به گزارش هنرآنلاین به نقل از ایسنا، سیدعباس صالحی چهار سالِ به‌نسبت موفق را در کسوت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت یازدهم سپری کرد. او که هنوز به تاثیر گفت‌وگو در پیشبرد امور امید دارد، حالا به‌عنوان گزینه‌ی پست این وزارت در دولت دوازدهم معرفی شده است.

ایسنا در گفت‌وگویی تفصیلی، به کنکاش در زمینه‌ی برخی چالش‌های پیش رو و نیز پرسش‌های این‌روزها رایج درباره‌ی صالحی به‌عنوان گزینه‌ی پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخته است. او با تاکید بر دشواری‌های حوزه‌ی فرهنگ و هنر کشور و تناقض‌های موجود، معتقد است با پیگیری سیاست‌هایی، می‌توان در این زمینه بهبودهای مؤثری ایجاد کرد.

شما در چهار سال اول آمده بودید که بروید. در شایعه‌های اخیر هم جواب‌هایی تلویحی در رد موضوع معرفی به عنوان گزینه‌ی‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دادید. چه شد که درنهایت گزینه‌ی وزارت  شده‌اید؟

تصویری که از فعالیت و کارها داشتم، این بود که ما چهار سال در حوزه‌های اجرایی فرهنگی کار کرده‌ایم، کفایت می‌کند. اما با توجه به اینکه در سه هفته‌ی اخیر ادله‌ و تغییرهایی در شرایط مطرح و ایجاد شد، پیشنهاد این شد که اگر کسی از داخل وزارت ارشاد به‌عنوان وزیر معرفی شود، می‌تواند کمک کند و مسیر مطمئن‌تر پیش برود. با توجه به دلیل و ادله‌های دیگری هم که توسط خود آقای صالحی امیری (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) و دوستان دیگر مطرح شد، به نظر آمد که این مسیر را اضطرارا ما ادامه دهیم.

یکی از مباحثی که به آن دامن زده شد، این است که شما در حوزه‌ی کتاب اشراف کامل دارید اما در حوزه‌های دیگر مرتبط با این وزارتخانه اشراف ندارید. گذشته از اینکه این وزارتخانه در دوره‌های قبل آیا وزیری داشته که به همه‌ی حوزه‌ها اشراف داشته باشد، پاسخ شما در قبال این سخن شایع چیست؟

وزارت فرهنگ و ارشاد موضوع‌های متنوعی را به همراه دارد و مسئولیت‌ها و دامنه‌های آن از اوقاف و حج و زیارت، و فعالیت‌های قرآنی است تا موسیقی، تئاتر، سینما و کتاب و موضوعات دیگر. این دامنه‌ی وسیع از لحاظ موضوعات طبعا این انتظار را در اهالی هرکدام به‌وجود می‌آورد که کسی که سکان‌داری این وزارت را بر عهده می‌گیرد، در همه‌ی حوزه‌ها تخصص داشته باشد. این اما انتظاری است که حاصل نمی‌شود و در هیچ دوره‌ای هم این‌گونه نبوده است. آنچه که شاید اهمیت داشته باشد، این است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از لحاظ شخصیت وجودی با این دامنه‌ی گسترده، قرابت داشته باشد. یعنی در این حوزه‌ها، آگاهی‌های لازم و پایه‌ای داشته باشد. از لحاظ کارکردی هم آگاهی‌ها به لوازم مدیریتی کمک می‌کند. من از لحاظ شخصیت فردی، با حیطه‌های مختلف فرهنگی و هنری انس وجودی داشته‌ام. گرچه شاید با حوزه‌ی کتاب مانوس‌تر و مرتبط‌تر بوده‌ام اما با سینما و تئاتر و هنرهای دیگر هم بیگانه نیستیم؛ حداقل از منظر علاقه‌های شخصی. البته مثل هر فرد دیگری، این دامنه‌های آشنایی ممکن است در حوزه‌هایی ضعیف‌تر و در حوزه‌هایی وسیع‌تر باشد. اگر کسی با حوزه‌هایی هیچگونه انس وجودی نداشته باشد، می‌تواند در ادامه ضربه‌هایی به آن حوزه وارد کند. اما این انس وجودی و آگاهی‌های پایه‌ای در من این‌گونه بوده که در این ۳۰-۴۰ سال به حوزه‌های غیر از کتاب بی‌تعلق نبوده‌ام. در حوزه‌ی اطلاعات و مدیریت هم چهار سال در وزارت ارشاد بوده‌ام و طبیعتا با حوزه‌های دیگر ارتباط داشته‌ام. از لحاظ اقتضائات مدیریتی‌ و حساسیت‌ها، حضور در شورای معاونان وزارتخانه و بحث‌هایی که در این سطح مطرح بوده، تجربه‌هایی برای من پدید آورده است.

