به گزارش هنرآنلاین، پانزدهمین قسمت از برنامه "سی و پنج"، شب گذشته (شنبه 20 آبان ماه) میزبان محمدحسین مهدویان و هادی حجازی‌فر بود که با سردبیری و اجرای فریدون جیرانی از تلویزیون اینترنتی تی وی نت(tvnet.ir)  پخش شد.

جیرانی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد که پرونده فیلمسازان نسل تازه در "سی و پنج" از برنامه قبلی با فیلم "ایتالیا ایتالیا" آغاز شد.

نکته اینجاست که این نسل از دوره آقای احمدی‌نژاد یا از اواسط این دوره شروع به کار کرده است. آقای مهدویان خودت این نسل را چطور می‌بینی؟ تفکر این نسل الان چیست و از چه چیز تاثیر گرفته است؟ مواضع این نسل را چطور ارزیابی می‌کنی؟

مهدویان: خیلی سخت است در مورد ویژگی‌های کلی یک نسل صحبت کنیم به ویژه در مورد نسل دهه 60 که تنوعی از تفکرات مختلف دارند به خاطر اینکه در تعارضات مختلف رشد کرده‌اند. واقعا رنگین کمانی از ایده‌های مختلفی هستند اما فکر می‌کنم اگر کودکی هر نسلی را مهم‌ترین مولفه موثر در ناخودآگاه آن نسل بدانیم، به هر حال کودکی ما با جنگ سپری شده است و زمانی که ما متولد شدیم کشور درگیر جنگ بود و وقتی در 7 سالگی خبر پایان جنگ را شنیدم برایم عجیب بود چون فکر نمی‌کردم جنگ تمام شود و فکر می‌کردم جنگ با کشور همسایه عزلی و طبیعی است! زندگی ما تا این حد خو به جنگ گرفته بود.

با نگاه امروزم متوجه هستم که مجموعه عواملی که متاثر از جنگ بود؛ وضعیت اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور متاثر از شرایط جنگ و یاس حاکم بر طولانی شدن جنگ بوده است. جنگ، تغییرات جدی بعد از انقلاب بوده که ما چیزی جز جنگ ندیده بودیم و نسل ما در این جامعه تغییر یافته بزرگ شدیم و تصوری از آن چه که قبلاً بوده نداشتیم. اما طبیعتاً در وضعیت تغییر یافته زندگی می‌کردند و در حال تجربه آن بودند و همه این مسائل روی ما تاثیر داشت و بیشتر آنها را متوجه نمی‌شدیم و همین عامل ویژگی‌های بیشتری در ما ایجاد کرد. شاید الان سوالاتی که نسل‌های جدیدتر راجع به دهه 60 دارد به این دلیل است که می‌خواهد این دهه را کشف کند و یک بار دیگر آن را بفهمد.

آقای حجازی فر، آیا 5 سال فاصله، بین شما و این نسل فاصله می‌اندازد یا خیر؟

حجازی فر: من فکر می‌کنم در بسیاری از مواردی که حسین گفت ما هم شریکیم حالا با غلظت بیشتر؛ چون زمان بیشتری را گذراندیم. شروع جنگ را من هم یادم نیست چون 4 سالم بود و من هم دقیقاً تصوری که از پایان جنگ داشتم همین بود که معنی پایان جنگ را  متوجه نبودم. طبعاً شرایط اقتصادی سختی بر جامعه حاکم بود و دوران گذار بعد از جنگ، نوع نگاه به فرهنگ و آموزش تغییر کرد؛ یادم است مدارس غیرانتفاعی یا پولی تاسیس شد و سرعت تغییرات خیلی بالا رفت چون ما به سکون عادت داشتیم. یادم است شبکه‌های تلویزیونی نیز ناگهان تعدادشان زیاد شد.

