گروه سینما خبرگزاری هنر ایران: فیلم مدیر «مدیر مدرسه» در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه به اکران درآمد و پس از آن با پخش در فضای مجازی مورد توجه زیادی قرار گرفت. فیلمی که به حوادث سال 1401 میپردازد و علاوه بر بازخورد خوبش میان مخاطبان در جمع منتقدان نیز محل بحث واقع شد. میکائیل دیانی به جز این فیلم کوتاه، مستندهای بلندی مثل «بچههای زمین خاکی»، «بیجه»، «اعتراض خاموش»، «فراموش شدهها»، «آن روز» و «یک روز به خصوص» را با مضامین اجتماعی در کارنامه دارد. با توجه به فعالیت های هنر دیانی و بازخوردهای مختلف «مدیر مدرسه» با او به گفتوگو پرداختیم تا از زبان او، بیشتر در مورد این فیلم کوتاه بشنویم.
بهعنوان سؤال اول در تیتراژ پایانی فیلم «مدیر مدرسه» اسامی مطرحی مانند هادی مقدم دوست وجود دارد و ایشان تا چه اندازه در ساختار کلی فیلم دخالت داشت؟ چقدر از این فیلم روایت مقدم دوست است و کمی از این حضور بگویید؟
ما بر اساس طرح داستانی محمد منصوری فیلمنامه مدیر مدرسه را بهصورت مشترک نوشتیم و درنهایت فیلمنامه نوشتهشده را برای بازنویسی نهایی تقدیم هادی مقدم دوست کردیم. در واقع طی چندین ساعت جلسه با مقدم دوست، او در تقویت فیلمنامه برای رسیدن به دوام و قوام بهتر داستان به ما کمک کرد. درواقع مشاوران فیلمنامه قرار نیست در خط روایت داستان و یا کلیت فیلم تغییر ایجاد کنند. مشاور سعی میکند ظرافت داستانی و خردهپیرنگها را تقویت کند. اینکه بین شخصیتهای داستان پیوند درستی ایجاد شود و به طور کلی در جزئیات فیلمنامه کمک می کند.
یعنی در روایت کلی فیلم اختلافنظرهایی وجود داشته اما با اینوجود تنها تغییرات و نقطه نظرات مقدم دوست در حد جزئیات و خردهپیرنگها اتفاق افتاد و در روایت کلی فیلم تغییری ایجاد نشد؟
در واقع مرحلهای که قرار بود مقدم دوست به ما کمک کند مرحلهای بود که ساختار کلی فیلمنامه مشخصشده بود و زمینههای کمک او به فیلمنامه تنها اضافه شدن ظرافتهای و جزئیات داستانی و روابط کاراکترها بود.
یکی دیگر از اسامی مطرح در تیتراژ نام ابراهیم حاتمی کیاست که درجایی اشاره کرده بودید به واسطه ارادت به ایشان از او نام بردهاید. کدام جنبه از فیلمسازی حاتمی کیا توانست بهعنوان الگوی فیلمسازی در «مدیر مدرسه» به شما جهت بدهد؟
اغلب فیلمهای ابراهیم حاتمی کیا با نگاه و رویکرد اجتماعی ساخته شده و اگر به موضوع جنگ هم میپردازد نیمنگاهی به اجتماع داشته است. این فیلمساز به جهت فیلمسازی و رویکردی که در حوزه فیلم ایجاد کرده، بیشتر آثارش در جایگاه منتقد طرفدار یا منتقد دلسوز است؛ یعنی فیلمهایی که عموماً ادبیات انتقادی و آوانگاردی دارد و در کنار آن نگاه دلسوزانه و معتقد به نظام را شاهد هستیم. ازجمله فیلمهای شاخصش در این حوزه «آژانس شیشهای» و «از کرخه تا راین» یا فیلم «موج مرده» است. ما درجایی از فیلم مدیر مدرسه به بخشی از دیالوگ فیلم «موج مرده» اشاره میکنیم. این ادبیات انتقادی و انتقاد دلسوزانه به نگاه مصلحانه او بازمیگردد و این منظومه و کلان روایتی که در آثار ابراهیم حاتمی کیا وجود دارد در این فیلم به ما کمک کرد تا در جای درستی از روایت بایستیم و روایت محافظهکارانه و رادیکالی نداشته باشیم. یعنی روایت ما در فیلم مدیر مدرسه سیاه نما و غرضورزانه نیست.