کمتر فیلم ایرانی است که ندیده‌ام

آیا اساسا ممکن است بخشی‌از سلایق و علایق شما در حوزه‌های هنری نمود پیدا نکرده باشد؟ مثلا چون شما دانش‌آموخته و مدرس فلسفه هستید، قاعدتا باید با سینما قرابت داشته باشید ولی این کمتر دیده و بیان شده است. آیا چنین لایه‌هایی هم وجود دارد؟

بله. حتما وجود دارد. در حوزه‌های تئاتر و سینما، هم از لحاظ  نظری و هم از لحاظ انس فردی ارتباطی وجود داشته است. از سن ۱۳-۱۴ سالگی شاید کمتر فیلم ایرانی باشد که آن را ندیده باشم. مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام. در حوزه‌ی تئاتر هم همین‌طور. ما گاهی راه‌های طولانی طی می‌کردیم تا تئاتر یا فیلمی را که عرضه شده است، ببینیم. مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ی ما بسیار بالاست. شاید یکی از چیزهایی که جمع خانوادگی ما را دور هم جمع می‌کند، همین دیدن فیلم و تئاتر باشد. در بچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ی سوم زندگی‌شان هستند، این علاقه وجود دارد. مجموعا یک خانواده‌ی حرفه‌ای سینمارو - تئاتربین و علاقه‌مند به حوزه‌ی هنر هستیم.

اگر قرار باشد شما در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد قرار بگیرید، حتما در حوزه‌ی سینما با چالش‌هایی مواجه خواهید شد؛ از توقیف فیلم‌ها گرفته تا مساله‌ی موفقیت‌های جهانی برخی آثار. همچنین در حوزه‌ی موسیقی و کنسرت‌ها اختلاف‌های شدیدی وجود دارد. همین‌طور در زمینه‌ی تئاتر و برخی شاخه‌های هنرهای تجسمی. در بحث رسانه‌ نیز مساله‌ی تعطیلی صنف روزنامه‌نگاران همچنان پابرجاست. با این‌ها می‌خواهید چه‌کار کنید؟

یکی از چیزهایی که در این چهار سال حضور در وزارت ارشاد شیوه‌ی من بوده، این است که اگر بتوانیم از مسیر گفت‌وگو بین کنشگران حوزه‌ فرهنگ حرکت کنیم، اگر نگوییم همه‌ی مشکلات ما حل می شود، دست‌کم بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد. گفت‌وگوی فعال، مستمر و سازنده بین اصحاب فرهنگ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منافعشان را تعقیب می‌کند، با کسانی که در حیطه‌های فرهنگی از دیگر حوزه‌ها ورود دارند؛ چه کنشگران سیاست، چه کنشگران دین و امنیت. این گفت‌وگوها در مرحله‌ی اول، پاره‌ای از سوء‌تفاهم‌ها را می‌تواند حل کند و در مراحل بعدی، به نزدیکی ذهنیت‌ها منجر شود؛ برای اینکه برخی از اتفاقات به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و تفاهمی بین طرفین به وجود بیاورد. با این گفت‌وگو همانگونه‌ که در حوزه‌ی نشر  مسئله‌هایی را رو به جلو برده است، در حوزه‌ی سینما، ‌تئاتر و موسیقی هم معتقدم که می‌توان رو به جلو حرکت کرد. با کمک تجربه‌ی چهارساله در مدیریت معاونت فرهنگی و دوستان خوبی که در وزارت ارشاد داریم، امیدواریم با یک گفت‌وگوی پیوسته بتوانیم ذهن‌ها را به هم نزدیک کنیم.

