به گزارش هنرآنلاین، 18 مرداد سال 96، در تقویم روز مردانی ثبت شد که نام و نشان «مدافع حرم» را به روی سینه دارند. روز آنانی که به نام پروردگار خود هجرت کردند و غریبانه خون پاکشان در سرزمینی دیگر به دور از اهل و عیالشان ریخته شد. اما چرا این تاریخ برای پاسداشت آنان برگزیده شد.
7 سال پیش در چنین روزی فیلمی در تلویزیون و فضای مجازی پخش شد که نگاه ها را به سمت خود جلب کرد. کمتر جمعی پیدا می شد که دور هم بنشینند و در خصوص این چند ثانیه کوتاه صحبت نکنند. در این فیلم می بینیم محسن حججی جوانی دهه هفتادی با صورتی خاکی و نحیف در حالی به سمت سرنوشت خود قدم بر می دارد که خودش بهتر از هر کسی می داند قرار است چه بر سر او بیاید. پشت او نیز فردی از داعش قرار دارد با ریش های قرمز و نیزه ای که سمت گلوی جوان گرفته شده.
محسن یکی از هزاران جوانی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و صیانت از سوریه به عنوان یکی از ممالک اسلامی عازم این سرزمین شد. اما این حضور هدف مهم دیگری را نیز همره داشت. هدفی که در اذهان عمومی مغفول مانده بود و به نظر می رسد همچنان آنطور که باید تببین نشده است. دفاع از ایران!
اگر مشغول خواندن این مطلب هستید برای لحظه ای خود را جای محسن بگذارید. حاضرید چه هزینه و بهایی بدهید تا در چنین لوکیشن و موقعیتی قرار نگیرید؟ چقدر از سرمایه تان را می دهید برای تشکر از کسانی که همه چیز خود را دادند تا پای تکفیر به کشور باز نشود؟
بیایید از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنیم. اکنون که هفت سال از ذبح حججی می گذرد چند درصد از مردم هنوز نام او را به یاد دارند؟ آیا کودکان ما که همان ایام متولد شده اند و حالا باید کلاس اول باشند، چه تعدادشان محسن را می شناسند؟ با خود صادق باشیم. اگر همین چند بنر و عکسی که گاهی در گوشه و کنار شهر از او دیده می شود نبود، خود ما دیگر اسم او را هم به یاد می آوردیم؟
مگر نه اینکه سال هاست در بوق و کرنا کرده ایم که جامعه و حکومت ایران در حال جنگ نرم است. آیا ما در این جنگ غالب بوده ایم؟ چقدر از استعداد هنرمندان اعم از فیلمسازان، شعرا، نویسندگان، موسیقی دانان و ... وقف شناساندن مدافعان حرم برای نسل جوان شده است؟ بیایید یکی از دم دست ترین مطالبی که تفکر غرب از محسن منتشر کرده را مرور کنیم. کافی است در جستجو گر گوگل نام محسن حججی را سرچ کنید تا صفحه ویکی پدیایی که برای او ساخته شده مقابلتان باز شود. یک دور از ابتدا تا انتهای این چند خط را بخوانید تا ببینید چطور صدر تا ذیل حرکت مدافعان حرم، نحوه شهادت حججی به چالش کشیده شده است؟
کلاهتان را به عنوان یک ایرانی که هم مسیر با حرکت مدافعان حرم هستید بالاتر بگذارید. اثر فاخر فرهنگی پیشکش، اما واقعا چند خط در راستای شناساندن و تببین راهی که آنها رفتند منتشر شده است؟ از سالی که محسن حججی شهید شده چند بار وعده ساخت یک سریال داده شده؟ کو؟ چرا خبری از آن نیست؟ چند بار دیگر قرار است سالگرد حججی برای اینکه یک چیزی منتشر کنیم حرف از ساخت سریالی بزنیم که گویی قرار نیست خروجی داشته باشد؟
از کدام جنگ نرم صحبت می کنیم در حالی که یک بار هم خودمان، فرماندهانمان را در تاریخ ذبح می کنیم؟
به کتاب هایی در مورد محسن حججی منتشر شده نگاه کنید. جز مروری بر زندگی نامه و داستان چه در دست ما وجود دارد؟ در این یک سال که جوانان دهه هشتادی و هفتادی ما بیشتر از هر وقت دیگر مورد هجوم هویتی از طرف دشمنان قرار گرفته اند با الگوهای شفافی مثل محسن حججی چه کردیم؟ حتی یک تاریخ شفاهی درست و کامل از او وجود ندارد. هر چه هست به چند فیلم کوتاه و عکس و دست نوشته شخصی محدود است. اگر جوانی بخواهد سبک زندگی محسن را مقابلش بگذارد از زیستن او در طول سال های حیاتش چقدر مطلب وجود دارد.
ای کاش در عرصه فرهنگی کشور یکی مثل قاسم سلیمانی پیدا می شد. او وقتی قول داد انتقام خون محسن حججی را می گیرد در کمتر از سه ماه بساط خانمانسوز تکفیری ها را جمع کرد. اما در عرصه فرهنگی چه قولها که داده می شود برای خالی نبودن عریضه.