سرویس تجسمی هنرآنلاین: محبوبه کاظمی دولابی، رئیس حراج باران و مدیر نگارخانه ترانه باران در یادداشتی در مهر نوشت:

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدار از نمایشگاه چارسوی هنر، ویژه گالری ها در یازدهمین جشنواره تجسمی فجر نکته مهمی را طرح کرد: "اقتصاد هنرهای تجسمی در سطح جهانی یک حرکت چندهزار میلیارد دلاری است. اما در ایران فاصله زیادی میان آنچه هست و آنچه باید باشد وجود دارد."
این دغدغه چند ده ساله جامعه تجسمی ست، بخش خصوصی تا حد توان خود تلاش هایی کرده و دستاوردهایی هم داشته اما آموزه های جهانی می گوید برای رونق اقتصاد هنر که اتفاقی زیرساختی ست نیازمند یک نگرش ملی و عزمی فرا بخشی ست؛ تجربه های جهانی می گوید این مهم تا در سند توسعه دولت ها نگنجد آن خیزش بلند رخ نخواهد داد.

نکته استراتژیک این است که ثمره رونق اقتصاد هنر، محدود به هنرمندان و دست‌اندرکاران هنر نخواهد بود، نمونه بارزش مرکزیت اقتصاد هنر در بینال های متعدد شهر ونیز است که این شهر را به یکی از پول ساز ترین شهرهای دنیا بدل کرده است. در واقع هنر برای ونیز بهانه ای ست تا از هتل های پنج ستاره تا هر دکه و خرده فروشی کنار گذر به نان و نوایی برسند. نمونه فرانسوی ونیز، کن است و… این همان نسخه ای ست که دوبی، ابوظبی، دوحه و حتی مسقط، باکو و استانبول در همسایگی ما بدان می اندیشند و با تاسیس شعبه لوور، کریستیز، آرت فیرهای جهانی و… گام های عملی برای تحقق آن برمی دارند.

چنانکه توجه وزیر فرهنگ به موضوع اقتصاد هنر، ناظر بر کلان این مفهوم باشد و حول محور صنعت گردشگری هنری سیاستگذاری شود به حتم گردش مالی باورنکردنی را برای کشورمان رقم خواهد زد که هیچ تحریمی نمی تواند بدان خللی وارد کند.

البته دو مولفه بسیار مهم برای چنین دستاوردی پیش نیاز است:


الف: تغییر نگرش در همه سطوح و به موازاتش تاکید بر حفظ ارزش ها و پافشاری بر اصول زیبایی شناسی ایرانی اسلامی .
بدین معنا که باید جهت گیری های کلان کشور بر مسیر جذب توریست هنری و فرهنگی شود که از قضا بسیار متمول هستند و شیفتگی شان به فرهنگ و هنر است و اقتضائات و قوانین کشور ما را درک می کنند.


ب: بازگشتن از راه اشتباه تمرکز بر سرمایه گذاری روی هنر مدرن.
تمامی این سال‌ها عمده توجه دولت ها و بخش خصوصی بر روی هنر مدرن و معاصر ایران است که عمرش به یکصد سال هم نمی رسد.نگارنده منکر زحمات اساتید هنر مدرن نیست و اتفاقا برای تلاش مجدانه نخبگان در جهت ایرانیزه کردن هنر مدرن احترام خاص قائل است. اما این نکته بدیهی است که برای توریست فرهنگی و هنری غربی که در مهد هنر مدرن و معاصر زیست می کند، چنین خوانش هایی جذابیت چندانی ندارد. توریست های هنری خواهان هنر اصیل ایرانی اند، شاید برای او رویکردهای معاصر به هنر در ایران در حد یک نمایشگاه در موزه هنرهای معاصر تهران جالب باشد، اما به یقین آوازه هنر دیرسال ایران سبب می شود توریست بخواهد نمونه هایی مهم از آن گنجینه را از نزدیک ببیند. همان میراث جاودانی که هر رئیس جمهوری در اروپا و آمریکا بر مسند می نشیند مجبور است بدان ادای احترام کند را از نزدیک لمس کند، بتواند کارگاه‌های خوشنویسی، کتابت، تذهیب… موزه های خوشنویسی، نسخ خطی… تماشا کند. از این رو باید در کنار یک موزه خوشنویسی، ده‌ها موزه خوشنویسی مخصوص نخبگان و بزرگان مانند میرعماد، میرزا غلامرضا، میر علی هروی و محمد حسین شیرازی… شکل گیرد و….
حراج باران و نگارخانه ترانه باران با تمرکز بر هنر اصلی و اصیل خوشنویسی و حتی معرفی ادوات خوشنویسی پدید آمد و یقین دارد می توان به این پتانسیل بزرگ ابعاد جهانی داد. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صدالبته وزارت خارجه عزم شان برای جذب توریست هنری و فرهنگی جزم باشد، تبلیغات و بازاریابی حرفه ای صورت گیرد با محوریت هنر اصیل ایرانی می توان درآمدی بیشتر از نفت عاید کشور کرد.
لطفا اشتباه نشود خوشنویسی ایران برای صدرنشینی بر مارکت جهانی با راه صعب العبوری روبرو نیست، وقتی مهم ترین موزه های دنیا نمونه هایی شاخص از کتیبه ها و کتب خطی ایرانی را در گنجینه خود دارند، و در هر حراجی بزرگ بین المللی آثاری از متاخرین و متقدمین هنر ایران عرضه می شود قدم های اولیه برداشته شده است. اگر دشوار است اساتید مدرن ما از کمال الملک به این سو حائز تثبیت فروش شوند و موزه های معتبر و مجموعه داران خارجی روی کار آنها بید کنند، درویش عبدالمجید طالقانی، اسدالله شیرازی، عمادالکتاب، محمدحسین تبریزی، گلستانه، کلهر…  آثار صد در صد ایرانی هستند که همه حسرت داشتن یکی از آنها را به دل دارند و می توان بازار هنر ایران را به لطف این بزرگان تکانی اساسی داد.

ناگفته پیداست از این رهگذر هنر ناب اسلامی و اندیشه های والای انسانی که نگین و جان مایه همه آثار خوشنویسی این بزرگان است به لطف تبلیغ در بازار هنر، بار دیگر مورد توجه جهانی قرار می گیرد و سکویی زیبا برای دیده شدن جهان بینی خاص ایرانی اسلامی پدید می آید.

به حتم بخش خصوصی آن راهی که همه این سال ها  پیوسته و آهسته پیش آمده را همچنان پیش خواهد رفت، اما اگر قرار است آن خلا بزرگی که وزیر فرهنگ از آن یاد کرده اند پوشش داده شود، ناگزیر باید دو تغییر رویکرد یاد شده عملیاتی شود.