درباره‌ی حوزه‌هایی که مسئله‌دار و حاشیه‌ساز بوده‌اند، بفرمایید مشخصا استراتژی شما چیست. در این چهار سال کلیدواژه‌ی شما گفت‌وگو بوده است. قطعا یکی از شعارهای دولت هم گفت‌وگو بوده، ولی درنهایت برخی مسائل حل نشده است. به نظر شما آیا مثلا مساله‌ی کنسرت‌ها صرفا با گفت‌وگو حل می‌شود؟

 به نظر می‌آید هر یک از این موضوعات را باید در مرحله‌ی عمل پیش برد. اجازه بدهید به وقت خودش به آن بپردازیم. احساس خود من این است که گفت‌وگو حتی در سخت‌ترین مسئله‌ها می‌تواند راه‌هایی بگشاید، اما باید وارد مرحله‌ی عمل شد و به این مسئله توجه کرد تا مسیرهای خودش  را نشان بدهد. چون این مسئله شاید یک پاسخ یکنواخت و سراسری نداشته باشد. ممکن است در فضاهای مختلف این گفت‌وگو سناریوهای متفاوت خودش را پیدا کند.

پرسش‌ اهالی فرهنگ و هنر شاید خیلی به مباحث نظری معطوف نباشد. آنچه برای آنها تعیین‌کننده است، دغدغه‌هایی است که با سرنوشت کاری‌شان ارتباط دارد. مثلا اهالی تئاتر ممکن است وقتی می‌بینند در برنامه‌های اولیه‌ی شما چیزی درباره‌ی نمایش ذکر نشده، بپرسند آیا ما با وزیری مواجهیم که برای تئاتر استراتژی ندارد؟ یا اهالی موسیقی می‌خواهند بدانند آیا همین روند تداوم می‌یابد یا می‌توانند امیدوار باشند شرایط تغییر می‌کند؟

قبل از اینکه به هسته‌ی اصلی سوال بپردازم، باید بگویم بحث‌ نیامدن لفظ تئاتر  در برنامه‌ی پیشنهادی من به‌خاطر فرمتی بود که در اختیار داشتم. در این فرمت هر وزیر می‌توانست برنامه‌هایش را در صفحاتی محدود ارایه دهد. ما هم در وزارت ارشاد کل برنامه‌های تئاتر و هنرهای تجسمی و امثال آن را ذیل عنوان هنر آوردیم؛ همانطور که مباحث مربوط به زیرشاخه‌های فرهنگ در این برنامه ذکر نشده است. درواقع عبارت هنری عبارتی است که تمامی حوزه‌ی هنر را به‌طور عام در بر می‌گیرد. طبیعتا در این حوزه ‌ها، اقدامات چاره‌جویانه‌تری نیاز است اما این اقدامات چاره‌جویانه‌تر موضوع‌هایی هستند که در مسیر خودشان باید آنها را به نقطه‌ای مطلوب برسانیم. قبول دارم ممکن است به نوعی سوال‌برانگیز باشد که آیا تغییرات می‌تواند به نقطه‌های تفاهم منتهی شود یا نه. اما به نظر می‌رسد باید مقداری صبر و انتظار داشته باشیم. ان‌شاءالله نتیجه‌ی خوبی خواهد داشت.

در بحث رسانه‌ هم وعده‌ی آقای روحانی در سال ۹۲ مبنی بر بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران هنوز بر زمین مانده است. با این موضوع می‌خواهید چه‌کار کنید؟

 اصل این مطلب که تشکل‌ها و انجمن‌های جامعه‌ی فرهنگی - هنری یک نقطه‌ی اتکا و عمل فرهنگی ما هستند، هم در برنامه‌ی دولت و هم مدیریت فرهنگی به‌صورت جدی ملاحظه شده است. حتما ما در حوزه‌ی فرهنگ و هنر با این نگاه جلو می‌رویم که از تاسیس تشکل‌های صنفی حمایت کنیم و در آن جایی که وجود دارند، به قدرت آن‌ها فکر کنیم. قطعا حوزه‌ی رسانه و روزنامه‌نگاران هم در این مجموعه قرار دارند. بحث‌هایی که در حوزه‌ی انجمن صنفی است، مقوله‌ای است که باید دید چرا در گذشته جلو نرفته است و آسیب‌شناسی شود. اما حتما به اینکه تشکل صنفی تاسیس شود یا به اقتدار برسد، توجه خواهد شد.

