سرویس سینما هنرآنلاین: احسان نصری با ساخت فیلم کوتاه "عشق درون" به واقعیت‌های تلخی پرداخته که امروزه در زیرساخت‌های هر اجتماعی، رازهایی از جنس خاکستر در بطن خود جای داده‌ است. او با بهره‌گیری از اِلمان‌های بصری مخاطب را با آنچه در ذهن می‌پروراند همگام ساخته و حقیقت‌های نهفته در این بخش از اجتماع را با دیدگاهی ملموس‌تر به نمایش می‌گذارد.

فیلم کوتاه "عشق درون" به نویسندگی و کارگردانی احسان نصری و تهیه‌کنندگی اکرم خوشوقت با محوریت موضوع کودکان کار ساخته شده، این فیلم ایثار و فداکاری کودکان کار در زندگی شخصی‌شان را نمایش می‌دهد. آنچه‌که باعث تفاوت و تمایز در این فیلم کوتاه می‌شود، در وهله نخست این است که بازیگران هیچ تجربه‌ از پیش تعیین‌شده‌ایی در زمینه‌ بازیگری نداشته و در بخش‌های دیگر موسیقی جایگزین دیالوگ شده، در نگاه تصویری و بصری این فیلم مخاطب با ماهیت تلفیقی از دو فضای سیاه و سفید و رنگی مواجه خواهد شد.

احسان نصری متولد سال 1367 در کرج است، او دیپلم گرافیک هنرستان هنرهای زیبا کرج و لیسانس گرافیک دانشگاه علم و فرهنگ تهران و فوق لیساس کارگردانی انیمیشن دانشگاه سوره تهران است. آخرین اثر او کارگردانی فیلم کوتاه "عشق درون بوده" که تلفیقی از فضاهای مختلف هنری را در بر دارد. احسان نصری در گفتگویی با هنرآنلاین به ماهیت‌ها و هویت‌های مفهومی موجود در زیرساخت بصری فیلم کوتاه با عنوان "عشق درون" اشاره‌ایی مستقیم می‌کند:

 

آقای نصری پایه و اساس فیلم کوتاه "عشق درون" دارای ژانر درام و محوریت اجتماعی بوده، این تراژدی را چگونه توصیف می‌کنید؟

فیلم عشق درون همانطور که اشاره کردید براساس فضای درام با محوریت و موضوعات اجتماعی در مورد کودکان کار است.

برای من خیلی مهم بود که فیلم کوتاهی مثل کارهای قبلی من که در مورد کودکان بود این دفعه در مورد کودکان کار، خانواده‌های‌شان و زندگی آن‌ها که چگونه برای چرخاندن زندگی خود در تلاش هستند، تولید شود. برای مثال پدر مریض یا معتادی دارد و برای مخارج زندگی، کودک مجبور به کار کردن است. در ادامه با چالش‌هایی مواجه می‌شود، زمانی که در حال جمع‌آوری زباله‌های کنار پارک است با بچه‌هایی روبرو خواهد شد که درحال بازی کردن هستند.

پدری که فرزندش را به‌دوش می‌کشد و بچه‌ایی که در شیطنتش بر سر کودک پوست موز می‌اندازد و اجباری که در پی آن به دنبال نیازهایش در سطح زباله خواهد گشت. به نحوی فداکاری و ایثار کودک را به نمایش می‌‌گذارد. به همین خاطر این بار سعی بر این داشتم که با زبان فیلم، در بخش فیلم کوتاه در مورد موضوع کودکان کار که دغدغه‌‌ام بود، در ذهنم نقش بسته و با آن مواجه می‌شدم را بسازم.