با توجه به همین نگاه مصلحانهای که اشاره کردید، مخاطب این دسته از فیلمها چه کسانی هستند؟
اساساً فیلمها برای عموم مردم ساخته میشوند. مدیر مدرسه بعد از اکران در فضای یوتیوب توانست پانصد هزار بیننده داشته باشد فارغ از سایر درگاههای اکرانی که وجود داشته است. اما بهطورکلی در سینمای اجتماعی و سینمای انتقادی بخشی از مخاطبان را تصمیم گیران و تصمیم سازان و مسئولان شامل میشوند، کسانی که قرار است با دیدن فیلم اجتماعی و انتقادی حواس مسئولان را به آن نکته خاص جلب کنند.
سال 97 مستند اعتراض خاموش با موضوع خودکشیهای اعتراضی در ملأعام را ساختم، طبیعتاً بخش زیادی از این فیلم مخاطبش نه مردم بلکه روی صحبتش با مسئولان بوده و به دنبال آن برای آنها یک تلنگر و تذکر را به همراه داشت. یا فیلم «مستند ویژه» که به آسیبهای اجتماعی حاشیه شهرها میپردازد؛ این فیلم هم روی صحبتش با مسئولان حاشیه شهر بود. بنابراین در کنار مردم بخشی از مخاطب سینمای اجتماعی مسئولان هستند.
بر این اساس در ساختار روایی فیلم «مدیر مدرسه» ما مسئولانی می بینیم که از عملکرد خودشان پشیمانند؟
این نگاه که مسئولان پشیمانند نگاه غلطی است. ما چند کاراکتر در فیلم داریم که همه در حوزه آموزش و پرورش تعریف میشوند، مسئولانی که از آموزش و پرورش آمدند هم بهنوعی به آموزش و پروش متصلند.
همانها هم بهنوعی به نهادهای امنیتی متصل میشوند!
خیر، درواقع در منظومه آموزشوپرورش قابلتعریفند.
اگر آنها را در منظومه آموزش و پرورش هم تعریف کنید و نهاد امنیتی را حذف کنیم باز در نهایت مقصران ماجرا مسئولان هستند و بچههای خطاکار بهنوعی تصویر میشوند که برحسب شرایط جامعه طغیان و یا خطای آنها اجتنابناپذیر است. یعنی تحت این شرایط هنجارشکنی را برای بچهها توجیه میکند و این برداشت اشتباه برای مخاطب وجود دارد؟
ما در فیلم یک موضوع مرکزی به نام مسئولیتپذیری داشتیم؛ اینکه هر کس در حوزه اختیاراتش نسبت به آن حوزه مسئول است. مدیر مدرسه در نسبت با آموزش دانش آموزان مسئول است یا نهاد نظارتی که در مقابل شرایط کلان آموزشی برای دانش آموزان مسئول بوده شاید مسئولیتشان را درست انجام ندادهاند و خود بچهها نیز مسئولیتی داشتهاند و ما در پلان آخر فیلم شرمندگی دانش آموزان را نسبت به مدیر مدرسه میبینیم. یعنی در واقع در پلان آخر به دانشآموز هم تلنگری میزنیم که تو هم نسبت به هنجارشکنی که انجام دادهای مسئول هستید. در واقع ما همه بخشهای جامعه را از مسئول تا مردم عامه را متوجه مسئولیتی که نسبت به جامعه دارند، آگاه میکنیم. طبیعتاً مسئولیت ایران بزرگ ما با مدیران اجرایی است ولی اینکه بهصورت خاص بگویم که مسئولین مقصرند و بچهها هیچ تقصیری نداشتهاند رویکرد اصلی فیلم نیست و ما روایتی از همه روایتهای دیگری که وجود داشته را بیان کردیم.