نه ثبات مدیران اصل است و نه تغییر آنان

یکی از بحث‌های دیگری که درباره‌ی شما شایع شده، این است که اهل تغییرات اتوبوسی نیستید و این یعنی تغییراتی در لایه‌های مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام نخواهد شد. در عین حال برخی هم نظر عکس دارند. آیا استراتژی شما ابقای مدیران و معاونت‌ها است یا تغییر آنها؟ یا اینکه ممکن است مدیری را ابقا کنید، اما عمکرد دیگری از او انتظار داشته باشید؟

نه ثبات مدیران اصل است و نه تغییر مدیران. چیزی که مهم است، برنامه و اقداماتی است که ذیل آنها انجام  و پیگیری می‌شود. یعنی باید از برنامه‌ها و اقدامات عقب‌نشینی نکنیم. ثبات یا تغییر را نمی‌شود اصل دانست. شعار تغییر می‌تواند التهاب‌زا باشد و فضا را برای کارهای اصلاحی ببندد. از آن طرف هم اصل ثبات نباید به این معنا باشد که تکامل و پیشرفت در برنامه‌ها دیده نشود. همانطور که اشاره کردید، تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران صورت بگیرد، اما تغییر رویکرد داشته باشیم؛ که در برخی از حوزه‌ها می‌تواند با حفظ مدیران هم نباشد. درواقع تغییراتی که التهاب‌آفرین نباشد؛ به‌گونه‌ای که التهاب تغییرات عملا رویکردها را زیر سوال ببرد و مسئله‌ی تغییر خودش اصالت پیدا کند و مانع ایجاد شود.

یکی از انتظارها از دولت جدید، حضور حداقل یک وزیر زن در کابینه بود که تاکنون محقق نشده است. با توجه به حضور چشمگیر زنان در حوزه‌ی فرهنگ و هنر، آیا شما تصوری از این  دارید که احتمالا یکی از پست‌های کلیدی وزارت ارشاد را به بانوان بسپارید؟

اصل این مطلب نکته‌ای است که کاملا باید مورد توجه قرار گیرد. فضایی که در کشور ما در حوزه‌ی زنان به وجود آمده است، چه از نظر تحصیلات و چه نخبگی، شتاب قابل توجهی داشته است. اقتضای آن هم این است که سهم زنان در اشتغال و مدیریت ارتقاء‌ یابد. در حوزه‌ی وزارتخانه‌ها، ازجمله وزارت ارشاد، حتما این نگاه  وجود خواهد داشت. همانطور هم که در روزهای گذشته شنیده‌اید، هم خود آقای رییس جمهور و هم آقای جهانگیری معاون اول این بحث را مطرح کردند که وزارتخانه‌ها به این سمت حرکت کنند که سطوح مدیریتی زنان را در دولت دوازدهم تغییر بدهند. این مسئله در دولت دوازدهم یک رویکرد جدی است و در وزارت ارشاد نیز تعقیب خواهد شد، تا سهم‌های مدیریتی زنان، نه به‌عنوان سهم جنسیتی، بلکه سهم شایستگی، جایگاه خودش را پیدا کند. امیدواریم ما در این مورد شاهد یک پیشرفت از لحاظ حضور شایسته‌ی زنان در فضای مدیران عالی‌رتبه و میانی باشیم.

یعنی در حد معاونت هم می‌شود چنین انتظاری داشت؟

 حتما. ولی با همان نگاهی که به مسئله‌ی تغییر و ثبات داریم.