شما در کارهای پیشین خود بیانگر مفاهیمی اساطیری بوده‌اید، چه شد که به‌روایتگری مسائل اجتماعی و فضاهای رئالیستی و ناتورئالیستی روی آوردید؟

چون من به غیر از فیلم در فضاهای هنری دیگری هم فعالیت دارم. به همین خاطر همیشه روایتگری داستان مهم بوده و هست. پیش‌تر تصویرسازی و نقاشی می‌کردم، برایم مهم بود که یک روایت، نماد، فضاهای اسطوره‌سازی یا خط شخصی که با فرم رنگی و فرم دایره‌ سرخ که وجود دارد راوی یک روایت داستانی در آثارم باشم. از آنجایی که پرداختن به همچین موضوعی  در یک فریم نقاشی انجام پذیر نبود، همچنین در فضای تجسمی آثارم کمی فانتزی و سورئال‌تر هستند و این موضوع به دلیل اینکه حول محور زندگی کودک کار بود بهتر دیدم که فضا کمی رئال‌تر شود تا برای تمامی مخاطبین در یک اجتماع قابل پذیرش باشد. نمادها و نشانه‌ها در فیلم بازتر بکار گرفته‌ شده تا مخاطب راحت‌تر کدهای پیام‌رسان این فیلم را درک کند.  مثل عشق، دوست‌داشتن کودکی که با دادن انار به مادرش شاهد آن هستیم و دیگر کودکی که کفش به پدرش هدیه می‌‌دهد تا در سرما دمپایی به پا نکند و خود کودک دمپایی به پا دارد. این‌ها نشانه‌هایی‌ است که در تابلو بیانش کمی سخ‌تر بود. به تعریفی دیگر شاید کار ساخت فیلم دشوارتر باشد، اینکه یک کار گروهی با هزینه بیشتر است ولی در یک فریم نقاشی یا تصویرسازی (کمیک استریپ) حس مورد نظر به مخاطب القا نمی‌شد.

در این فیلم، شما هم روایت‌گر فضای سورئال و هم رئال هستید، دلیل ایجاد این تضاد بصری فضایی چیست و چه مفهومی با خود در‌پی دارد؟

خود من از لحاظ کاراکتر و کار در نقاشی به سورئال گرایش دارم. آثاری همچون دالی و بروگل، همچنین در انیمیشن اول فضا من سورئال بود و اتفاقی که پیش‌آمد، مخاطب برای درک بهتر می‌بایست دو الی سه مرتبه انیمیشن را می‌دید. برای ژانر فضای کودک درست‌تر است که خیلی فضا به سمت و سوی سورئال کشیده‌ نشود. از این رو بن مایه‌ اصلی کار را کاملا رئال قرار دادم، اما در بخش‌هایی ردپای یک فضای سورئال کاملا وجود دارد. به این منظور نیست که صرفا سورئال است در نگاهی نوین‌تر یک فضای فانتزی خطاب می‌شود. برای نمونه، کودکی که انار را از بین زباله‌ها پیدا می‌کند و به مادرش می‌دهد، در ادامه شاهد هستیم که باخوردن آن انار فضای فیلم از سیاه سفید به رنگی تغییر ماهیت می‌دهد که اشاره به رنگ قرمز موجود در آثار من همان دایره‌های سرخ را در پی دارد. واقعیت ماجرا اینگونه پیش نمی‌رود و زیرساخت اصلی زندگی آن‌ها سرد است، نمایش فقر را باخود به‌همراه دارد. پس به صورت ذاتی رنگی در این زندگی وجود ندارد و به واسطه‌ رد و بدل شدن انار و ایجاد این بخش از فیلم، پل ارتباطی رنگی به وجود آمده و دو فضای متفاوت به خوبی درکنار هم قرار گرفته‌اند.

شما تا به اینجا در سه فیلم کوتاه خود موسیقی را به عنوان زبان شنیداری جایگزین دیالوگ کرده‌اید، دلیل این همنشینی صدا و تصویر و این جایگزینی چه بوده‌است؟

بدون شک تاثیراتی که وجود دارد، فعالیت‌های پیشین من چون نقاشی و از دیگر شاخه‌های تجسمی بوده، باعث شد که بیشتر مجذوب یک تصویر روی کادر شوم. خیلی کمک‌کننده است شخصی که نقاش بوده و یک فیلم می‌سازد نگاهش به کادر دوربین و فیلمی که خواهد ساخت نقاشانه‌تر است، بنابراین دوست‌دار این هست که مخاطب بیشتر درگیر تصویر شود.

