گروه تئاتر «هنرآنلاین»: کنسرت نمایش «کلنل» به کارگردانی امیر بشیری و تهیه‌کنندگی امین اشرفی از ۲۵ مهر در تالار وحدت روی صحنه رفته است.

این کنسرت روایتی از زندگی و زمانه محمدتقی خان پسیان و عاشقانه‌ای گمشده در تاریخ معاصر ایران است، محمد معتمدی خواننده شناخته شده موسیقی ایران در نقش عارف قزوینی و کاظم سیاحی در نقش کلنل محمدتقی پسیان در این نمایش حضور دارند.

به همین سبب  امیر بشیری کارگردان، امین اشرفی تیه کننده، علی عطایی و محمدباقر صفانور و میثم انتظاری دستیارکارگردان این نمایش مهمان هنرآنلاین بودند و هنرآنلاین به گفتگو با عوامل این نمایش پرداخته است که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید؛

 

چطور شد که به سراغ سوژه کلنل و شخصیت محمدتقی پسیان رفتید؟ آیا تاریخ دغدغه شما است و یا این که این پروژه اتفاقی رقم خورد؟

امیربشیری_ تاریخ و به ویژه تاریخ معاصر  مسئله من است و همیشه برایم فراز و فرودهای کشور در تاریخ معاصر برایم جذاب بوده است. پیش از این هم نمایش و فیلم تاریخی کار کرده بودم. شخصیت کلنل پسیان را هم از قدیم می‌شناختم اما سال 97 به پیشنهاد دوستی قرار شد بر روی این شخصیت کاری کنیم. من این شخصیت را دوست داشتم و آن برهه تاریخی هم از نظر من جذاب است. جذاب از منظر اتفاقاتی که در آن دوره در ایران رخ می‌دهد. سال 98 شروع کردیم که این نمایش را به اجرا برسانیم که به کرونا برخوردیم. زمستان سال 1400 با امین اشرفی آشنا شدیم و با ایشان پروژه را جلو بردیم. پیش تولید ما از اواخر پاییز سال گذشته آغاز شد.

درمورد این برهه تاریخی کار چندانی مخصوصا در تئاتر انجام نمی‌شود و آن هم به دلیل این است که پیچیدگی و دشواری خاص خودش را دارد. با این وجود این برای من دغدغه بود که کاری انجام دهیم.

 

تهیه‌کنندگی و سرمایه‌گذاری کار بر عهده بخش خصوصی است؟

امین اشرفی_ دغدغه ما این بود که خصوصی باشد اما به دلیل هزینه‌های بسیار و این که نخواستیم از سطح کیفی کار کم کنیم و یا قیمت بلیت‌ها را افزایش دهیم، اکنون چیزی بین خصوصی و دولتی است.

 

کاملا مشهود است که نمایش هزینه‌های سنگینی داشته است. این هزینه زیاد برای این برهه که مردم کمتر به سمت آثار تاریخی تمایل دارند، ریسک نبود؟

امین اشرفی_ ریسک بالایی بود. من با کارگردانی مواجه بودم که یک قدم هم از مواضع و دغدغه‌های ذهنی خود کوتاه نمی‌آمد و همین امر در من هم بود و از ابتدا مصمم شدیم که بر اصولمان پایبند باشیم. یکی از دلایل این که پیش‌تولید طولانی داشتیم همین است. من حاضرم با موافقت دوستان دیگر در پایان هزینه تولید این کار را منتشر کنیم تا ببینید که هزینه‌ها یک چهارم هزینه آثار مشابه است. ما تقریبا 130 نفر عوامل، 20 نفر گروه ارکستر،1 خواننده مطرح،12 بازیگر درجه یک و 50 نفر گروه فرم داریم. با چنین عواملی، در پروژه‌های مشابه حداقل هزینه‌ها چهار برابر بوده است. تمام این عوامل با جان و دل برای دغدغه‌شان کار کردند. گویا یک پیمان نانوشته‌ای وجود داشت که با یک همدلی این کار رقم خورد.

