سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه مرور آثار کامبیز درم‌بخش در آرت سنتر (باغ)، نمایشگاه آثار پروفسور هرمز مه‌منش در گالری ایوان، نمایشگاه نقاشی‌های پورنگ پیرعطایی در گالری دلگشا و نمایشگاه طراحی و نقاشی‌های احمد مرشدلو در گالری هما، رویدادهای هنری هستند که در گالری‌گردی این هفته به سراغ آن‌ها رفته‌ایم.

 

نقاشی ایرانی به سبک اندی وارهول

آثار کامبیز درم‌بخش در آرت سنتر که شامل سه رویکرد متفاوت این هنرمند در عرصه هنر هستند، آثاری قابل تامل است. هر چند کاریکاتورهای این هنرمند به واسطه کاراکترهای شناخته شده آن  همواره دیده می‌شوند و برای مخاطبان هنر آشنا هستند اما او در این آثار فضاهای انتقادی متفاوت‌تری را به لحاظ موضوعی و بنا به روند آثارش به تصویر کشیده است. فضاهایی که بسیار وابسته به شرایط زندگی در دوران معاصر هستند و انسانی که در تقابل با مدرنیته دچار تغییر شکل شده است.

اما نقطه عطف و قابل تامل در آثار این نمایشگاه، نقاشی‌های او هستند که هرکدام با توجه به نوع فضاهایی که به تصویر می‌کشند، می‌تواند به صورت جداگانه بررسی شوند. آن چه که در این نقاشی‌ها بیش از حد ملموس است، توجه هنرمند به جریان هنر پاپ آرت و قابلیت‌های ضد تفسیری آن است.

نمایشگاه مرور آثار کامبیز درم‌بخش در آرت سنتر باغ

به عنوان مثال او با قرار دادن یک پرتره با نقشی اسطوره‌ای _ ایرانی در میان چهار تابلو که زمینه‌های رنگی در آن متغیر اما تصویر یکسان است، بیش از هر چیز مخاطب را به یاد آثار اندی وارهول و پرتره‌های مشهور او از چهره‌ خوش و دیگر چره‌های سیاسی جهان می‌اندازد. اما نکته جالب این است که او به واسطه تصویری که در تابلو به کاربرده، علیرغم این که نشانه‌ای از  عملکرد اندی وارهول را به دست می‌دهد، رویکرد او را از آن خود کرده و به پتانسیل‌های آن می‌افزاید و در این مسیر برخورد این هنرمند مشهور با سوژه‌اش را که در قالب یک جریان ظهور کرده را از آن خود می‌کند.

از طرفی درم‌بخش در سری دیگر آثارش، توانسته در نقاشی‌های سیاه و سفیدش، با استفاده از نوشته و متن به همراه نمادها و نشانه‌های بصری مختص به یک تاریخ خاص، باز از قابلیت‌های پاپ آرت و در عین حال خودسازی این سبک در ارائه آثارش بهره بگیرد و همزمان که با یادآوری کارکرد نوشتار در نقاشی قهوه‌خانه‌ای مخاطب را با سبکی از نقاشی ایرانی مواجه می‌کند که همزمان از لحاظ تصویری او را در وضعیتی متفاوت و در یک فضای معاصر از لحاظ دیداری قرار می‌دهد.

 

تابلوهای مورد اقبال سلیقه‌های مختلف هنری

آثار هرمز مه‌منش در گالری ایوان در مرز بین فضای انتزاعی و فیگوراتیو حرکت می‌کند. هرچند آثار فیگوراتیو او هم به واسطه رنگ‌هایی که به کار برده است به انتزاعی و فضاهای آبستره نزدیک می‌شود.

طیف وسیعی از آثار او با محور و موضوعیت طبیعت او را مجاب به استفاده از رنگ‌های متنوع کرده است اما او با توجه به این امکان در رنگ‌گذاری، افراط نکرده است و با رعایت یک محدوده و مرز در چیدمان رنگ‌ها در کنار یکدیگر و خطوطی که به واسطه این تضادها به وجود آورده است، به فرم و شکل کلی اثر ثبات تصویری بخشیده است.