با جایگزینی موسیقی متن به جای دیالوگ فضا را برای دیده شدن مفهوم اصلی فیلم بازتر کرده‌ام. در واقع نقاشان زمانی که به نقاشی می‌پردازند، جهت برقراری ارتباط و دوری از خستگی به موسیقی گوش می‌دهند. این فیلم به نحوی همان بوم نقاشی قلمداد می‌شود، مثل کمیک استریپ یا استوری‌بردهایی که در پیش تولید یک فیلم کشیده می‌شود. همراه فیلم موسیقی متن را هم می‌شنیدم با اینکه صداهای محیط از لحاظ پرندگان و سگ‌هایی که در داستان‌ نقش ایفا می‌کنند، این فضا وجود دارد اما کار دیالوگ‌محور نیست. در واقع من نمی‌خوام درگیر یک کشور، فرهنگ، یک نماد و یا نشانه‌ایی باشیم. این فیلم به دلیل زبان موسیقیایی که دارد به گونه‌ایی همه جهان را به سمت خود می‌کشد و بین‌المللی‌تر محسوب می‌شود، چون اشاره به زبان و مکان خاصی ندارد و مخاطب فیلم در بیشتر کشورها راحت‌تر فیلم را درک خواهد کرد و درگیر زبان یا گویش خاصی نمی‌شود. به همین خاطر من موسیقی و تصویر را باهم تلفیق کردم.

فکر می‌کنید ساخت و اکران فیلم کوتاه چه تاثیری در جامعه هنر معاصر خواهد‌ داشت؟

من بر این عقیده هستم که نقاشی هنر تاثیرگذاری است و فیلم یک تفاوتی که دارد تمام هنرها را در درون خود جای می‌دهد. خود من قبل از فیلم ساختن در شاخه‌های مختلف هنری مثل نقاشی، تصویرسازی، مجسمه و کمیک استریپ کار کردم. در فیلم راحت‌تر می‌توان آن شعارها یا بیان مورد نظر را به مخاطبان خود در هنر معاصر انتقال داد، به ویژه موضوعاتی که جهانی‌تر هستند. مثلا من تو کار انیمیشن اولم (فرق من با بچه قورباقه چیه؟) که کار کردم، کاری بود که خوب دیده شد و در جشنواره‌های مختلف در ایران و خارج از ایران حضور داشته، اما یک اتفاقی که در این انیمیشن رخ داد، زبان فیلم، زبانی که همه آن را درک کنند نبود. به تعریفی دیگر دغدغه‌ خودم، یک رویداد ذهنی و کاملا شخصی را ساختم. از کار سوم به بعد قصد بر این دارم که شرایط و اتفاقاتی که در پیرامونم در جریان است و شاهد حضور آن‌ها در اجتماع هستم را کار ‌کنم. همانطور که در تاریخ هنر مطالعه می‌کنیم پابلو پیکاسو با تاثیرپذیری از جنگ جهانی تابلوی گرونیکا را خلق می‌کند. نقاش‌هایی که در گذشته حضور داشتند، تحت تاثیر شرایط پیرامون خود بودند و وقایع در حال وقوع جامعه‌ خود‌ را به تصویر می‌کشیدند. دوره‌های مختلف هنری در تاریخ هنر وجود دارد، در ادوار گذشته دسته‌ایی از نقاشان، هنرمندان درباری بودند و حتی هنرمندان تاریخ‌سازی هم داریم که بیوگرافی آن‌ها را مطالعه می‌کنیم و از روی آثار، آن‌ها را مورد مطالعه قرار می‌دهیم. تمامی هنرمندان موفق در ژانرهای مختلف تجسمی تحت تاثیر وقایع اجتماعی پیرامون خود بوده‌اند. برای مثال من وقتی نقاشی کار می‌کنم روی دیوار گالری می‌‌رود و یک اثر هست. در پایان نیز به دست یک مجموعه‌دار می‌رسد یا حتی زمانی که در جشنواره فرستاده شود فقط در یک جشنواره می‌رود.

