با پیش زمینه ذهنی سنتی از آلبومهای موسیقی کلاسیک ایرانی، نمیتوان به آلبوم "نه فرشتهام نه شیطان" نگریست، زیرا نکتههای متفاوت زیادی در این آلبوم وجود دارد که نظر مخاطب را به خود جلب میکند.
اگرچه همراهی ارکستر سازهای زهی غربی، گروه کر و پیانو با موسیقی کلاسیک ایرانی از سالها پیش تا امروز بارها اتفاق افتاده و به موضوعی عادی بدل شده، ولی استفاده از تکنیکهای موسیقی کلاسیک غربی و فلامینکو روی سازهای ایرانی در کنار استفاده از افکتهای الکترونیکی که در اجراهای زنده این سبک از موسیقی چندان مرسوم نیست، از اولین شاخصهایی است که نظر شنونده را در مورد این آلبوم به خود جلب میکند.
مثلا در دقایق اولیه اولین تصنیف این آلبوم با نام چرا رفتی، آهنگساز با استفاده از تکنیک مدولاسیون یا تغییر گام، همراه با ورود گروه کر، تجربه جدیدی از تغییر ناگهانی فضای موسیقی سنتی برای شنونده به ارمغان میاورد و با زیرکی ذهن او را برای شنیدن تکرار چند باره بیتهای قبلی در گام جدید آماده میکند.
ملودی نوشته شده برای خواننده در این تصنیف به وضوح سعی در نشان دادن وسعت صدای خواننده دارد. عدم اجرای کلام از طرف گروه کر نیز ذهن شنونده را بیشتر به سمت توجه به کلام در حال ادا ، ظرفیت و تکنیکهای خواننده سوق میدهد. هرچند استفاده از نتهای بالا تر از ظرفیت صدای خواننده برای رقابت بین خوانندگان بیشتر در سبک پاپ مرسوم است، اما در نهایت خواننده با تکرار چند باره بیت ترجیع بند تصنیف در فاصله سوم همان گام،با همراهی ارکستر و گروه کر اقدام به تغییر فضای حاکم بر قطعه کرده و بار دیگر اجازه پیشبینی نتهای بعدی را از شنونده میگیرد و اورا غافلگیر میکند.
از دیگر موارد قابل توجه این آلبوم استفاده زیرکانه از سینتی سایزر و سازهای الکترونیکی برای ساخت فضای مورد نظر آهنگساز است که تهمورث پورناظری با نواختن سه تار روی آن در قطعات مقطع و کوتاه ، با استفاده از تکنیکهای غیر معمول که گاهی رنگ بوی فلامنکو به خود میگیرد، در کنار افکتهایی که کمتر روی سازهای ایرانی استفاده می شود فضای موهوم و جالبی برای شنونده خلق کرده است.
در آوازهای موجود در این آلبوم علاوه بر این که سعی شده شکل سنتی آنها در اجرای خواننده حفظ شود، تحریرهای مرسوم به گوش نمی رسد و خواننده به اجرای تحریرها موجود در کلام آواز بسنده می کند.
از فرم نوازندگی سه تار و فضا سازی و همچنین در یک دستگاه (گام) بودن آواز درون آینه و تصنیف کولی میتوان حدس زد که تصنیف کولی برای اجرا بعد از آواز درون آینه نوشته شده. ولی در چینش نهایی آلبوم تصنیف دل به دل بین این دو قطعه قرار گرفته است. شاید جدایی تصنیف کولی از آواز به روز شده ی درون آینه نیز با هدف شکستن ساختارهای سنتی موسیقی کلاسیک ایرانی باشد که در آن معمولا تصنیف بین یا بعد از فرود آواز، در همان دستگاه یا با مقدمه ای در دستگاه دیگر اجرا می شود.
از دیگر شاخصهای قابل توجه تصنیف کولی میتوان به عدم وجود هیچ گونه افکت روی صدای خواننده اشاره کرد که این موضوع بار دیگر ظرفیتهای صدای همایون شجریان را به رخ میکشد و پتانسیلهای این خواننده را چند باره به مخاطب یادآوری میکند.
ادای دین آهنگساز به سرزمین مادری خود را در این آلبوم نمیتوان نادیده گرفت.طهمورث پورناظری با گنجاندن تصنیفی پر از شاخصهای موسیقی کردی، علاوه بر یادآوری پتانسیلهای موسیقی فولکلور ایرانی، مخاطب را در یک فضای رباینده از آن موسیقی قرار می دهد. اگرچه افراط در استفاده از تکنیکهای صدای سه بعدی استریو و کارائوکه خاطرات آلبوم شب، سکوت، کویر محمدرضا شجریان را که در آن بیشتر از پانزده سال پیش از این تکنیک به این شکل استفاده شده بود زنده میکند.
این آلبوم ممکن است برای آن دسته که موسیقی سنتی ایران را محدود به ردیف آوازی وگوشههای به جا مانده از آن میدانند چندان رضایت بخش نباشد. اما برای مخاطبینی که موسیقی را فارغ از سبک و دسته بندیها می شنوند میتواند مقدمه ای درخور برای آشنایی بیشتر با بدنه اصلی این هنر غنی ایرانی باشد.
انتهای پیام/
علیرضا بخشی زاده/