به گزارش هنرآنلاین، گلنار قسیمی گفت:«کتانژانت» نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشی، کلاژ و مجسمه من است و نمایشگاه‌های انفرادی پیشنم در حوزه طلا و جواهر بوده است. در این نمایشگاه مجموعه‌ای از آثاری که در دوران کرونا خلق کرده‌ام را در معرض دید مخاطبان گذاشته‌ام.

او افزود: این مجموعه دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ اثر است و پالت رنگی تمام آثار این مجموعه سیاه و سفید و طیف رنگ‌های خاکستری که از سفید به سیاه می رسند است. کلاژهای این مجموعه را با ترکیب مواد بر روی مقوا بازیافتی و با هدف محیط زیستی خلق کرده ام و به مرور از ‌نقاشی‌ و کلاژها به مجسمه‌ رسیده‌ام. ۹۰ کلاژ در ابعاد مختلف بر روی دیوار به نمایش گذاشته شده‌اند و یک کلاژ بزرگ که اجزای این اثر با پیچ و مهره بهم متصل شده‌اند.

این هنرمند درباره مجسمه‌هایی که دراین نمایشگاه در معرض دید علاقه‌مندان قرار گرفته گفت: دو مجموعه مجسمه در این نمایشگاه به نمایش درآمده‌اند. تعدادی از آن ها در فضا معلق هستند و تعدادی هم بر روی زمین جانمایی شده‌اند. مجسمه‌ها میان تهی و با چوب ساخته شده اند و فرم کلاژها و مجسمه‌ها همه یادآور فرم خانه هستند. کوچک ترین واحد اجتماعی خانه است و خانه ها با در کنار هم قرار گرفتن روستا، شهر، کشور و در نهایت کل جهان را می سازند و در کل این واحدهای اجتماعی همواره ما شاهد تلاقی، تضاد دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها هستیم و از ترکیب این تضادها است که کلاژ بزرگ کلان شهرها شکل می‌گیرند.

او افزود: من در این نمایشگاه تلاش کرده‌ام گوشه‌هایی از این کلان شهر را بسازم کلان شهری که در آن شاهد آلودگی‌های متعدد روحی و روانی هستیم. برخی از احجام در این فضا به حالت معلق قرار دارند و برخی نیز با پیچ و مهره به هم وصل شده‌اند.

این هنرمند ادامه داد:  این نمایشگاه شامل آثار سه مجموعه «سواد قریه»، «کتانژانت» و «قنطورس» است. در مجموعه‌ سواد قریه اگرچه در پی کشف روابط فرمی آبستره بودم اما از مسیر این مکاشفه به بازخلق جهانپیرامونم رسیدم. مناظر شهری در این دوره‌ کاری، تصویر معماری کهن ایران را فرایاد می‌آورد که با تیرگی اندود شده است. برای خلق این مجموعه کلاژ از پسماند استفاده کرده‌ام.

او افزود:«کتانژانت» دربرگیرنده آثاری است که در ابعاد بزرگ اجرا شده اند اما تفاوت اصلی دو مجموعه به ابعاد و تکنیک منحصرنمی شود. در کتانژانت نگاه من انتزاعی‌تر شده و با حذف جزییات به دنبال بیان ناب‌گرایانه‌تری در آثار بودم. «قنطورس» هم حجم‌های میان فرم و بی‌فرمی هستند اگرچه این حجم‌های چوبی خود شکلی ثابت و غیرقابل تغییر دارند اما در واقع یونیت‌هایی هستند که به تناسب فضا و حضور مخاطب و رفتار او تغییر می‌کنند. این یونیت‌ها در نسبت با هم و در چینش‌های متفاوت معنایی جدید می‌گیرند و به حجم‌هایی ناپایدار و بداهه بدل می‌شوند.

او گفت: چون در خانواده ‌ای اهل فرهنگ و هنر متولد شدم از دوران کودکی دلبسته نقاشی و مجسمه سازی شدم. اما به صورت حرفه‌ای از سال ١٣٨٤ فعالیت هنری ام را با طراحی طلا و جواهر آغاز کردم اما چون علاقه‌ اصلی‌ام نقاشی و مجسمه‌سازی بود، تصمیم گرفتم تا تمرکزم را روی  آموختن مباحث تخصصی هنرهای تجسمی نظیر طراحی، نقاشی، تکنیک‌های نقاشی و مجسمه‌سازی، فرم و فضا، زیبایی‌شناسی، تاریخ هنر و تصویرسازی  بگذارم و از آموزه‌های استادانی همچون محمد خلیلی، محمدحسین عماد، حمید سوری، هلیا دارابی، پیمان رحیمی‌زاده، ریما اسلام‌مسلک و علیرضا سمیع‌آذر در این سال‌ها بهره برده‌ام.

قسیمی

گلنار قسیمی در ١٣٥٣ در خانواده‌ای اهل فرهنگ و سیاست در تهران متولد شد.قسیمی کارشناسی نساجی را از دانشگاه امیرکبیر، ام.بی.ای هنر و دکتری حرفه‌ای بین رشته‌ای هنرهای ام.آی.تی.دی را از یونسکو دریافت کرده است.