 وقتی یک فیلم را تولید می‌کنم، نگاه بصری که در نقاشی‌های من هست از جمله کادرها، زاویه دید و ترکیب‌بندی که چرخش، حرکت و هیجان بصری را شامل می‌شود در فیلم‌هایی که کار می‌کنم نیز این عوامل تکرار و رویت‌پذیر هستند. جهان‌بینی در تولید یک فیلم از لحاظ پخش راحت‌تر خواهد بود، زیرا هم‌زمان در چندین رسانه مختلف در حال پخش شدن است. به این ترتیب مخاطب‌های بیشتری در کشور می‌توانند فیلم را ببیند و خیلی تاثیرگذارتر محسوب می‌شود. درواقع آنچه در ذهن هنرمند وجود دارد را مخاطبین بسیاری روی پرده‌های سینما مشاهده و درک خواهند کرد. من نقاشی و دیگر هنرهایی که کار کردم را کنار نخواهم گذاشت به نحوی سعی بر این دارم که این مجموعه بصری را وارد دنیای فیلم کنم تا راحت‌تر ذهنیتم را با مخاطب در میان بگذارم.

آقای نصری وقتی در حال نوشتن و کارگردانی یک فیلم کوتاه هستید، بیشتر به ساخت و گردآوری فیلم می‌پردازید یا هر بخش را یک اثر هنری مجزا می‌دانید؟

من وقتی شروع به ساخت یک فیلم می‌کنم مثل کشیدن یک تابلوی نقاشی اول به ایده‌ اصلی می‌پردازم. مهمترین چیز برای من پیش تولید هست، اینکه روی طرح اولیه کار شود، به استوری‌برد آن پرداخته شود و بعد از پیش تولید عمل جداسازی برای تک‌تک اجزا صورت ‌گیرد. با یک دید هنری به ماجرا نگاه می‌شود، اینکه با چه دوربین و از چه زاویه‌ای فیلمبرداری شود، چه فردی را استفاده کنم و چه کادری، همچنین چه محیطی مناسب‌تر است. برای من ساخت فیلم کاملا مثل یه اثر نقاشی می‌ماند و به تمام عناصر بصری از قبل فکر می‌کنم. به این معنی است که از پیش اسکیس‌هایی از فرم و محتوای ترکیب اجزا و رنگ و کادر و ترکیب‌بندی، اینکه هر عنصر در کجا نقش بهتری ایفا خواهد کرد، آماده می‌کنم. بیشتر کارهای من صامت و با فرمت سیاه‌و‌سفید بوده که در یک بخش به آن رنگ اضافه می‌شود. برای کمک بیشتر به کارم از ابتدا به تمام اجزا و نقش‌آفرینی آنها فکر خواهم‌ کرد.

احسان نصری

آقای نصری آنچه در آثار شما دارای حضور پررنگی است، بهره‌برداری از شمایل و نشانه‌های بصری بوده، آیا با بهره‌گیری از این اِلمان‌های بصری سعی در برقراری ارتباط با مخاطب و دنیای پیرامون خود دارید؟

من در حوزه‌ نقاشی و تصویرسازی‌هایم از نمادها و نشانه‌ها استفاده می‌کنم. شاید گاهی این نمادها و نشانه‌ها کدهای باز نشده‌ایی باشند که پیچیده‌تر به‌نظر می‌آیند. اگر هم پیچیده باشند انقدر در کارهایم ردپای آن اِلمان را جاگذاری خواهم کرد، مثل دایره سرخ که همانند یک امضا در کارهایم نقش ایفا می‌کند. این بهره‌گیری تا جایی پیش می‌رود که هرجا اثر من باشد مخاطب متوجه فرم دایره سرخ، احسان نصری می‌شود و به نوعی با این نماد مرا خواهد‌ شناخت.