ویژگی که متعلق به نسل ماست و از بابت آن خوشحالم، عادت به سختکوشی و به سختی به دست آوردن در همه بخش‌ها بود از نمره سرکلاس تا وقتی که از یک مریضی سخت خوب می‌شدی، پدرت برایت آتاری می‌خرید و ما راضی بودیم مریضی سخت بگیریم تا آتاری داشته باشیم. من فکر می‌کنم همان تغییراتی که حسین گفت، ما هم درک کردیم به مدت طولانی‌تر و طبعاً تاثیر بیشتر. ترس، اضطراب و از دست دادن عزیزان را درک می‌کردیم و نهادینه شده است.

تصویر جنگ برایت تصویر رزمنده‌ها در تلویزیون بود؟ هیچ وقت در آن سن، رزمنده‌ای از نزدیک ندیدی؟

مهدویان: بله. بعضاً رزمنده‌ها در محله‌ها بودند. در محله ما در شمال هم بودند و معمولا هم با همان لباس جنگ می‌گشتند و ما هم می‌فهمیدیم که از جنگ برگشتند اما عموماً تصویر ذهنی من از تلویزیون بود.

شما چطور؟

حجازی‌فر: من کاملاً در عالم واقعیت رزمنده‌ها را حس کردم چون خانواده‌ای دارم که به شدت درگیر جنگ بودند. پدرم و عموهایم با هم در جنگ بودند. ما همیشه نگران بودیم و 2 عمویم شهید شدند.

اولین تصویری که از عمو یا پدرت که از جبهه برگشته، چه بود؟

زمان برگشتن شان بود. یادم است غروب دلگیر جمعه بود و سریال "هزاردستان" پخش می‌شد در اواخر جنگ؛ زنگ خانه را زدند و پدرم را دیدم که از جبهه آمد. این تصویر برایم تصویر خیلی روشنی است. اولین سوالی که از پدرم می‌پرسیدم این بود که کی بر می‌گردی؟

از عموهایت هم این سوال را پرسیدی؟

خیر چون آنها سال 65 شهید شدند. البته نوعی فخرفروشی برای اینکه عموهایم شهید شدند در مدرسه و محله داشتیم.

یادم است در کوچه‌ای که خانه پدربزرگم آنجا بود، تقریباً 8 جوان که همه از یک رنج سنی بودند، شهید شدند و نمی‌دانستند اسم کوچه را چه بگذارند و در نهایت "شهیدین" نام گرفت. آن تصویر کاملا در ذهنم است و همین طور سرود خواندن مان در مراسم تشییع نیز یادم است. سرود "گلبرگ سرخ لاله‌ها در کوچه‌ها بوی شهادت می‌دهد" را می‌خواندیم و البته من تک خوان نبودم و جز گروه کر بودم.

نسل شما رنگین کمانی از تفکرات مختلف است. آیا می‌شود به یک موضع مشخص از نسل شما رسید؟ چون نسل شما هم اصلاحات را دیده هم دوره احمدی‌نژاد را؟ این نسل و به ویژه خودت چه تاثیراتی از این دوران گرفته ای؟

مهدویان: در دوره اصلاحات 16 ساله بودم و اولین باری بود که رای دادم. بعد به دانشگاه رفتم و دوران پر التهابی را در دانشگاه سپری کردم. خودم فکر می‌کنم که از آن فضا بسیار تاثیر گرفتم و به هر حال فضایی بود که به آدم تفکر و موضع می‌داد؛ نمی‌دانم بخشی از هیجانی که داشتم به خاصیت سنی من بر می‌گشت یا به خاطر فضای آن دوران بوده است! به هر حال دورانی بود که اتفاقات زیادی برایم افتاد و مطالبات زیادی در ذهنم زنده شد و شروع به فکر کردن به خیلی چیزها کردم و کتاب خواندن و دوباره فکر کردن به خیلی موضوعات. روی موضوعاتی که خیلی در موردشان مطمئن نبودم بازنگری کردم و به خیلی از تناقضات و مسائلی که به راحتی از کنارشان گذشته بودم، فکر کردم. دوران بسیار خوبی برای فکر و بحث کردن و گفتگو کردن و شجاعت در اندیشیدن بود.