کار ریسکی بود اما با این استقبالی که از آن شده است، معادلات ما جواب داده است و خستگی از تن ما در می‌آید.

امیر بشیری_ آثار هنری زیادی در فضای فرهنگی ما تولید می‌شود و هزینه‌های چندین برابر هزینه ما دارند. ما تا حالا ندیدیم کسی بپرسد که با این همه هزینه چه کردید؟ چون تضمین وجود دارد که مخاطبش وجود دارد.  اما وقتی درمورد یک موضوع تاریخی به صورت کاملا مستقل صحبت می‌شود که به لحاظ موضوعی برای مردم است، این سوال همیشه مطرح است که چقدر هزینه. به نظر من باید یک جایی این فضا شکسته شود. فرض کنیم که هزینه هم داشته باشد،چرا نباید هزینه شود؟ چرا نباید بخش خصوصی و یا ارگانی وارد این فضا شود؟ اگر چنین نمایشی روی صحنه بیاید، سال بعد هم اگر چنین مضمونی باشد دوباره مردم می‌آیند.

ما می‌بینیم که آثاری که از لحاظ موضوعی و فرهنگی هیچ ربطی به کشور ما ندارد با هزینه‌ها چندین برابری روی صحنه می‌رود. من نقدی به آن‌ها ندارم. اتفاقا آن نمایش‌ها هم خوب است و باید باشد اما باید از آثاری مثل آثار ما هم حمایت شود و همه سلیقه‌های مردم را پوشش دهیم تا مردم حق انتخاب داشته باشند.

تئاتر کلنل

سوالم از بازیگران این است که چقدر درمورد آن برهه تاریخی مطالعه داشتید و چقدر در حوزه تاریخ دغدغه‌مند هستید؟

محمدباقر صفانور_این چنین شخصیت‌های تاریخی مظلوم واقع شدند. من شخصا فقط اسم محمدتقی پسیان را شنیده بودم و مانند من زیاد هستند. با ساخت چنین اثری، عوامل کار خوبی کردند تا چنین شخصیتی معرفی شود و یادآوری کنیم که چه تاریخ و شخصیت‌هایی داشتیم.

علی عطایی_ کلنل پسیان از نوجوانی یکی از قهرمانان من بود. بعدتر چون علاقه به آواز و موسیقی دارم عارف قزوینی به عنوان یکی از بزرگترین تصنیف‌سازان مورد علاقه‌ام قرار گرفت.ایشان تصنیف‌های زیبایی ساخته‌اند و هم این که اشعار و کلام خوبی دارند. همچنین ایشان یک مبارز در راه آزادی ایران بوده است. عارف و پسیان  در تاریخ یک جایی به یکدیگر می‌رسند و ارتباط خوبی دارند. کلنل پسیان آخرین امید مقاومت نظامی در برابر رضاخان برای عارف بود. عارف قزوینی بعد از مرگ پسیان یک تصنیف برای او می‌سازد و دیگر هیچ تصنیفی نساخت. من این‌ها را می‌دانستم و از اقدام دوستان برای ساخت این نمایش بسیار خوشحال شدم.

 

به نظر شما نمایش یک قهرمان ملی برای نسل جدیدی که قهرمانی ندارند و ارزش‌هایشان را از دست دادند چقدر تاثیرگذار است؟

علی عطایی_ قطعا این امر ضروری است اما چیزی که بیشتر اهمیت دارد چگونه گفتن برای این آدم‌ها است. باید تلاش صادقانه و هنرمندانه داشته باشیم به نحوی که تماشاگر جذب داستان شود و دست شخصیت قهرمان را بگیرد  و با خودش به خانه ببرد، بخشی از خاطرات و زندگی آن فرد را بخوانند و به آن فکر کنند و این گونه است که نگاهشان نسبت به گذشته و حتی آینده تغییر خواهد کرد.

