گروه سینما هنرآنلاین،او تدوین را هنر زنده‌ای می‌داند که ترکیبی است از تکنیک، درک روایت، موسیقی و حس عمیق تصویر. صادقیان ضمن بررسی تغییرات فنی و محتوایی در تلویزیون ایران، بر اهمیت حفظ جایگاه پیشکسوتان و روح خلاقانه تدوین در عصر دیجیتال تأکید می‌کند.

 برای آغاز گفت وگو، لطفاً کمی درباره‌ی مسیر حرفه‌ای خود بگویید. چگونه وارد دنیای تدوین شدید و نخستین پروژه‌ی حرفه‌ای‌تان چه بود؟

ورود من به این حرفه از سال ۱۳۸۰ و کاملاً به‌صورت اتفاقی بود. در ابتدا به‌عنوان دستیار تصویر فعالیت می‌کردم، اما کم‌کم علاقه‌ام به تدوین بیشتر شد و تصمیم گرفتم به‌صورت جدی آن را دنبال کنم. حدود دو سال دوره‌های تدوین را گذراندم و هم‌زمان هم وارد فضای کاری شدم.

در طول مسیر، این شانس را داشتم که با افراد حرفه‌ای و باتجربه‌ای همکاری کنم که تأثیر زیادی در رشد من داشتند. یکی از نخستین تجربه‌های حرفه‌ای و جدی من، همکاری با آقای رضا شهیدی‌فر در برنامه‌ی «مردم ایران، سلام» بود؛ برنامه‌ای که در آن زمان از پربیننده‌ترین و موفق‌ترین برنامه‌های شبکه دو سیما به‌شمار می‌آمد. این تجربه برای من حکم نقطه‌ی آغاز فصل حرفه‌ای در تدوین را داشت و تأثیر زیادی بر مسیرم گذاشت.

 تدوین‌گران اغلب در پشت صحنه فعالیت می‌کنند، اما نقش آن‌ها در شکل‌گیری حس و روایت یک اثر بسیار حیاتی‌ست. از نگاه شما، تدوین بیش‌تر یک فعالیت تکنیکی‌ست یا خلاقانه؟

تدوین همیشه پشت صحنه است، اما اثرش دقیقاً در خط مقدم حس و روایت قرار می‌گیرد. به‌نظرم تدوین فقط کنار هم چیدن پلان‌ها نیست؛ تدوین، نگارگریِ تصویر است، یک جور نقاشی‌کردن با نور، صدا، ریتم و معنا.

تدوین‌گر باید هم‌زمان چند بُعد را درک کند: روایت، تصویر، حس، و خیلی مهم‌تر از آن، موسیقی. تسلط به ریتم و درک درست از فضاهای صوتی برای یک تدوین‌گر حیاتی است. باید بداند کجا سکوت بگذارد، کجا یک نغمه‌ی آرام یا حتی صدای تک‌نوازیِ ساز، تأثیر بیشتری از هر دیالوگی دارد. این انتخاب‌ها فقط با شناخت موسیقی، ریتم و ساختار دراماتیک اتفاق می‌افتد.

تدوین، یک کار صددرصد خلاقانه است که پایه‌اش بر تکنیک بنا شده. تدوین‌گر می‌تواند با انتخاب‌های درست، یک پروژه را به اوج برساند و برعکس، اگر درک و تسلط نداشته باشد، همان پروژه را چنان به زمین بزند که دیگر نتوان آن را نجات داد.

برای من، تدوین یک هنر زنده است؛ ترکیبی از تکنیک، درک روایت، شناخت موسیقی و حس‌گیری عمیق از تصویر.

صادقیان1

 در میان تمامی پروژه‌هایی که تاکنون انجام داده‌اید، اگر بخواهید فقط یکی را به عنوان خاص‌ترین تجربه‌ی حرفه‌ای‌تان انتخاب کنید، کدام پروژه خواهد بود و چرا؟

راستش همه‌ی پروژه‌هایی که انجام داده‌ام برایم ارزشمند بوده‌اند، چون همیشه با عشق واردشان شده‌ام و تلاشم این بوده که با تمام توانم به بهتر شدن‌شان کمک کنم. از مسابقه‌ی «دورهمی»، مسابقه‌ی «مافیا دُن»، «سیم آخر»، «تی‌ان‌تی»، «اسکار» و بسیاری پروژه‌های دیگر خاطره دارم. اما اگر بخواهم فقط یک پروژه را انتخاب کنم که از نظر شخصی برایم خاص‌تر بوده، قطعاً باید بگویم برنامه‌ی «کتاب‌باز» بوده است.

این پروژه حدود ۶۰۰ قسمت پخش شد و واقعاً فقط یک کار نبود، بلکه تجربه‌ای عمیق، انسانی و فکری به‌شمار می‌آمد. چون مهمان‌ها و کارشناسان برنامه از میان افراد باسواد، اندیشمند و با نگاه‌های متفاوت بودند، من در طول تدوین آن چیزهایی یاد گرفتم که واقعاً بر جهان‌بینی‌ام، نگاهم به زندگی، اخلاق و حتی روابط انسانی‌ام تأثیر گذاشت.

هر قسمت از برنامه، انگار برای من یک کلاس درس بود؛ بی‌واسطه و زنده.

برای همین «کتاب‌باز» برایم فقط یک پروژه‌ی کاری نبود؛ بخشی از رشد شخصیتم هم بود.