نکته مهمی است که آدم در اندیشیدن، تهور داشته باشد چون خیلی از تهورها است که ممکن است به آدم آسیب بزند ولی فکر می‌کنم در اندیشیدن بی حد می‌توان شجاعت و تهور داشت و آن دوره، به نظرم به نسل ما شجاعت اندیشیدن داد. احساس می‌کنم هر چه گذشت این شجاعت کمرنگ و وحشت از اندیشیدن به تدریج حاکم شد. نمی‌خواهم در مورد نسل‌های بعدی قضاوت کنم اما شاید تکاپویی که ما داشتیم را دیگر در دانشجویان نسل‌های بعدی نمی‌دیدیم.

شما چطور؟ از فضای آن دوران سیاست‌زده تاثیر گرفتی؟

حجازی فر: آن 5 سالی که من با این نسل فاصله دارم، تفاوت را بیشتر نمود می‌دهد. آن زمانی که حسین 18 ساله بود، من ساکن کوی دانشگاه بودم. من همیشه در بزنگاه‌ها حضور داشته‌ام و چیزهایی که دیدم را باور نمی‌کردم چون به واسطه گرایشات سیاسی که در خانواده داشتم و خط سیاسی ما کاملاً جدا از اتفاقات بود. جریان اصلاحات مانند یک سونامی روی سر ما خراب شد.

در سال 76 به شدت در ستاد آقای ناطق نوری فعال بودم و یادم هست حتی شیرینی برای پیروزی هم خریده بودیم و این نتیجه باور نکردنی بود. بعد از آن به دانشگاه آمدم و آن اتفاقات افتاد؛ من جزء اولین کسانی بودم که کتک خوردم با اینکه خودم طرفدار افرادی بودم که حمله کردند! از همان جا شک و تردید نسبت به اندیشه‌ام شروع شد و فکر می‌کنم اتفاق مهمی که در آن دوران افتاد و در مطالعه جامعه به ما کمک می‌کند، انشقاقی بود که بین بچه‌ها و خانواده‌ها به وجود آمد. چون بچه‌ها با برداشت‌ها و دریافت‌های جدیدی به خانه بازمی‌گشتند و طبعاً خانواده‌ها نگران بودند چراکه خروج از یک خط سیاسی گاهی اوقات به معنای الحاد می‌شد در حالی که اینقدر فاجعه آمیز نبود.

واقعیت‌های تازه‌ای که کشف می‌کردم را دوست نداشتم چون آزارم می‌داد چون یک عمر با یک باور زندگی کرده بودم و حال به باور تازه رسیدم. همچنین چون وابستگی قلبی به آن سمت وجود داشت نمی‌توانستم این اتفاقات را کامل بپذیرم. یادم است دلبستگی عجیبی به روزنامه کیهان در خانواده ما بوده و هست؛ این جریان از کیهان بچه‌ها شروع شد که بسیار بر من تاثیرگذار بود و خیلی از ذهن و ادبیاتم مدیون کیهان بچه هاست. در ادامه کیهان کاریکاتور که اولین نشریه تخصصی بود. اما در دوران اصلاحات به تدریج به خواندن روزنامه‌های مختلف پرداختم و در کوی دانشگاه به خواندن همه روزنامه‌ها معروف بودم چون به دنبال این بودم که بفهمم کدام روزنامه درست می‌گوید.

آغاز تردید در تفکراتت اصلاحات بود؟

به شدت. در دوره دوم با اینکه بسیار از آقای خاتمی خوشم می‌آمد، اما هر کاری کردم نتوانستم اسم ایشان را بنویسم چون هنوز دلبستگی به خط قبلی تفکرم را داشتم و من به احمد توکلی رای دادم.

زمانی که دوران در حال تغییر بود، وارد فیلمسازی شده بودی؟

مهدویان: در آن زمان فیلم مستند و کوتاه می‌ساختم.

آیا فضای جدید بعد از اصلاحات، به نسل تو موضع جدید داد؟

راستش خیر، موضع جدیدی به من نداد. به نظرم اساس مواضع و اندیشه‌ام در سنین بین 18 تا 23 سالگی شکل گرفته بود و ابعاد پیدا کرد.