در اولین کار فیلمِ من این نمادها بصری مثل آثار نقاشی‌‌ام به سختی رویت‌پذیر و قابل درک می‌شدند. اما بر عکس تمام کارهایم در این کار نمادها و  نشانه‌ها به صورت ساده‌تری حضور دارند. به طور کلی از آنجایی‌که من به هنرمندان چند مدیایی در خارج ایران مثل دیوید لینچ و تیم برتون و در ایران عباس کیارستمی و علی‌اکبر صادقی علاقه شدید دارم، خصوصا دنباله‌رو کدهایی هستم که علی اکبرصادقی و عباس کیارستمی در آثارشان بکار گرفته‌اند، همچین تلاش بر این دارم که از این المان‌های بصری در آثارم بهره‌مند شوم. درواقع خودم هم در چند جناح مختلف هنری مشغول هستم، مثلا نقاشی، تصویرسازی، مجسمه، چیدمان و حتی گردآوری و برگزاری رویدادهای هنری مثل گردآوری نمایشگاه سینما عباس‌ کیارستمی که کتابش هم به چاپ رسید. از این‌رو در این کار من بیشتر از همه تحت تاثیر استاد عباس‌ کیارستمی هستم فضاهایی ساده و روان، همچنین دارای کدهایی باز و اینکه این فیلم با افرادی کاملا نابازیگر ساخته شده. نقش‌آفرینان در این کار به‌هیچ وجه جلوی دوربین نرفته‌اند و هیچ تجربه قبلی ندارند. می‌خواستم روایت از پیش دانسته داستان خیلی راحت حرکت کند و مخاطب متوجه نمادها و نشانه‌های موجود در کار شود.

 به نظر شما مخاطبان فیلم کوتاه در ایران دارای چه وسعتی هستند؟

در جریان فیلم کوتاه جشنواره‌هایی داریم که از کوتاه هم زمان آن خیلی کمتر است. برای مثال جشنواره فیلم صدثانیه‌ایی و جشنواره‌های فیلم‌های یک دقیقه‌ایی زیادی خارج و داخل ایران وجود دارد. از دیگر جشنواره‌های فیلم کوتاه که می‌توان نام برد جشنواره‌ی تصویر سال، فیلم کوتاه تهران، جشن خانه‌ سینما و دیگر جشنواره‌ها مثل فیلم صامت که دانشگاه هنر برگزار کرده بود. تعدد جشنواره‌ی فیلم کوتاه در جهان بسیار است. این اتفاق خوشبختانه بسیار پر اهمیت قلمداد می‌شود. امروزه مخاطب‌های فیلم کوتاه بیشتر شده به این علت که در کوتاه‌ترین زمان آنچه‌که موضوع اصلی است به مخاطب سریع‌تر انتقال داده می‌شود. با توجه به اهمیت زمان و اینکه شاید مخاطب فرصت زمان گذاشتن برای دیدن یک فیلم طولانی را نداشته باشد، فیلم کوتاه در کمترین زمان آن شالوده، مضمون و مفهوم اصلی موجود در بطن فیلم را به مخاطب انتقال می‌دهد. به همین خاطر مخاطبان فیلم کوتاه نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده‌اند.

آقای نصری با توجه به شرایط فعلی که جهان را درگیر خود کرده، بیماری کرونا، چه تاثیری بر روند برگزاری جشنواره‌ها داشته و فیلم کوتاه "عشق درون" در چه زمانی رونمایی خواهد شد؟

