سرویس تجسمی هنرآنلاین: چشم مردم دوباره به مجسمه‌ها و نقاشی‌های علی‌اکبرخان صنعتی روشن شد. شاید اغراق نباشد که این‌گونه از بازگشایی دوباره یک موزه که بعد از سال‌ها چراغش روشن شده است، خرسند باشیم. این مساله شاید به واسطه اهمیت و جایگاه این استاد شهیر در فرهنگ و هنر این مرز و بوم باشد. علی اکبر خان صنعتی که نام بلندی در عرصه هنر به خصوص هنرهای تجسمی برای خود دست‌و پاکرده است، یکی از مهم‌ترین هنرمندان تاریخ این سرزمین در 100 سال اخیر است که تحت تاثیر ابوالحسن خان صدیقی معروف به میکل آنژ شرق و با کسب دانش در مدرسه صنایع مستظرفه که کمال الملک آن را بنا نهاده بود عنوان یکی از برجسته‌ترین هنرمندان عرصه مجسمه‌سازی را به یدک می‌کشد.

آثاری که از علی اکبر صنعتی در موزه‌های دایمی او وجود دارد، شاید به درستی آخرین نمونه از مجسمه‌های گچی و سنگی باشد که تحت تاثیر علایق ابوالحسن صدیقی از هنر مجسمه‌سازی غرب در ایران شکل گرفته است و پس از او دیگر هنر مجسمه‌سازی به شکل کلاسیک آن در ایران رو به افول گذاشت و به فراموشی گرایید.

 نکته مهم در آثار علی اکبر خان صنعتی به‌خصوص آن‌ها که در موزه صنعتی تهران به نمایش در آمده، آن است که او از این پتانسیل در مجسمه‌سازی برای انعکاس جامعه پیرامون خود استفاده کرده است. اگرچه او نیز در میان آثارش مثلا شکوه شاه عباس صفوی را مجسم کرده اما در اکثر مجسمه‌های او، این مردم و زندگی روزمره و شرایط زندگی آن‌هاست که به عنوان سوژه اصلی مورد واکاوی قرار گرفته و در قالب یک اثر هنری عرضه شده است. این نگرش البته ریشه در کودکی او دارد؛ زمانی که او  همراه نامه‌ای مبنی بر ثبت نام در مدرسه کمال‌الملک راهی تهران شد، دیگر کمال الملک در مدرسه صنایع مستظرفه نبود و به نیشابور نقل مکان کرده بود به همین دلیل علی اکبر در کلاس درس استاد طاهرزاده (نقاش مینیاتور) حاضر شد و با جدیت کارش را شروع کرد. اما مینیاتور با روحیه‌اش چندان سازگاری نداشت. او طعم فقر و تنگدستی را چشیده بود. گرسنگی و پا برهنگی را می‌فهمید و به همین خاطر نمی‌توانست در سبکی که با روحیه‌اش تضاد دارد، موفق شود. او تصمیم گرفت بجای کشیدن نقاشی مینیاتور از روی یک مجسمه گچی نقاشی کند. این مجسمه را "استاد ابوالحسن خان صدیقی" ساخته بود. مجسمه مرد کوری به نام حاج مقبل که در میدان بهارستان تهران نی می‌نواخت و با پولی که به او می‌دادند روزگار می‌گذراند. او با این نقاشی از دنیای مینیاتور دور شد و استعداد خودش را در مجسمه‌سازی نشان داد و برای تبحر در این هنر در محضر "استاد ابوالحسن خان صدیقی" حاضر شد.

اما می‌توان نگرش علی اکبر خان صنعتی را پُلی برای عبور به مرحله جدیدی از مجسمه‌سازی عنوان کرد. او با اهمیت دادن به مردم عامه، هنر را به ساحت جامعه و مردم کشاند و از انعکاس جلال و شوکت شاهان و مشاهیر صرف نظر کرد که این نوع نگرش او بر شکل هنر در ابعاد مختلفی حتی بیرون از دایره هنر تجسمی تاثیرگذار بود.

مجسمه‌های گچی صنعتی از لحاظ شکل به یکدیگر پیوسته‌اند. او تعداد کثیری از فیگورها و مجسمه‌ها را با تبحر خود در مجسمه‌سازی به یک اثر بدل می‌کند و شاید آن شوکت و عظمت را از طریق شکل این آثار در تصویر مردم عامه احیا می‌کند. او در نقاشی نیز دست قدرتمندی دارد و پرتره‌های فراوانی از بسیاری مشاهیر و مردم جامعه ایران را تحت تاثیر مکتب کمال‌الملک خلق کرده است.

 او در نقاشی نیز سعی کرده تا به زبان شخصی خود در بیان هنری برسد و پرتره محمد‌مصدق، نخست وزیر وقت ایران یکی از مهم‌ترین آثار او‌ است اما با توجه به تاثیرهای متنوع و جایگاه علی اکبرخان صنعتی شاید موزه آثار او را بتوان موزه‌ای با ماهیت مردم شناسی عنوان کرد و یا به آن نام موزه مردم شناسی نیز اتلاق کرد.

با توجه به این پیشینه جای بسی تاسف است که این موزه با چنین پتانسیلی، سال‌ها تبدیل به یک مخروبه شده بود و آثار آن در معرض انهدام به معنای واقعی قرار داشتند اما مرمت و بازسازی دوباره بنا و آثار این موزه، یک اتفاق خوشایند برای مردم و از سویی امکانی برای معرفی ابعاد کمتر دیده شده از هنر این مرز و بوم است که شاید در سه دهه به دلیل نبود نمونه‌های آن رو به فراموشی سپرده‌ شده‌بود.

مرمت، بازسازی و گشایش دوباره موزه علی اکبر خان صنعتی که شرایط اسفباری را در این سال‌ها پشت سرگذاشته است، می‌تواند بهانه‌ای باشد برای اینکه حساسیت بیشتری نسبت به مکان‌ها و فضاهایی از این دست داشته باشیم که کم از این نیستند.

اگرچه جایگاه این هنرمند به واسطه پیشینه او شکلی پیشرو دارد اما امروز هنرمندان بسیاری هستند که خانه و آثارشان در معرض انهدام و تهدید هستند. ژازه تباتبایی، هنرمند مجسمه‌ساز و نقاش برجسته کشور، یکی از نمونه‌های دیگر است که سرنوشت خانه و آثارش بلاتکلیف مانده و شاید بتوان لیست جامعی از این هنرمندان تهیه کرد.

موزه علی اکبرخان صنعتی حالا در ضلع شمال غربی میدان امام خمینی (توپخانه) می‌درخشد و جدا از اینکه به رونق گردشگری در قلب تپنده تهران انجامیده، میراث ملی و هویت فرهنگی و هنری ما را به رخ می‌کشد. باید انتظار داشت که بسیاری از مکان‌ها و خانه‌های دیگری که در این مناطق وجود دارند و هر لحظه امکان فروپاشی و تخریب آن می‌رود نیز، سرنوشتی چون سرنوشت علی اکبرخان صنعتی پیدا کنند.

این یادداشت در شماره 1017 روزنامه قانون منتشر شده است.