آیا ما الان می‌توانیم برای نسل شما تعریف پیدا کنیم که آیا 4 سال اول دوره احمدی‌نژاد روی شماها تاثیر گذاشته یا خیر؟

بر زندگی‌هایمان تاثیر گذاشته است اما روی فکر من خیلی تاثیر نداشته است.

با چالشی که در باورهایت ایجاد شده بود و حالا به دوره احمدی‌نژاد وارد شدی، آیا آن چالش‌ها به تو برای تطبیق کمک کرد؟

حجازی فر: شروع آن دوره یک سرخوردگی بزرگ برایم محسوب می‌شد چون تمام تلاشم را کردم به عنوان یک شهروند که جلوی این انتخاب را بگیرم. این حرفی که "واقعا چه فرقی می‌کند" برایم عصبانی کننده بود و در شروع این دوره بنظرم باز هم دودستگی‌ها به شدت عمیق‌تر شد. عصبانیت از یکدیگر و فاصله‌ای که بین طرفداران دو گروه وجود داشت، ترسناک شد که این موضوع طبعاً در میان فامیل و دوستان هم به وجود آمد. دیگر مثل قبل نبود که بتوان گفتگو کرد و به دوستی ادامه داد. در ناخودآگاه می‌دیدی که در حال تصفیه آدم‌های اطرافت هستی و از شروع دوره احمدی نژاد عصبانیتی در من نهادینه شد.

اما از طرف دیگر در حوزه‌ای که در حال کار بودم که سالهاست در تئاتر هستم و اجرا داشتم، می‌دیدم گشایش عجیبی در تئاتر اتفاق افتاده؛ پول خوب می‌آید و حمایت خوبی صورت می‌گیرد و ممیزی به حداقل رسیده بود و اما در ذهنم آن موضع را داشتم و کاملاً خلاف افکارم اتفاق افتاد. البته در حوزه سیاسی و روابط بین الملل قابل پیش بینی بود و حرص می‌خوردیم ولی در هنر و به ویژه تئاتر اینگونه نبود؛ نوع رفتار محترمانه تر شد، گشایش بزرگی در قراردادها و کم شدن ممیزی‌ها وجود داشت. به طرز عجیبی همه فعال بودند و کار می‌کردند و در چهار سال اول اصلا قابل قیاس با دوره قبلی نبود. از شروع این دوره، ناگهان پذیرش دانشگاه‌ها زیاد شد و همچنین فارغ التحصیلان زیادی در تئاتر به جامعه وارد شدند. سالن‌های متروک احیا شدند و آن چیزی که در حوزه تئاتر انتظار داشتم، به شدت دوره درخشانی بود. هرچند آن دوره هم مشکلات خودش را داشت از جمله افرادی که پای ثابت قراردادها بودند فارغ از ارزش کاری که داشتند. آسیب شناسی آن دوره هم این بود که کارهایی تولید می‌شد فارغ از اینکه تماشاگر آن را می‌بیند یا نه که این نوع کارها هم محو شدند.

اگر الان در تئاتر فضای بازتری می‌بینیم، متعلق به دوره احمدی نژاد است که التبه کمی هم بسته تر شده است.

واژه سینمای مستقل در ادبیات سینمای ما از سال 88 به وجود آمد که قبلا در سینمای ما نبود و همچینین سینماگر حامی فتنه. طبیعتاً طرفداران سینمای مستقل تو را یک سینماگر دولتی و حکومتی می‌دانند. آیا این تعریف را قبول داری؟

مهدویان: اصلا تعریف سینمای مستقل چیست؟

در دنیا اینگونه است که می‌گویند سینماگری مستقل است که از تحمیل افراد سرمایه‌گذاران دوری می‌کند و با سرمایه بخش خصوصی می‌چرخد.

