به گزارش هنرآنلاین،از همان ساعات اولیه صبح ۱۷ تیر ماه، جمعیت آرام‌آرام راهی خانه سینما شدند. 

یکی از قدیمی های سینما، با چهره‌ای که از سال‌ها کار در سینما خط‌وخش افتاده بود، آرام در گوشه‌ای ایستاده بود و به پرچم خیره شده بود. انگار تمام خاطراتش را مرور می‌کرد. جوان‌ترها با احترام، صف بسته بودند و یکی پس از دیگری می‌آمدند تا سهمی از این برکت داشته باشند. زمزمه‌ی «یا حسین» گاهی بلند می‌شد و دوباره در سکوت گم می‌شد.  

خانه1

در میان جمعیت، چهره‌هایی دیده می‌شد که معمولاً پشت صحنه‌ها یا در تاریکی سالن‌های تدوین کار می‌کنند. امروز اما همه یک‌دل و یکصدا آمده بودند؛ نه برای فیلمی، نه برای جشنواره‌ای، بلکه فقط برای بودن در سایه‌ی این پرچم. نگاه‌هایشان پر از حرف‌های ناگفته بود. انگار این لحظه، برای هرکدامشان بهانه‌ای بود تا با خودشان، با هنرشان و با آرمان‌هایشان دوباره عهدی تازه ببندند.  

خانه2

وقتی مراسم تمام شد، کسی عجله نداشت که برود. همه می‌خواستند لحظه‌ای بیشتر در آن حال و هوا بمانند. بعضی‌ها عکس می‌گرفتند، بعضی‌ها فقط می‌ایستادند و نگاه می‌کردند.  

خانه3

هوا هم انگار همراه شده بود و نور ملایم خورشید از سقف خانه سینما می‌تابید.

انتهای پیام