او از سال ۹۵ تا کنون چهار نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در بیش از بیست نمایشگاه گروهی با موضوع طراحی طلا و جواهر، مجسمه و نقاشی در ایران و دیگر کشورها حضور داشته است. از این جمله می‌توان به بینال هنر لندن 2021، فستیوال آرت دبی 2021/ حراج بین المللی سالرنو ایتالیا 2020/ نمایشگاه موزه سیکا کره جنوبی  ٢0٢0/ نمایشگاه آنلاین جامعه‌ هنرمندان کانادا٢0٢0 / نمایشگاه گروهی سکو، گالری شکوه، 2020/ نمایشگاه گروهی گالری دانشگاه ابن سینا گرجستان، 2018 و نمایشگاه گروهی، رم، 2018 اشاره کرد.

قسیمی را باید هنرمندی چندوجهی بدانیم که  هم‌زمان به حوزه دیزاین و هنرهای تجسمی مشغول است و از سویی به مباحث تئوریک روانشناسی و تاریخ و تالیف کتاب و مقاله در این حوزه‌ها می‌پردازد.

قسیمی2

 در بخشی از استیمنت این نمایشگاه  که قسیمی نوشته است، آمده است، «شناسایی مرز‌ میان مجسمه‌سازی و معماری بسیار دشوار است به ویژه هنگامی که به این دو رشته هنری با رویکرد تاریخی نگاهی بیندازیم.

انسان غارنشین، در پستوی غار آنچه را تجسم می‌کرد، بر دیواره‌ها نقش می‌بست! و گویا در ناخودآگاهش نقش‌های نخستین خانه را با خود به دیگر دوره‌ها انتقال داد.

هر چه هزاره‌ها می‌گذرد و مدنیّت پا می‌گیرد، جداسازی مجسمه از معماری دشوار می‌گردد؛ از این‌رو تعریف روشن و مجزا از هر کدام دشوار است. مجسمه جزئی از بنا بود و بنا خاستگاه مجسمه‌ها! هر دو فضا می‌آفریند و معنا! معنایی اسطوره‌ای که ایده‌ای ازلی در قالب آیین نمود پیدا می‌کرد! بسیاری از پیکرک‌های نخستین کارکرد آیینی داشتند و تندیس‌هایی که بر فراز سازه‌ها نقش می‌بستند معنایی را در خود نهادینه ساختند! سازه‌ها نیز چنین کارکردی داشتند از استودان‌ها که فراز تپه‌ها شکل می‌گرفت تا گورهایی که فضا می‌آفریدند و گور سنگی که تجسم باور پیشینیان بود! نیایشگاهی که تجسم نیا و پدران پیشین را در ذهن نمودار می‌ساخت!

افزون بر آن باید کارکرد آیینی دست‌آفرینه‌ها را نیز یادآور شد که در سازه‌ها جا خوش می‌کردند! انسان با آفرینش مجسمه و سازه پیوسته فضا ساخت تا بازتاب تجسم‌ ذهنی خود را به نمایش بگذارد!چیستی و چگونگی بیشتر ایده‌ها و طرح‌هایی که در ساحت سازه‌ها و مجسمه‌ها به کار رفته، هنگامی آشکار می‌گردد که کارکرد ذهنی انسان‌های آن دوره را بهتر و بیشتر بشناسیم!انسان، تجسمش را بر مأمنش حک کرد و برای حفظ مأمن و خانه‌اش مجسمه ساخت!  در نبردها نخستین قربانی مجسمه بود و پس از آن بناهای باشکوه فرو می‌ریخت!

در جهان مدرن رنگ دوران دگرگونه شد

نمای بناها ساده‌تر و فضای درونی پیچیده‌تر شد! و مجسمه دیگر عضوی جداناپذیر از معماری نبود و آثار حجمی کارکردی زیباشناسانه پیدا کرده‌اند! چه در بیرون از فضای سازه و چه در درون، کارکردی دکوراتیو به خود گرفت  و در سطح شهر‌ها نیز همین رویکرد چیره شد. پس از گذشت زمان، ساختار معماری و مجسمه با مفاهیم‌ انتزاعی دگرگون شد. ولی درین میان‌ مجسمه بیشتر تاثیر پذیرفت! مجسمه‌ها در گستره رهیافت انتزاعی هنرمند از پبرامون جهان درونی او تعریف گردید!

آنچه را در ذهن می‌دید در عین می‌آفرید! این آثار بیان لحظه‌ و آنی بود که حس هنرمند در‌می‌یافت!با آنکه مجسمه آرام آرام مرزش را از فضای معماری جدا می‌ساخت ولی معماری بازتاب تجسم انسانیست که همچنان با ذهنش فضا می‌آفریند.خلق خانه‌ای برای پیکرها و هم پیکری برای خانه‌ها!

نمایشگاه «کتانژانت» تا ۲۹ آبانماه در گالری والی واقع در میدان ونک، خیابان خدامی پلاک ۷۲ میزبان علاقه‌مندان است.