شما می‌گویید که سینمای مستقل سرمایه اش را از جریان اصلی سینمای ایران تامین نمی‌کند؟ تعریف سینمای مستقل برای من مبهم است. اگر مستقل به معنای این است که سرمایه روی فکر فیلمساز تاثیر نگذارد، به نظر من این مورد در سینمای ایران خیلی محدود است. اما اگر منظور این است که فیلمساز چیزی که فکر می‌کند درست است را می‌سازد، می‌گویم که قطع به یقین سه فیلمی که ساخته‌ام فکر خودم بوده و سرمایه روی آن تاثیر نگذاشته است. اگر من باور نداشتم نمی‌توانستم "ایستاده در غبار" یا "ماجرای نیمروز" را بسازم. هر چند ممکن است کسانی با این فیلم‌ها مخالف باشند. من ادعا می‌کنم که فکر خودم بوده‌ است و فیلم‌هایم را هم شاهد می‌گیرم.

در واقع تفکری نیست که از بیرون به تو تزریق شده باشد؟

بله، من ادعا دارم و شاهدم هم اثری است که ساخته ام. اگر این فقط یک ادعا باشد خود اثر نشان دهنده ادعا خواهد بود.

حرف‌های او را قبول داری؟ تحلیلت از دوگانگی سینمای مستقل و دولتی چیست؟

حجازی‌فر: بله، اینها آسیب‌های خودش را دارد؛ سینمای دولتی دست به هیجان کاذب و دست به کاری نمی‌زند تا مخاطب به سالن سینما بیاید اما گاهی سینمای مستقل فقط هیجان کاذب مثل برگزاری مراسم فرش قرمز یا اکران مردمی ایجاد می‌کند. اما الان آسیبی که من را به عنوان یک مخاطب عصبانی می‌کند، این است که صرفاً با "عنوان" سینمای مستقل اثری تولید شده و در باطن چنین تفکری (مستقل) وجود ندارد و من به شما قول می‌دهم که ما یکی دو سال دیگر نتیجه این اثرات را خواهیم دید. ما اعتماد مخاطب را نشانه گرفتیم و در نهایت خطری که سینمای مستقل را تهدید می‌کند، غیر شفاف بودن آن است و ما الان نمی‌توانیم فیلمی را به سینمای مستقل ربط دهیم.

به نظر شما اصغر فرهادی فیلمسازی مستقل است؟

حجازی فر: بله.

مهدویان: بله، آقای فرهادی فیلمساز حرفه‌ای است و فکر مستقلی دارد هر چند با کمپانی‌های بزرگ دنیا کار می‌کند. البته باز هم می‌گویم ما تعریف درستی از فیلسماز مستقل نداریم. از طرف دیگر اتفاق مهمی است که یک فیلمساز که جریان فکری مخصوص به خودش را دارد توانسته با سرمایه‌های جهانی فیلم بسازد و چه خوب است اگر این موضوع از درون سینما آغاز شود. آقای فرهادی با کمپانی‌های خوب دنیا در حال کار است و فکر فرهادی مطمئناً فکر خودش است و از قابلیت‌های فیلمسازی‌اش برای جلب سرمایه استفاده می‌کند، اما ژست‌هایی که برخی می‌گیرند و برای مثال می‌گویند ماشینم یا زمینم در کلاردشت را فروختم و با آن فیلم ساختم را متوجه نمی‌شوم.

رسیدیم به "لاتاری". در مورد این فیلم صحبت کن. چرا فیلمنامه مدت‌ها در شورای پروانه ساخت گیر کرد؟

مهدویان: بعد از "ماجرای نیمروز" با گروه دوستانی که دارم و هادی هم جزئی از آنهاست، با هم صحبت کردیم و ایده اولیه "لاتاری" را با هم شکل دادیم. فکر نمی‌کردم اینطور شود و شاید اتفاقاتی افتاد. البته انتخابات و تغییرات بعد از انتخابات بی تاثیر نبود و شاید درست مدیریت نشد و شاید فیلمنامه حساس و خطیر بود. دوره 5 ماهه سختی بود و واقعا خیلی دوست دارم این فیلمنامه را کار کنم و همین که بحث تغییرش پیش آمد نتوانستم این کار را کنم. پیشنهاد اصلاح داشتیم و خیلی پیچیده شد و فقط موضوع شورای پروانه ساخت نبود و مسائل و ابعاد دیگری پیدا کرد. البته حال چون مسائل حل شده است نمی‌خواهم به آنها برگردم. به دنبال این بودم که روح فیلمنامه (فکر و لحن) "لاتاری" عوض نشود که اگر می‌شد، آن را کنار می‌گذاشتم.

