گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری هنرآنلاین: حتما در طول زندگیتان بعد از مواجهه با یک اثر هنری خاص، شگفت زده شدهاید. شاید یک فیلم سینمایی شما را به وجود آورده باشد، شاید به شدت تحت تاثیر یک کتاب با پردازش و شخصیت پردازی بی نظیر آن قرار گرفته یا در صحنه تئاتر و دیگر گونههای هنری از خود بیخود شده باشید. اما این بار میخواهیم از قهرمان واقعی یک کتاب سخن بگوییم که خط به خط حقیقت هنر آزاده زیستن است. ازمهدی طحانیان قهرمان کتاب «سرباز کوچک امام» که اثری سراسر حماسی از آزادمردی رزمندگان در بند رژیم بعثی است.
ابتدا یک نوجوان عظمت خلقت انسان را در خودش احساس می کند و در درون خود به این نتیجه میرسد که باید متفاوت از دیگران باشد. فرقی نمی کند چند ساله است ولی می داند که باید سمت و سوی زندگی را هر چه زودتر انتخاب کند. وقتی شامه قدرت مندش احساس میکند که بوی عزت به مشام میرسد، به سرعت به سمت آن پیش میرود. مایههای عزتمندی در مهدی طحانیان آنجا هویدا میشود که سر کلاس مقطع ابتدایی عکس شاه را مورد انتقاد کودکانه و شدید خود قرار میدهد. اما این کودک به جبهه میرود تا حماسه بسازد و بزرگی کند. شاید آن زمان که سعی میکرد با هر ترفندی به جمع سربازان دفاع از استقلال کشور اسلامی بپیوندد، هیچ گاه سناریوی چنان حماسهای در ذهنش نگذشته بود.
بالاخره مهدی طحانیان بعد از تاثیر و تاثر از شهادت دوستانش و برای حفظ هویت و عزتش به جبهه میرود و از سن و سال و همه موانع دست و پا گیر برای بودن در یاران نشناخته و ندیده خویش، عبور میکند و عاشقانه و عزتمندانه از هویت یک نوجوان ایرانی با اصالت، تمام قد دفاع میکند. شاید هر کدام از ما مواجههای با این آزادمرد داشتهایم. برخی از کتاب «سرباز کوچک امام» او را میشناسند. برخی تکه فیلمی را دیدهاند که یک زن خبرنگار اهل کشور هندوستان در مواجهه با نوجوانان آزاده ایرانی، مبهوت و ناگزیر به خواسته به حق آنها در رعایت حجاب خود تن میدهد. یا شاید حضور او در برنامه پربیننده «ماه عسل» ما را با او آشنا کرده است. اما اگر از هیچ راهی با وی آشنا نشدهاید یا اینکه اسم او را نشنیدهاید، در مورد او بخوانید و او را بهتر و بیشتر بشناسید. زیرا مهدی طحانیان یک نماد و نشانه از یک تحول در نوجوان عصر بعد انقلاب اسلامی است. نیاز است هنرمندان همه گونههای نمایشی، تجسمی و مکتوب به این بزرگ مرد ادای دین کنند. بزرگ مردی که در نیمه شعبان سال 1346 متولد شد و در آغاز نوجوانی در ابتدای جنگ به جبهه رفت و در عملیات بیت المقدس روز 19 اردیبهشت ماه 1361 به اسارت دشمن بعثی در آمد و نه سال از عزت و شرافتمندی دفاع کرد.
حقیقتا یک نوجوان آزاد مرد را کتاب «سرباز کوچک امام» شاهد بودهایم که می تواند قهرمان نسل امروز ما باشد و الگوی نوجوانی باشد که می خواهد بزرگی کند و برای میهن ایستادگی.
در این نوشته کوتاه به بهانه کتاب فاخر سرباز کوچک امام از یک نوجوان قهرمان گفتیم که کم نظیر بوده است و باید روایت گر این نسل باشیم که قطعا ما را با زیست هنرمندانه به معنای حقیقی آشنا کردند. باید از خانم فاطمه دوست کامی هم نهایت تشکر را به عمل آورد که این حماسه را برای ایرانیان ثبت و یادآوری کرد.
بخش هایی از این کتاب را میخوانیم:
داشتم در ذهنم سؤالهایی را که ممکن بود از من بپرسند پیش بینی میکردم تا یک جواب دندان شکن برایشان آماده کنم که دیدم درجه دار گفت: «اینکه میبینید اسمش مهدی و شش ساله شه! خمینی اونو بدون اینکه پدرومادرش بفهمن از کودکستان دزدیده و به زور به جبهه آورده!» درجه دار رو کرد به مترجم و چیزی گفت. مترجم هم سری تکان داد و سر چرخاند طرفم و گفت: «میگه خودت بگو اسمت چیه و چند سالته؟»
می دانستم که در بین عراقیها چند نفر فارسی بلدند این بود که صدایم را انداختم ته گلویم و شمرده گفتم «اسمم مهدیه... سیزده سالمم هست.»
تا مترجم حرفم را ترجمه کرد جمعیت زد زیر خنده. درجه دار عصبانی از چیزی که شنیده بود پرسید: «چطوری آوردنت جبهه؟»
گفتم: «کسی منو نیاورده جبهه من خودم داوطلبانه اومدم. تازه برای اینکه اجازه بدن بیام جبهه، کلی گریه هم کردم.»