سرویس موسیقی هنرآنلاین: فرزند اولین کارگردان سینمای ایران، راهش را از پدر جدا کرد و رفت به سمت پژوهش زبان و ادبیاتِ فارسی و موسیقی. شاید هم باید گفت همان راهی را رفت که پدر در ابتدا رفته بود؛ پیش از آنکه به عنوانِ کارگردان اولین فیلم ناطق ایران شناخته شود. پدر پیش از آن، ایرانشناس بود و تاریخ و ادبیات مطالعه میکرد و کتابهایی را هم از زبان انگلیسی ترجمه کرده بود. پسر که یک سال بعد از ساخت فیلم توسط پدرش به دنیا آمد؛ همان راه را رفت و حالا در اولین روزهای آبان در 80 سالگی درگذشته است. آرام و بیسرو صدا. معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی البته پیام داده برای درگذشت او و همچنین مدیرِ مرکز موسیقی ارشاد؛ اما کمتر کسی است که متوجهی خسرانی شده باشد که از دستدادن افرادی مثل او میتواند بر موسیقی بگذارد. انگار آدمهای "دختر لر" همهشان سرنوشتهای عجیب و غریبی داشتند. از بازیگرش گرفته که در فقر و گمنامی درگذشت تا کارگردان - عبدالحسین سپنتا- که در یک آرامگاه خانوادگی در اصفهان و در نزدیکی تخت فولاد (یکی از چند قبرستان قدیمی و مهم جهان اسلام) زیربنای طاقی شکل دفن شد؛ اما چند سال قبل، نبش قبر شد و حالا در کنار دیوار یک خانه مسکونی آرام گرفته است. حالا هم ساسان سپنتا فرزند کارگردان با آن همه خدماتش در حوزهی موسیقی درگذشته است؛ اما کسی را در این سالها از حضور او خبری بود؟ از اینکه چه میکند؟ شما فقط کافی است به یک اتفاقی که او در زندگیاش رقم زده؛ نگاه کنید: "آثار صوتی نفیس استادان موسیقی عصر ناصرالدینشاه را که بر استوانههای مومی دستگاه فنوگراف (حافظ الاصوات) ضبط شده بود و مدتی بیش از شصت سال به علت عدم راهکارهای فنی، متروک و بلااستفاده مانده بود کشف و با ساختن و ابداع ادوات دست ساز و تمهیدات فنی بازیابی صوتی کرد و تحلیل و توصیف سبک و ویژگیهای هنری آثار بازیابی شده را در برنامههای رادیو تلویزیونی، تلویزیون ملی ایران (سالهای پیرامون ۱۳۵۰) عرضه کرد." شاید اگر تلاشهای او نبود، بسیاری از آثار حالا به همان سرنوشتی دچار میشدند که پیش از این شده بود؛ برای مثال کافی است به یکی از معدود گفتوگوهای او توجه کنیم که در آن از ناپدید شدن بسیاری از صفحات مهم موسیقی میگوید:"سال 1334 که در دانشگاه تهران تحصیل میکردم و موسیقی را نزد استاد صبا، کلنل وزیری و روحالله خالقی یاد میگرفتم، به سختی توانستم صفحات قدیمی از آثار این اساتید را پیدا کنم. ضمن اینکه تعداد زیادی از صفحات مربوط به این افراد به ویژه مرحوم خالقی (آهنگساز سرود ای ایران) که جمعآوری شده بود، در سال 58 ناپدید شد و شاید هم به تاراج رفت." به این مساله اضافه کنید که آثار و تحقیقاتش همواره از طرف دانشگاه درهام، سازمان جهانی یونسکو، دانشگاه اصفهان، کنسرواتوار شیان، انجمن خاورشناسان شوروی سابق (تاجیک) و موسسه بینالمللی لینگافن (لندن) همواره مورد تقدیر رسمی قرار گرفتهاست. البته شاید هم نباید جز این انتظاری داشت؛ به هر روی در جامعهای که موسیقی هنوز درگیرِ بگیر و ببندهای بسیار است؛ وضعیتِ پژوهشگرش از این نباید بهتر باشد. حتی در موتورهای جستوجو گر و خبرگزاریهایی که خبرِ درگذشت او را اعلام کردهاند و همهاشان، چند خطی را بیکم و کاست از روی هم "کپی" کردهاند و رویِ سایتهایشان «"پیست". البته ما را هم از این گریزی نیست؛ باید به همین اطلاعات بسنده کنیم که او تحصیلات خود را در دورهی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی و در دورههای کارشناسی ارشد و دکترا در رشته زبانشناسی در دانشگاه تهران به انجام رسانیده است و در سال ۱۳۴۸ از پایاننامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان "کاربرد دستگاههای الکترونیک در بررسی فیزیکی (آکوستیکی) آواهای زبان و اندازهگیری فرکانس صدای خوانندگان نیم قرن اخیر در ایران" به راهنمایی هرمز میلانیان دفاع کرد و در سال ۱۳۵۱ با دفاع از پایاننامه خود تحت عنوان "بررسی فونتیکی خصوصیات واجهای زبان فارسی" به راهنمایی ماهیار نوابی از دوره دکتری فارغالتحصیل شد. بعد از آن نیز در مدرسه عالی ترجمه، دانشگاه تهران و دانشگاه دورهم (انگلستان) تدریس کرد و سپس تدریس را با مرتبه استادی در دانشگاه اصفهان ادامه داد. علاوه بر زبانشناسی وی در رشته الکترونیک و موسیقی نیز تحصیل کرده و صاحب تالیفاتی نیز است. از جمله آثار او میتوان به دهها مقاله اشاره کرد و همچنین تالیفات بسیار. حالا آقای پژوهشگر دارِ فانی را وداع گفته است، مثل او اما همچنان زیادند و شاید هم مثل آخرین سالهای زندگی او در سکوت. انتهای پیام/
سما بابایی