این مدت بسیار سخت بود و نمی‌دانستم چقدر طول می‌کشد، اما الان خوشحالم که پروانه ساخت صادر شده و قرار است آن را بسازم. باید فکر جدی شود در مورد نظارت؛ البته نمی‌گویم نظارت نباشد اما نباید سلیقه‌ها تعیین کننده باشد. "لاتاری" خیلی عجیب و غریب نیست و الان اینطور به نظر می‌رسد که خیلی خاص و جنجالی است اما اینگونه نیست. این چندین ماه برایم تجربه‌ای بود و دوران تازه‌ای را تجربه کردم و سعی می‌کنم نگاه مثبتی به آن داشته باشم چون ممکن است فیلمسازان دیگر خیلی از این بدتر را تجربه کرده باشند. به هر حال الان روزهای آخر پیش تولید را می‌گذرانیم و به زودی آن را کلید می‌زنیم.

فیلم‌های جدیدم را بهتر ساخته‌ام و بیشتر دوست دارم و مطمئنم که "لاتاری" را از همه فیلم‌هایم بیشتر دوست خواهم داشت. امیدوارم اتفاقات خوبی در "لاتاری" بیفتد.

مازیار میری گفت که "لاتاری" فکری تازه است. از این منظر چه عقیده‌ای داری؟

حجازی‌فر: وقتی ما همه پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی مان آمیخته با سیاست است نمی‌توانیم به قلب قضیه بزنیم و نگاه تحلیلی داشته باشیم. خیلی دوست داشتم منتقدان در مورد میزانسن و دوربین و ... ماجرای نیمروز صحبت کنند اما بیشتر به تحریف پرداختند. اما "لاتاری" از این مسائل به کنار است و مطمئن هستم که به ساختار و فرم هم بیشتر پرداخته می‌شود و از نظر فکری هم، کار تازه‌ای است.

نقشت را در "لاتاری" دوست داری؟

حجازی‌فر: بله، نقشم در ماجرای نیمروز خیلی متفاوت بود و سر صحنه با حسین در موردش صحبت کردم اما این دفعه خیلی زودتر اقدام کردم و حرف هایمان را از قبل زده‌ایم و فکر می‌کنم چالشی جذاب برایم است. چون به حسین اعتماد دارم و چون فضای خوبی در کارهایش وجود دارد، برای نقش ترسی نداشتم. البته همه می‌گویند پرکار شدم چون تجربه کار کردن با گروه‌های مختلف نداشتم و باید به خودم این فرصت را می‌دادم که تجربه کنم و به همین دلیل پرکار بودم. اما به هر حال اعتماد به نفس بیشتری در کارهای حسین دارم.

آیا جواد عزتی هم در "لاتاری" نقش دارد؟

مهدویان: بله نقشی دارد.

در این قسمت از برنامه جواد عزتی روی خط آمد و درباره محمدحسین مهدویان سخن گفت.

هم منتقدان مسلمان هم عرفی از فیلم‌هایت خوششان آمده است و فیلم‌هایت نظرات موافق بسیاری دارند و این نکته مهمی است که یک فیلمساز بتواند نقطه نظرات زیادی را داشته باشد. آیا "لاتاری" هم می‌تواند جمیع نظرات دو تفکر را جلب کند؟

مهدویان: من همان فیلمساز هستم و به همان شیوه قبلی فیلم می‌سازم. سینما برایم پدیده‌ای با ارزش است و آن را نوعی اندیشیدن می‌دانم. فکر می‌کنم منتقدان سینما چون عاشقان سینما هستند و قبل از هر چیز سینماست که در دیدگانشان جلوه می‌کند، وقتی با زبان سینما با آنها حرف می‌زنی، برایشان باارزش است حتی اگر بخشی از تفکر حاکم بر فیلمی را قبول نداشته باشند.