با توجه به سال‌ها فعالیت حرفه‌ای، از نظر شما تلویزیون ایران و سبک تدوین طی این سال‌ها چه تغییراتی داشته است؟ آیا جنبه‌ای وجود دارد که احساس کنید در گذشته بهتر بوده یا برعکس، امروز پیشرفت چشم‌گیری داشته‌ایم؟

تلویزیون ایران و سبک تدوین آن در این سال‌ها تغییرات زیادی کرده است. از نظر فنی، قطعاً پیشرفت داشته‌ایم؛ امکانات تدوین دیجیتال، سرعت نرم‌افزارها، کیفیت تصویربرداری و حتی استانداردهای خروجی بسیار بهتر شده است. امروز ابزارها قدرتمندترند و دست تدوین‌گر برای خلاقیت بازتر است.

اما از زاویه‌ای دیگر، بخشی از صبر و عمق محتوایی که در گذشته در برخی برنامه‌ها دیده می‌شد، امروز کمتر شده است. انگار ریتم همه‌چیز باید تند باشد؛ سریع ببر، سریع بگذرد، سریع تمام شود. در حالی که برخی محتواها نیاز به مکث و تأمل دارند. گاهی تدوین خوب یعنی اجازه دادن به فضا، به سکوت، یا به گفت‌وگوی عمیق.

در مجموع، از لحاظ فنی، تلویزیون پیشرفت کرده؛ اما به‌نظرم از نظر نگاه به محتوا و احترام به شعور مخاطب، در برخی بخش‌ها نیاز داریم برگردیم و از گذشته یاد بگیریم. به‌ویژه در تدوین که فقط سرعت و افکت نیست؛ باید همچنان حواسمان به حس، روایت و لایه‌های انسانیِ پشت تصویر باشد.

صادقیان2

 با توجه به سال‌ها فعالیت حرفه‌ای، از نظر شما تلویزیون ایران و سبک تدوین طی این سال‌ها چه تغییراتی داشته است؟ آیا جنبه‌ای وجود دارد که احساس کنید در گذشته بهتر بوده یا برعکس، امروز پیشرفت چشم‌گیری داشته‌ایم؟

اگر کسی بخواهد امروز وارد دنیای تدوین شود، باید بداند که فقط بلد بودن نرم‌افزار و ابزار کافی نیست. تدوین فقط یک مهارت فنی نیست، بلکه نوعی درک عمیق از روایت، ریتم، موسیقی، تصویر و احساس است. من همیشه می‌گویم تدوین یعنی ترجمه‌ی تصویر به احساس، و این نیاز به صبر، دقت و تماشای زیاد دارد.

به نسل جدید همیشه می‌گویم: اول خوب ببین، خوب گوش بده، بعد ببُر. فقط دنبال افکت و سرعت نباش؛ ریتم درونی تصویر را بفهم. موسیقی را بشناس. بدان کجا سکوت از هزار صدا قوی‌تر است. یاد بگیر که «کم»، بعضی وقت‌ها یعنی «بیشتر».

در دوره‌ی دیجیتال، تدوین از نظر امکانات بسیار راحت‌تر شده است، اما همین راحتی گاهی باعث می‌شود روح تدوین گم شود. سرعت، جای دقت را گرفته است. ما قبلاً با امکانات محدود، بیشتر فکر می‌کردیم؛ امروز با امکانات زیاد، گاهی کمتر احساس می‌کنیم.

توصیه‌ام این است که اگر می‌خواهی تدوین‌گر خوبی باشی، فقط ابزار را یاد نگیر؛ نگاهت، سلیقه‌ات، درک موسیقایی‌ات، روایت‌سازی‌ات و حتی اخلاق حرفه‌ای‌ات را هم بساز. چون نرم‌افزارها مدام تغییر می‌کنند، اما حس درست، تا همیشه ماندگار است.

صادقیان

به‌نظر شما چرا این روزها پیشکسوتان تلویزیون کمتر دیده می‌شوند؟ و اگر مجدداً به عرصه‌ی فعالیت بازگردند، چه تأثیری بر کیفیت برنامه‌ها و ارتباط با مخاطبان خواهند داشت؟

الان هم برنامه‌های خوبی در حال ساخت است و تیم‌های جوان و باانگیزه‌ای در تلاش‌اند محتوای باکیفیت تولید کنند. اما چیزی که واقعاً جای خالی‌اش حس می‌شود، استفاده نکردن از پیشکسوت‌ها و قدیمی‌های تلویزیون است.

ما هنرمندان و برنامه‌سازانی داشتیم که مردم واقعاً با آن‌ها خاطره دارند؛ نه فقط به‌خاطر آثارشان، بلکه به‌خاطر اعتماد، صداقت و عمقی که در کارهایشان وجود داشت. بسیاری از آن‌ها امروز کم‌رنگ شده‌اند یا به حاشیه رفته‌اند، و این نه‌تنها برای خودشان تلخ است، بلکه برای مردم هم نوعی دلتنگی ایجاد کرده است.

به‌نظرم اگر رسانه‌ی ملی بازنگری جدی در این زمینه انجام دهد و دوباره به این چهره‌ها فضا بدهد، هم نسل جوان‌تر می‌آموزد و هم مخاطب عام احساس احترام و تداوم خواهد کرد. چون فرهنگ فقط با افراد جدید ساخته نمی‌شود؛ با حفظ ریشه‌ها و احترام به گذشته معنا پیدا می‌کند.

انتهای پیام