امین اشرفی_ به نظر من نسل جدید ارزشهایشان را از دست نداده‌اند. ما چیزی برای ارائه نداشتیم. ارزش‌ها شاید متفاوت شده باشد و این طبیعی است اما اصلا با این که بگوییم نسل جدید فاقد ارزش‌ها است موافق نیستم. اما نکته‌ای که آقای عطایی گفت درست است. این مهم است که ما چه چیزی را در چه بسته‌بندی می‌کنیم و به چه کسی ارائه می‌دهیم. شاید ما این را فراموش کردیم. از این جهت نمایش ما می‌تواند اتفاق مهمی باشد. اساسا پروژه کلنل با این ایده شکل گرفت که ما چطور می‌توانیم برای این نسل جدید که ارتباطش با ریشه و هویت ملی و مذهبی ما قطع شده است، یک خوراک فرهنگی و غرور آفرین آماده کنیم. ما الان در اطرافمان چیزی نداریم که یک غرور ملی را تزریق کند و  این که بگوییم چه آدم‌های مهمی داشتیم و چه کارهای مهمی را انجام دادیم.

زمانی که این دغدغه شکل گرفت،ریسک بزرگ اینجا بود که مخاطبی که با موضوع چندان ارتباط ندارد و مسئله اصلی ما این بود که قرار است این موضوع را در معرض دید چه کسانی قرار دهیم. امیر بشیری این ایده را داشت که همان حلقه مفقوده بود و نوع نگاهش با همه ریسک‌هایش نوید این را داد که می‌توان یک اثر هنری جذاب برای نسل جدید تولید کنیم که موجب اتفاقاتی شود. من اکنون می‌بینم که ترانه‌های نمایش زمزمه و جستجو و دانلود می‌شود و یا نام کلنل جستجو می‌شود. این یعنی ریسکی که با همه سختی‌ها انجام دادیم جواب داده است. ما تلاش کردیم که به سمت یک کار نازل نرویم که به راحتی می‌توان برایش هزینه کرد و بلیت تهیه کرد اما چیزی برای ارائه ندارد.

 

امیر بشیری_ مسئله امروز ما مسئله شناخت است. ما باید چیزی را به این نسل بشناسانیم. تعاریف در طول نسل‌ها تغییر می‌کند. شاید هنجارها و یا ناهنجارهایی هم در آن صورت بگیرد. نسل جدید هم نسل پویا و دغدغه‌مند است. تعریف دغدغه و نوع دغدغه‌اش تغییر کرده است. این دلیل بر این نیست که خوب یا بد و یا فاقد ارزش باشد. ما خودمان هم در مواجه با نسل جدید گارد داریم ولی مطمئنا آن ها هم بعد از گذشت چهل سال، زمان حال و گذشته‌شان را مقایسه می‌کنند. در مسائل  تاریخی ما باید به آن‌ها شناخت دهیم تا متوجه شود تاریخ دانستن مهم است. این را باید با یک زبان مشترک به آن‌ها گفت. وقتی ما به آن‌ها چیزی از تاریخ نگوییم به همین جایی می‌رسیم که گمان می‌کنیم که ارزش‌های نسل جدید از بین رفته است. سخنان آقای عطایی و آقای اشرفی درست است که باید این خوراک را با بسته‌بندی خوب ارائه دهیم. ما بسیار نگران بودیم که اگر این نمایش بد اجرا شود حداقل ما دیگر نمی‌توانیم کار تاریخی انجام دهیم. اما اکنون من احساس می‌کنم مخاطب با حال خوب از سالن بیرون می‌رود.