من همه تلاشم را می‌کنم که فیلم به معنای واقعی بسازم. البته نفس سینما برایم ارحج‌تر است تا سیاست. حتی خود سینما برایم از تفکر حاکم بر فیلم مهمتر است چراکه باید یک سینمای خوب داشته باشیم تا در مورد اندیشه حاکم بر فیلم حرف بزنیم. من با خود سینما کار دارم چون علاقمند به سینما هستم و تلاش می‌کنم که این راه ارتباطی را با کاربلدان سینما حفظ کنم.

به عنوان فیلمساز با دورنماها و تعابیر سیاسی مواجه هستم به ویژه در مورد "لاتاری" که حساس‌تر هم شده است. همین روزها هم در مورد مزه مزه کردن این هستیم که سکانس‌های شائبه برانگیز نداشته باشیم اما امیدوارم این نوع موضوعات آسیبی به فیلم نزند و علاقمندان بسیاری داشته باشد و علاقمندان قبلی فیلمهایم از آن ناامید نشوند. واقعا این فیلمنامه را دوست دارم و تجربه متفاوتی برایم است.

در مورد بازیگران فیلم صحبت کن. چه کسانی قطعی شده‌اند؟

ساعد سهیلی، هادی حجازی فر بازیگران اصلی "لاتاری" هستند. همچنین زیبا کرمعلی، خانم جوانی نقش دختر اصلی داستان را بازی می‌کند که اولین بار است جلوی دوربین می‌رود و جواد عزتی نیز جزء بازیگران قطعی فیلم است که در اولین روزها جلوی دوربین می‌روند.

فیلمبرداری را از کجا شروع می‌کنی؟

ما بخشی از فیلم را که باید در خارج فیلمبرداری کنیم و نیاز به بازیگران نداشت را فیلمبرداری کرده ایم. اما از حدود 10 روز دیگر از تهران آغاز می‌کنیم.

عوامل دیگر فیلم چطور؟ با تیم قبلی کار می‌کنی؟

هادی بهروز، مدیر فیلمبرداری/ حبیب خزاعی فر، آهنگساز/ ابراهیم امینی و خودم، نویسنده/ سجاد پهلوان زاده به عنوان تدوینگر

در مورد کار ابراهیم حاتمی‌کیا صحبت کن؟

حجازی فر: از علاقمندان سینمای حاتمی‌کیا هستم و بودم و فیلمهایشان را بارها دیده‌ام و یکی از آرزوهای من کار با ایشان بود، بنابراین همین که تماس گرفتند جواب مثبت دادم و فیلمنامه را خواندم. یکسری ملاحظات در نقشم داشتم که اعمال شد. تجربه بسیار سختی به لحاظ تولید بود و 4 ماه بدون استراحت فیلمبرداری داشتیم.

طبعاً شیوه مواجهه کار آقای حاتمی‌کیا را بلد نبودم و کمی اذیتش کردم البته هم زبان بودمان کمی کمک کرد. شتاب کار آنقدر زیاد بود که راهکارهایم برای بازی و نقش، خیلی راه به جایی نبرد و بنابراین به او اعتماد کردم و تنها استرسم این است که به فیلم شان لطمه نزده باشم و کارگردان راضی باشد. این اصل برایم مهم است که کارگردان از کار من راضی باشد و جهان ذهنی او را بسازم. به شدت منتظرم که فیلم را ببینم.

به عنوان سوال پایانی، آیا "لاتاری" به جشنواره فیلم فجر می‌رسد؟

مهدویان: اگر جشنواره قبول کند، فعل مهمی است. البته ما در واقع با زمانبندی "ماجرای نیمروز" سال گذشته تقریباً همزمان هستیم بنابراین اگر مسئولان جشنواره فجر تمایل به حضور "لاتاری" داشته باشند، حتما به فجر خواهد رسید.