در شرایط کنونی جریانی که پیش آمده، کرونا کاملا جهانی است. قطعا بر همه‌ مسایل در جوامع مختلف تاثیرگذار خواهد بود. شمار جشنواره‌های فیلم‌های بلند و کوتاه حتی جشنواره های تجسمی و غیره در جهان بسیار است و بیشتر این جشنواره‌ها در حال حاضر، خصوصا در وادی هنرهای تجسمی به صورت آنلاین برگزار می‌شوند و  بعضی از آن‌ها به تعویق افتاده‌اند. فیلم من هم اگر جریان کرونا پیش نمی‌آمد باید روال پخش خود را طی می‌کرد. در حال حاضر دست پخش‌کننده هست و اگر اکران عمومی داشته باشد ورود آن به جشنواره‌ها کمی سخت‌تر خواهد شد. به همین خاطر اول به جشنواره‌ها فرستاده شد و بدون شک پس از اتمام این شرایط و مقابله با ویروس کرونا این فیلم را برای جشنواره‌های داخل ایران هم خواهیم فرستاد مثل جشنواره فیلم کوتاه تهران و ... که سال‌های قبل هم انیمیشن خود را فرستاده بودم و  درصورت پذیرفته شدن کار، مخاطبان می‌توانند در این جشنواره‌ها فیلم "عشق درون" را ببیند. خودم هم تصمیم بر این دارم که فیلم‌های کوتاهم به تعداد مد نظرم که رسید یک رونمایی کلی داشته باشم و در مورد کارهایم صحبت کنم.

آینده‌ هنری احسان نصری را چطور می‌بینید و به کجا خواهد رسید؟

بصورت کاملا قطعی نمی‌توان درباره آن صحبت کرد، اما در این فیلم کوتاهی که ساختم همانند دو کار قبل تهیه‌کننده داشتم، خانم اکرم خوشوقت که حدودا چهار یا پنج سال است مدیر برنامه من هستند. براین عقیده هستم که برای معرفی بهتر آثار در سطح بین‌الملل نیازمند هست که شخصی از بیرون ماجرا جریان را مدیریت و حمایت کند. من زمانی که با گالری ایام در دبی کار می‌کردم از این طریق با خانم خوشوقت آشنا شدم. این اتفاق باعث شد که این همکاری شکل بگیرد و خانم خوشوقت روی معرفی آثار هنری من در سطح بین‌الملل کار کند. الان هم من آینده‌ کاری خودم را صرفا در مطرح شدن در حوزه نقاشی نمی‌بینم. تا الان فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌ نقاشی داشتم، کیوریتوری، کار با گالری سیحون و چند گالری دیگر انجام داده‌ام. به صورت کلی نقاشی همیشه با من همراه خواهد بود و امسال سالی هست که شاید فعالیت من در عرصه نقاشی به دلیل نمایشگاهی که در آلمان دارم  و حراجی‌ها بیشتر از فیلم باشد. قبلا تولید کار نقاشی من در یک ماه بیشتر بود و در حال‌حاضر کمی پرکارتر از قبل کار می‌کنم، برای مثال نقاشی که الان روی آن کار می‌کنم با عنوان "دادگاه گیاهان" که مضمونی در مورد محیط زیست و ارتباط بین انسان‌ها و گیاهان در زیر ساخت مفهومی آن جای دارد. تغییر دیدگاه من را باخود به همراه خواه داشت، نگاه من نسبت به قبل ظریف‌تر شده یعنی به‌جای اینکه‌ کار بیشتری تولید کنم یک کار خاص سرانجام تابلوی نقاشی من باشد. الان ممکن است که در 6 ماه فقط یک اثر تولید کنم. آینده کاری خودم را با حمایت مدیر برنامه‌ام و دیگر عزیزان، بر اساس چشم‌اندازی می‌بینم که از قبل برنامه‌ریزی شده‌ است. حداقل تا سال آینده با توجه به گفته‌ مدیر برنامه‌ام می‌دانم که دو یا سه تا کار کوتاه خواهم‌ ساخت و یکی از آن‌ها انیمیشن و دوتای دیگر فیلم کوتاه هستند. در حال حاضر سناریوی دو تا از کارها را نوشته‌ام و موضوع آثار نقاشی‌ام رو آماده‌سازی کرده‌ایم. کارهای دیگر که تلفیق شاخه‌های هنری باهم، کارهای چند وجهی و تلفیقی مثل چیدمان، تلفیق ویدئو با نقاشی و موسیقی، ویدئو مپینگ که برای من جالب‌تر هستند، بخاطر اینکه ما در قرن هفدهم و هجدهم، یک فضای کلاسیک نیستیم که تنها یک نقاشی انجام بدهیم. امروزه در دنیا نقاشی با مدیاهای دیگر تلفیق می‌شود، استفاده از چیدمان و موسیقی هم صورت می‌گیرد.