شما جزو مسئولانی هستید که در فضای توییتر فعال هستند. برخی از توییت‌های شما هم جریان‌ساز شده است. در این شرایط که توییتر فیلتر است، نگاه شما از موضع وزارت فرهنگ به این موقعیت چیست و فکر می‌کنید تلاشی در جهت حل این مساله انجام شود؟

 در این زمینه تا وقتی که در شورای عالی فضای مجازی حضور نیافته‌ایم، نمی‌توان صحبت رسمی داشت. چون الان من یک شخصیت حقیقی دارم. در مقام یک شخصیت رسمی که می‌تواند در تصمیم‌ها حضور پیدا کند، باید مجموعه‌ حرف‌هایی را که در این زمینه وجود دارد شنید. نگاه شخصی من به این مقوله، نگاه روشنی است و خود حضور در این فضا هم معنای خودش را دارد و مشخص می‌کند نگاه شخصی من به این مقوله چیست. اما وقتی این نگاه می‌خواهد در تصمیم‌گیری‌های رسمی مطرح شود، اقتضاء این است که ابتدا وارد آن مباحث شد، حرف‌ها را شنید، مطلع شد و بعد اظهار نظر کرد. اما به‌طور کلی، حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی فرصت‌های کم‌دریغی را در فضای تبادل و ارتقای اطلاعات می‌سازد. البته ممکن است تهدیدهایی هم داشته باشد اما نمی‌شود از فرصت‌های این فضا گذشت.

یکی از توییت‌های شما درباره‌ی تعبیر "آتش به اختیار" بود که اتفاقا چند روز بعد هم وقتی رهبری منظورشان را از آن عبارت شرح دادند، دقیقا همان چیزی بود که شما در توییت خود طرح کرده بودید. در این زمینه موضع شما چیست؟ آیا در صورت تصدی وزارت، به آن به‌عنوان یک فرصت نگاه خواهید کرد؟

وقتی این بحث مطرح شد، احساس کردم نسبت به مفاهیمی که ایشان مطرح می‌کنند، ظلمی در حال اتفاق افتادن است و سوء استفاده‌ای از این ادبیات صورت می‌گیرد. با آشنایی چنددهه‌ای که با ادبیات و مفاهیم مرتبط داشتم، یقین‌ داشتم که معنای آتش به اختیار به معنای از هم گسیختگی رفتاری و هنجاری نیست. با نگاه شخصیتی که مسئولیت نظم اجتماعی را برعهده دارد، نمی‌شود چنین تفسیری داشت. هرچند ممکن است کسانی از اطراف بخواهند آن‌را تبلیغ کنند؛ چه آنان که می‌خواهند تبلیغات غیرقانونی خودشان را موجه نشان بدهند و چه کسانی که می‌خواهند با نگاه اپوزیسیونی با نظام و انقلاب مواجه شوند. به این جهت به نظرم آمد که برداشت خودم را از این عبارت بیان کنم؛ برداشتی که ابتدا هم حرف ‌و حدیث‌هایی داشت اما خوشحالم که بعد از مدتی مورد تایید قرار گرفت. آن تفسیر مبناست. اینکه حرکت‌های فرهنگی، حرکت‌های بخش‌نامه‌ای و دستوری از بالا و به پایین نیست. حرکت‌های جزیی فرهنگی در میدان عمل برای هر فرد می‌تواند کل باشد و به آن عمل کند. اینکه ما نمی‌توانیم در مباحث فرهنگی منتظر سلسله‌مراتب هرمی باشیم. این تفسیر البته ما را هم مقید می‌کند که خلاف قانون عمل نکنیم. نگاه من مطابق با این تفسیر است؛ یعنی به حرکت‌های خودجوش فرهنگی مجال و میدان دادن، با حداقل مزاحمت و در چهارچوب‌های قانونی.

یکی دیگر از شعارهای دولت از چهار سال گذشته، بی‌اعتقادی به ممیزی قبل از انتشار بود، اما به مرحله‌ی عمل نرسید. آیا در دوره‌ی وزارت شما پیشرفتی در این حوزه حاصل خواهد شد؟

