظر اعضا و اهداف صنف، انجمن را کنار نوزده صنف خانه سینما برای حذف پروانه ساخت قرار بدهد، رفته در تیمی که بیانیه شورای‌عالی تهیه‌کنندگان را با علاقه به پروانه ساخت و سانسورطلبی نوشته‌اند!

بعد هم خبرنگار ارشد آن دنیا با صدای مخملی گزارشش را گفت: در شب دوازدهم آبان‌ماه ۱۴۰۴، هشتاد و هفت تهیه‌کننده ـ کارگردان سینما از پیشکسوت‌های صنفی انجمن مثل آقایان داوودنژاد، قدکچیان، ژکان، حمیدنژاد، جیرانی، عیاری و... که جمعاً پنجاه عضو این انجمن هستند، تا ده‌ها تهیه‌کننده ـ کارگردان دیگر مثل خانم‌ها رخشان بنی‌اعتماد و تهمینه میلانی و منیژه حکمت و آقایان مسعود کیمیایی، جعفر پناهی، حمید نعمت‌الله، پرویز شهبازی، محمد رسول‌اف و ده‌ها سینماگر مستقل و جوان ـ که من شانس نداشتم در فیلم هیچ‌کدام‌شان بازی کنم ـ با شور و اشتیاق بیانیه تهیه‌کننده ـ کارگردانان را برای حذف پروانه ساخت امضا می‌کردند تا کم‌کاری هیئت‌مدیره این انجمن را محترمانه جبران کنند.

در حالی‌که همان شب این آقای رئیس انجمن داشت با معاونش ـ که او هم کارگردان است ـ بیانیه شرم‌آور شورای‌عالی تهیه‌کنندگان را می‌نوشتند که برای حفظ و تثبیت پروانه ساخت بود!

این آقای کارگردانِ معاون که شنیده‌ایم مسئول طرح پنج‌صفحه‌ای و دهه‌شصتیِ شورای‌عالی تهیه‌کنندگان هم بوده، همان طرح تثبیت پروانه ساخت و تعیین مجازات برای تهیه‌کنندگان را نوشته!

من با شنیدن قصه پرغصه خنجر از پشتِ دو کارگردان علیه کارگردانان سینما، داد زدم: چرا اعضای انجمن تهیه‌کننده ـ کارگردانان این دو نفر را برکنار نمی‌کنند؟همان‌وقت صدای سرفه‌ای آمد و گورکنِ فیلم «خواب تلخ» که او هم دستش از دنیا کوتاه است، با سیگاری بر لب وارد شد و گفت: چون اعضای این انجمن بر اساس تفکر و اندیشه فیلم‌سازی گرد هم آمده‌اند، نه فقط پول و منافع مادی، و هنوز باور ندارند که رئیس و معاون صنف‌شان این‌گونه فجیع به کشتنِ خود و صنف‌شان برخاسته باشند؛ که ما در دنیا به زندگی نشسته بودیم!

من که از عوض‌کردن شعر شاملو در آن دنیا خوشم نیامده بود، آمدم پس‌گردنی مؤدبانه‌ای به رفیقم بزنم که پکی به سیگارش زد و گفت: الان اکثر تهیه‌کنندگان حرفه‌ای و مسئولیت‌پذیر سینما موافق برداشتن پروانه ساخت‌اند، چون هم کارشان را بلدند و هم می‌دانند که دیگر اهالی سینما علاقه‌ای به کنترل و نظارت دولت و سانسور فیلمنامه ندارند.

اسفندیار

ولی این وسط گروه کوچکی کاسب پروانه ساخت و تهیه‌کننده صوری سینما هستند که سال‌هاست خون کارگردان‌ها و عوامل را توی شیشه کرده‌اند و حالا هم مدافع پروانه ساخت‌اند و کاسه داغ‌تر از آشِ ارشاد شده‌اند. چرا؟!... چون این منبع درآمد بی‌زحمت و چهل و اندی‌ساله آن‌ها نباید قطع بشود.

من که از این تفسیر عمیق گورکن خوشم آمده بود، خدا را شکر کردم که پس‌گردنی را به او نزدم. همان موقع خبرنگار ارشدم خبری را به من داد که از خواندنش تعجب کردم و گفتم: دیگر بیانیه شورای‌عالی تهیه‌کنندگان برایم مهم نیست و تکلیفم با آقای رئیس نورچشمی انجمن هم که معلوم است، چون در این چهار ماه یک‌تنه مسبب نوشتن سه بیانیه توهین‌آمیز علیه کانون کارگردانان و خانه سینما و حالا هم علیه نوزده صنف خانه سینما و ۱۲۰ سینماگر بوده!

بعد خبر را به گورکن دادم و گفتم: این مصاحبه آقای معاون رئیس انجمن تهیه‌کننده ـ کارگردانان را بخوان و بگو چرا این‌طور با ناراستی خودش را طرفدار حذف پروانه ساخت جا زده، در حالی‌که گفته‌اند خودش از نویسندگان طرح پنج‌صفحه‌ای تثبیت پروانه ساخت، تعیین مجازات برای تهیه‌کنندگان و بیانیه شرم‌آور شورای‌عالی تهیه‌کنندگان بوده است!

گورکن خواست جواب بدهد که به سرفه افتاد و من دوباره پرسیدم چرا این آقای معاون رئیس، بیانیه‌های همکاران خودش در خانه سینما و صنوف را به شلوغ‌کاری متهم می‌کند و از طالبانِ تقویت گشت ارشاد فکری در سینماست؟

گورکن قبرستان دوباره پکی به سیگارش زد و کلاه نمدی‌اش را بالاتر داد و گفت:

اولا: توی این سینما هر وقت کسی گفت «چرا بیانیه دادید و شلوغش کردید؟ چون ما خودمان داشتیم با مذاکره حلش می‌کردیم!» بدان و آگاه باش که او و رفقایش در سکوت سخت مشغول روابط پنهانی با بالایی‌ها بوده‌اند که عیش‌شان را به‌هم زده‌اند و حالا عصبانی هستند!

ثانیا: دلیل رفتارهای متناقض آقای معاون رئیس هم ساده است، چون او همان کارگردانی است که از طراحان اصلی بستن خانه سینما در سال ۱۳۹۰ بوده!

با شنیدن این حرف خشکم زد. عقب رفتم و درد خنجرهایی که بر پشت کانون کارگردانان و صنوف خانه سینما خورده را بیشتر حس کردم. بعد آرام سیگار گورکن را گرفتم و در غروب آن دنیا پکی عمیق به آن زدم و رفتم پشت درختی که کسی مرا نبیند و بر سرنوشت انجمن تهیه‌کننده ـ کارگردانان سینمای ایران های‌هوی گریه کردم!

خدا همه ما را رحمت کند؛ حتی خائنین به خانه سینما را!

آقا اسفندیاربازیگر فیلم «خواب تلخ»۲۴ آبان ۱۴۰۴

انتهای پیام