و کلام آخر....

در وهله‌نخست باید در نظر داشت که من خودم شخصی جوان هستم و مسیری در هنر را دارم طی می‌کنم، اما می‌توانم به کسانی که این مسیر را تازه پیش ‌گرفته‌اند بگم که یک هنرمند باید به خط شخصی خودش دست‌یابد و پیدا کردن این اتفاق بسیار دشوار خواهد بود. هنرمند باید به جایی برسد که وقتی مخاطب از دور با کار او مواجه می‌شود، فیلم، نقاشی یا هر مدیای دیگر متوجه شود که این دست خط، هنرمندش چه شخصی است. در جامعه امروزه آنچه‌ برای هنرمند شدن از موارد مهم محسوب می‌شود کسب تجربه است و این اتفاق هیچ ارتباطی به اینکه در کجا و کدام کشور زندگی می‌کنید، ندارد. هنرمندی که دارای دغدغه باشد در هرجایی می‌تواند تولید محتوا کند. شاید بخاطر شرایط مکانی نا‌مناسب تاثیراتی ناخوشایند گذاشته شود. در حال حاضر در دنیا اکثر گالری‌دارها به فضاهای سوشال‌مدیا روی آوردند و با وجود این فضاها یک هنرمند به خوبی می‌تواند خود را مطرح کند. از نظر من بهتر است که هنرمند کار تولید کند و در استودیو خود آن‌ها را انباشته‌ نکند. حتی اگر کار یک درصد هم ضعیف باشد نظر مخاطب مهم است، پس هنرمند باید سعی در پخش کار خود داشته‌باشد و در مدیاهای مختلف تجربه بدست آورد. ما در زمانه‌ایی هستیم که فاصله‌ایی بین مدیاها نبوده و آن‌ها به‌هم نزدیک‌تر شده‌اند. فیلم دوم من "کوچه شب" در یک گالری با عنوان چیدمان و ویدئو مپینگ به نمایش در آمد. یک رسانه جدیدی در قالب ویدئوآرت اما سخت‌تر ( ویدئو مپینگ ) و یک کار هم در حیاط گالری چیدمان کردم. شخصی که مدیاهای مختلف را مورد مطالعه قرار دهد در آینده بسیار مورد استفاده‌اش قرار خواهد گرفت. آنچه که امروزه در دنیا شاهد آن هستیم یک نقاشی به عنوان نقاشی روی بوم تنها روی دیوار نیست، در بیشتر موارد در کنار آن از یک مدیای دیگر مثل نور و یا چیدمان استفاده می‌شود. هنرمندان امروز نیازمند این هستند که تجربه بسیار کسب کنند و شناخت کافی از مدیاهای مختلف داشته باشند، شناخت مدیا نقش ابزار را در پرورش آثار دارد.

 دیگر عوامل تولید فیلم کوتاه "عشق درون" عبارتند از فیلمبردار و تدوینگر: احسان نصری و میلاد حسین‌پور، طراح صحنه و لباس: شیما حسینی، موسیقی: گروه ماکیچی، طراح پوستر: سجاد پاهنگ‌دار، هلی‌شات: علی عظیمی، بازیگران: محمد مرادی، علیرضا سلطانپور، خدیجه رحیمی، مهرزاد سلطانپور و سعید خرمی.

 

 

 

 

 

 

حجم ویدئو: 13.00M | زمان ویدئو: 00:00:59