14020814000237_Test_PhotoN

در طول تاریخ، شخصیت‌های مهمی داریم که از آن‌ها غافل شدیم و به آن‌ها پرداخته نشده است. در همه جای جهان درمورد شخصیت‌های مهم تاریخشان محتوا تولید می‌کنند و برایشان مهم است. چرا ما در این زمینه ضعیف عمل می‌کنیم؟

امیر بشیری_ بله. در کشورهای دیگر حتی تاریخی که وجود ندارند را می‌سازند و قهرمان‌ها و ابر قهرمان‌هایی معرفی می‌کنند و حتی سرقت می‌کنند. درمورد کشور خودمان نکته این است که بسیار سخت است.یک نمایش آپارتمانی را در یک ماه می‌توان جمع کرد و به روی صحنه برد و حتی بازخورد مالی خوبی هم دارد. خب طبیعی است که یک کارگردان نمایش آپارتمانی را انتخاب کند. دومین نکته این است که نگاه حمایتی نیاز داریم. حمایت صرفا مالی نیست که البته آن هم بسیار مهم است. حمایت از جانب کسی که دغدغه ما را بپذیرد. اگر این گونه نباشد ماجرا در نطفه خفه می‌شود.

مسئله دیگر این است که برخی گمان می‌کنند که این نسل نمایش تاریخی دوست ندارد و با خودشان می‌گویند چرا تاریخ؟ ما این همه چالش داریم. درصورتی که بسیاری از این چالش‌ها اگر تاریخ بخوانیم قابل حل است.

علی عطایی_ رفتن به سراغ برخی از شخصیت‌های تاریخی محدودیت‌هایی دارد. مثلا یک فیلم درمورد کوروش کبیر می‌خواهیم بسازیم اما چندسال است که نمی‌شود. برخی از پادشاهان ایران افراد نخبه و شگفت‌انگیزی بودند مانند نادرشاه که قبل از آن تالمات روحی اتفاقات بزرگی را رقم زد. گاهی ممکن است حتی افراد بزرگ کشور ببخشند اما در حوزه تئاتر و هنرهای نمایشی با افرادی روبرو هستیم که آن‌ها مانع هستند. بنابراین ما نمی‌توانیم  با این محدودیت‌ها حق مطلب را درمورد این اشخاص ادا کنیم و ترجیح می‌دهیم سراغشان نرویم. همین باعث شده است که بخش زیادی از تاریخ ایران برای مردم و به ویژه نوجوانان و جوانان مغفول بماند.

در حالیکه در کشورهای دیگر افراد برای خودشان تاریخ و میراث فرهنگی مجهول و دروغین می‌سازند. ما حتی بعضی از سازها و شخصیت‌هایمان که برای این مرز و بوم هستند، دیگر برای خودمان نیست و دیگران به اسم خودشان ثبت کردند. این غفلت بزرگی است که زیان بزرگی خواهد داشت. این قضیه دلبستگی‌های فرهنگی و ملی این جمعیت فراوان با قومیت‌های ایرانی متفاوت را از بین می‌برد.

امیر بشیری_ گمان می‌کنم که برخی که تعدادشان زیاد نیست با مسئله تاریخ دچار سوتفاهم هستند و به نظر من باید یک جایی این سوتفاهم حل شود. یک اثر تاریخی می‌تواند درمورد میهن‌دوستی، اتحاد و کنار هم بودن صحبت کند. برخی مدام درگیر سوتفاهم‌اند که نباید درموردش صحبت شود. این تاریخ مملکت ما است.

میثم انتظاری_ در این چند روز اتفاقی برای من رخ داد که برای اولین بار است رخ می‌دهد. اولین بار است که به اسم ایران فکر می‌کنم. ماحصل این نمایش برای من عمیق شدن در نام ایران است. حضور همه ما در یک نمایش به نام کلنل این اتفاق را برایمان رقم زد که بیشتر به اسم کشورمان فکر کنیم. گمان می‌کنم اگر در من این اتفاق افتاده است، در بقیه هم می‌تواند رخ دهد. برداشت من این است این در همه افراد وجود دارد اما نیازمند لایروبی است. در من این اتفاق افتاده است و این برای من مقدس است. 

ما برای اجرا چالش بسیار داشتیم اما برایمان شیرین بود . زمانی که شب اول پرده تالار وحدت بالا رفت و اجرا شروع شد من یک حس پیروزمندانه‌ای داشتم که در نمایش‌های دیگرم نداشتم. این کار برای من تجربه غنی بود.

 

بخش دوم این گفتگو به زودی منتشر خواهد شد.