نمایشگاه نقاشی‌های هرمز مه‌منش در گالری ایوان

این ثبات تصویری در عین حال به واسطه فیگورها و جایگاه‌شان در تصویر و به واسطه در هم تنیدگی رنگ‌ها مخاطب را دچار یک پارادوکس می‌کند و همزمان با نگاه کردن به تصویر ثابت، ناگزیر به چرخش چشم می‌شود که به نظر این اتفاق به واسطه آگاهی هنرمند از چگونگی قرارگرفتن پدیده‌ها در هر تابلو است.

این تنوع در رنگ‌ها و سوژه‌ها در نمایشگاه شرایطی را به وجود آورده است که افراد مختلف با سلایق و نگرش‌های مختلف، می‌توانند با آثار این هنرمند ارتباط بگیرند.

 

ابهام در تصویرگری اسب بال‌دار تک شاخ

پوررنگ پورعطایی در آثار به نمایش در آمده‌اش در گالری دلگشا، سعی کرده با استفاده از پتانسیل‌های تصویر‌سازی قصه‌ای را روایت کند. او در امتداد استیتمنت این نمایشگاه که اتفاقا تکمیل‌کننده آثار این نمایشگاه نیز هست، فضایی را شکل می‌دهد که مخاطب تا حدودی متوجه آثار او بشوند اما در نهایت عدم انسجام در شکل بصری آثار نمایشگاه منجر به سردرگمی مخاطب می‌شود.

نمایشگاه آثار پورنگ پورعطایی در گالری دلگشا

در نگاه نخست او با پرداختن به مسئله اسب شاخ‌دار و تکرار تصویر آن در سایزها و قطع‌های مختلف سعی می‌کند که مخاطبش را در برابر آن‌ها حساس کند و به این واسطه او را وارد فضای مورد نظر خود کند و مخاطب را پرسش بگیرد؛ اما این حساسیت به واسطه تکرار تصویرها امتداد ندارد و به دلیل همان عدم یکپارچگی، رابطه مخاطب و آثار قطع می‌شود و این عدم انسجام روایی به گونه‌ای است که مخاطب حتی نمی‌تواند به لحاظ تصویری هم متوجه عملکرد هنرمند شود.

او در تکنیک هم نتوانسته به اندازه‌ای که باید پتانسیل‌های تصویرگری را گسترش دهد و از جهات بسیاری آثارش حتی در وجه تصویری نیز دچار یک از هم گسیختگی فرمی است و شاید این اتفاق هم بر ابهام دو چندان این نمایشگاه و آثارش افزوده است.

 

اعجاز تصاویر مرئی در دل رنگ‌های ساده

طراحی‌ها و نقاشی‌های احمد مرشدلو در گالری هما اگر چه در ظاهر اولیه نسبت به آثار پیشین این هنرمند تغییری نکرده‌اند؛ اما او در دل سادگی و برخورد مینیمالیستی که با آثار دارد تغییرات نامحسوس و گاه کوچکی را در عمق آثارش اعمال کرده است.

این تغییر در نوع انتخاب رنگ و در ترسیم نهایی شکل پرتره‌ها به راحتی قابل لمس است به شرطی که مخاطب به صورت مداوم آثار این هنرمند را دنبال کرده باشد.

 نمایشگاه طراحی و نقاشی های احمد مرشدلو در گالری هما

فضای آثار او بنا بر موضوعیت تصویری که انتخاب می‌کند از شفافیت و سادگی بیش از حدی برخوردار است، که اتفاقا پرداختن وسواس‌گونه به یک امر مرئی که به صورت روزمره نیز در معرض دید هر مخاطبی قرار دارد موجب ایجاد نوعی اعجاز و شگفتی در آثار او شده است.

آثار مرشدلو بدون توجه به هر زیر متن و یا امری قابل تفسیر، مخاطب را با احساساتش مواجه می‌کند. احساساتی که بیشتر به واسطه عملکرد او در چگونگی خلق اثر هنری‌اش برانگیخته می‌شود. در حقیقت مرشدلو با سماجت بر تکنیک و سوژه‌های یکسان نقاشی و حرکت آرام در مسیر تغییر فضای خود، وجهی عمیق‌تر از تغییرات را اعمال می‌کند که اتفاقا این تغییرات نامحسوس است  و مانند یک اعجاز، آثار او را دیدنی کرده است.

علیرضا بخشی استوار