‌بحث ممیزی پیش از انتشار معطوف به چشم‌انداز دورنماتری است. ما در این حوزه قوانینی داریم که ملزم به رعایت قوانین و عمل به آنها در فضای اجتماعی هستیم. یکی از این قوانین، قانون ضوابط نشر شورای عالی انقلاب فرهنگی است که مجوز قبل از انتشار را تکلیف می‌کند. آن چیزی که می‌تواند محل توجه باشد، این است که این قانون اصلاح شود. وقتی قانونی وجود دارد، عملا دستگاه مجریه عامل اجرای آن است که خودش واضع قانون نیست. در معاونت فرهنگی مسیری که در بحث مجوز انتشار طی شد، در قدم اول این بود که از ظرفیت موجود قانون می‌توانیم در جهت اصلاح وضعیت استفاده کنیم، تا با بدسلیقگی از قانون استفاده نشود. در این دوره، ابتدا قانون ساختار خودش را پیدا کرد. کاربرگ‌ها ایجاد شدند تا اینکه یک کارمند با یک تلفن نخواهد اثری را ممنوع کند یا احیانا جلو انتشار آن را بگیرد. این ساختارمندی اتفاق افتاد. بنابراین گام اول، استحصال ظرفیت‌ها از قانون بود تا با اصل قانون به تعارض نیفتیم. این مسیر مطمئن‌تری بود، تا اینکه با قانون درگیر شویم. طبیعی است که با این نگاه، ظرفیت اصلاح تمام و کمال نباشد، اما تلاش کردیم حداکثر استفاده را از این ظرفیت ببریم. در کنار این، برخی از اتفاقات دیگر هم مد نظر بود که متاسفانه این اتفاقات هنوز نیفتاده است. در این حوزه علی‌رغم اینکه کارگروه‌هایی شکل گرفت و با برخی از ناشران برای ایجاد هیات‌های علمی ممیزی صحبت شد و دستورالعمل‌های اجرایی آن به تصویب رسید اما این دستور العمل‌ها به مرحله‌ی اجرا نرسیدند.

چرا؟

به یک اشکال بین اداره‌ی کتاب و ناشران برمی‌گردد و آن این مسئله که بالاخره ناشران این مسئله را می‌پذیرند یا خیر. به نظر می‌رسد اگر در این حوزه چند الگو شکل بگیرد، برای ناشران یک اعتمادسازی ایجاد می‌شود و با ایجاد هیات علمی، ناشران خود مجری قانون می‌شوند.

با این اوصاف، در آینده در زمینه‌ی ممیزی گامی به جلو را شاهد خواهیم بود یا تثبت وضعیت فعلی را؟ با نهادهای دیگری که در این حوزه دخالت می‌کنند، چه می‌کنید؟

گام‌های ما حتما رو به جلو خواهد بود. در این دوره حضور نهادهای دیگر در این بخش بسیار حداقلی شده است. نه این‌که این نهادها اعتراض و انتقاد نکنند. طبیعتا آنها انتقاد می‌کنند و به ما هم منتقل می‌کنند، اما در این دوره از اینکه آنها بخواهند در زمینه ی مجوز آثار دخالت مستقیم داشته باشند، به‌شدت جلوگیری شد.

معاون فرهنگی چه کسی خواهد بود؟

خود من هم تازه وارد وادی جدید شده‌ام. اما قاعدتا معاون فرهنگی کسی خواهد بود که نگاه‌های دنبال‌شده را حتی بهتر از من پیگیری کند.

اختیارات محدود و پاسخگویی نامحدود

در توییتی نوشتید که یکه و تنها به این وادی وارد شده‌ام. منظورتان چه بود؟

 مسوولیت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چند نکته‌ی قابل توجه و مشهود دارد؛ اینکه اختیارات محدود است و پاسخگویی تقریبا نامحدود. شما به حوزه‌ای وارد می‌شوید که اختیارات حداقلی است، هم در روی کاغذ و هم در عمل. اما حوزه‌ی پاسخ‌گویی بسیار حداکثری و نامحدود است. مثلا در وزارت نیرو و نفت، بالاخره در حوزه‌ی قوانین و روی کاغذ، اختیارات تعریف‌شده‌ای وجود دارد اما در حوزه‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی، خیلی فاصله وجود دارد. اشکال دوم این است که در بقیه‌ی حوزه‌ها، انتظارات، معدل دارند و روشن هستند، اما در وزارت فرهنگ و ارشاد این انتظارات نه تنها گاهی متفاوت هستند، بلکه متناقض و متعارض هم هستند. مثلا کسی چیزی را حرام می‌داند و دیگری آن را واجب می‌داند. عملا وقتی با دایره‌ی وسیعی از انتظارات درگیر باشید، کار دشوار می‌شود. انتظارات نامشخص و گاه متعارض، کار را سخت می‌کند. اشکال سومی که وجود دارد، این است که در کشور ما در دوره‌های مختلف، فرهنگ همیشه در حاشیه‌ی اجزای دیگر اجتماعی بوده است و علی‌رغم شعارهای خوبی که راجع به فرهنگ می‌دهیم، سهم فرهنگ در دوره‌های مختلف در تعلق دولت‌ها، کابینه‌ها، منابع‌،‌ گفت‌وگوها و مباحثه‌ها حاشیه‌ای بوده است. طبیعتا کسانی که با ما در ارتباط هستند، ممکن است پاره‌ای از محدودیت‌ها را بدانند اما آن را لمس نکنند. این محدویت‌ها باعث می‌شود که راه سخت باشد. اما در عین حال ناامید نیستیم. چون باور من این است که انسان دو رابطه، یعنی رابطه‌اش با خدا و مردم را صادقانه کند، پشتوانه‌ای پیدا می‌کند که خیلی از راه‌های ناهموار  برایش هموار می‌شود. ممکن است راه سخت به نظر بیاید و خود فرد را خیلی اذیت کند، چون آن فرد نمی‌تواند همه‌ی مسائل را بگوید، اما اگر آن دو رابطه حفظ شود، ان‌شاءالله مراحل بعدی برای قدم برداشتن رو به جلو پدید می‌آید. به نظر می‌رسد علی‌رغم سختی‌ها، باید به امیدواری‌ها فکر کرد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عملا در نقطه‌ی تلاقی سه شاخه قرار دارد؛ تمایل‌های بخش‌های حاکمیتی، انتظارات مردمی و توقع‌های اهالی و دست‌اندرکار فرهنگ و هنر. در سیاست‌گذاری‌ها فکر می‌کنید در صورت تصدی پست وزارت، مطالبه‌ی کدام‌یک از این سه گروه را که بعضا با هم انطباق ندارند، بهتر برآورده کنید؟

نباید به موفقیت‌های کوتاه‌مدت فکر کرد. تداوم‌ موفقیت‌ها به این است که نقطه‌ی تلاقی و حد وسط به‌وجود بیاید. مسلم است که اگر احساس کنم ذی‌نفعان حوزه‌ی فرهنگ و هنر دارند ضرر می‌کنند، یک روز هم بر صندلی نخواهم نشست. اما با گفت‌وگو به نقطه‌های میانی می‌توان رسید که گام‌های محدودتری از لحاظ سرعت می‌تواند باشد اما باتداوم. می‌شود به آن فکر کرد و امیدوار بود که هر سه گروه را به حرکت اصلاحی رو به جلو پیش برد.

در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد شخصیت محبوبی بودید فکر می‌کنید در جایگاه جدید هم بتوانید این محبوبیت را در بین قشر گسترده‌تری از اهل فرهنگ و هنر داشته باشید؟

 اگر کسی برای محبوبیت کار کند، قطعا به محبوبیت نمی‌رسد؛ چون مردم آنقدر زیرک هستند که متوجه می‌شوند. چیزی که در این زمینه می‌تواند کمک‌کننده باشد، این است که جامعه‌ی مرتبط حس کند فرد با صداقت کار می‌کند و تمام همت خودش را می‌گذارد تا آن کار به نتیجه برسد. ممکن است بخشی از آن به نتیجه برسد یا اصلا نرسد، اما جامعه‌ی ما آنقدر قدرشناس هست که اگر احساس کند مدیری صداقت دارد، از صداقت عقب‌نشینی نمی‌کند، آن‌را قربانی سیاست‌بازی‌ نمی‌کند و تمام همتش را به‌کار می‌گیرد تا کار مردم را راه بیندازد، آن‌وقت این وضعیت می‌تواند ادامه داشته باشد. امیدوارم در دوره‌ی جدید اگر این فرصت دست داد، اگر این خصلت را نداشتم، خداوند کمک کند تا آن را ایجاد کنم و اگر این خصلت‌ها را داشتم، بتوانم آن را ادامه دهم.