در واقع در پلان آخر فیلم تلاش دارد بگوید دانش آموزان مظلومان شرایط جبری نیستند و آنها نسبت به هنجارشکنیشان مسئولند اما شاید در به تصویر کشیدن این صحنه مهم در بیان نسبت تقصیرها پرداخت کم و مختصر سبب شده تا این برداشت بهسختی در ذهن مخاطب ایجاد شود یا اصلا ایجاد نشود.
در واقع داستان ما مجموعهای از تمام روایتهایی است که وجود داشته و اگر ما زاویه نگاهمان را تغییر میدادیم یعنی از زاویه نگاه دانش آموزان یا مأموران حراست یا حتی ناظم مدرسه به ماجرا نگاه میکردیم داستان تغییر میکرد و با چهار زاویه نگاه متفاوت میتوانستیم فیلم را روایت کنیم. در عین حال تلاش کردیم از زاویهای به موضوع نگاه کنیم که تمام اجزای ماجرا را نسبت به مسئولیتی که داشتند برجسته سازیم در این میان تنها یک نفر مقصر نیست و همه در جایگاه خود مسئولیت دارند حتی دانش آموزان.
درصحنهای که معلم از قانون تمرد میکند، بهنوعی بحث عدالت فردی مطرح میشود. اینکه معلم، خود را تابع قانون نمیبیند و تلاش میکند خودش در مقام قاضی عدالت را برقرار کند!
دقیقا در کدام صحنه این برداشت از فیلم برای مخاطب ایجاد می شود که مدیر به دنبال عدالت فردی است
جایی از فیلم که مدیر مدرسه به نوعی مدرک ماجرا را میشکند و صراحتاً به مأموران میگوید که از تحویل دانش آموزان خودداری میکند به نوعی همان تمرد از قانون محسوب میشود. یعنی ساختار قانون کشور زیر سؤال میرود، اینکه قانون نمی داند که بهترین مواجه با این ماجرا چیست و معلم تلاش میکند، قانون خود را جایگزین کند!
من موافق نیستم، فیلم این را نمیگوید که قانون نمیداند باید چه گونه با این ماجرا برخورد کند و مدیر مدرسه هم از قانون و هم از فرایند اجرای قانون خبر دارد اما موضوع مطرح این است که او مسئولیت خطای دانش آموزان خود را به جان میخرد تا بچهها درگیر فرایند قانونی نشوند. درواقع میگوید اگر بچهها خطایی مرتکب شدهاند، مسئولیت این بچهها با من است و من مسئولیت خطای آنها را میپذیرم. یعنی مدیر مدرسه قانون را پذیرفته و تخطی از قانون را هم پذیرفته و اینکه ملتزم به قانون باشیم را هم پذیرفته اما آن کسی که قرار است، در مقام خطاکار توبیخ شود، حاضر است، خودش را فدا کند و خودش مسئولیت خطای بچهها را بپذیرد.
منظور شما این است که معلم در مقام یک مادر فداکار ظاهر میشود!
دقیقا!
با توجه به حضور شما در عرصه سینمای اجتماعی با یک نگاه کلی رویکرد سینمای اجتماعی در فیلم کوتاه چگونه است آیا همان مسیر را بهعنوان الگو طی میکند که سینمای بلند طی کرده است یا تلاش دارد راه خودش را پیدا کند؟
اگر قرار باشد تفاوتی میان فیلم کوتاه و بلند قائل شویم، فیلم کوتاه خلاقتر و آوانگاردتر است و فرصت تجربه را به فیلمساز میدهد و اغلب دغدغههای شخصی فیلمساز سوژه این گونه از فیلم هاست. در عین حال آن چه این دو گونه را متفاوت میکند و حتی ممکن است، در آینده فیلم کوتاه را در جایگاه فیلم بلند قرار دهد، توجهی است که به فضای ژانر وجود دارد. فیلم کوتاه به دلیل بومیگرایی که در عرصه ژانر دارد، در آینده با ورود به فیلم بلند، تجربه فیلم های کوتاه خود را وارد عرصه فیلم بلند کند تا سینمای بلند هم با فضای تنوع ژانر روبه رو شود.
سوال اینجاست که فیلمسازان خلاق سینمای کوتاه بعد از ورود به سینما بلند و مواجه با محدودیت های مالی و اهمیت فروش فیلم ناخواسته وارد وادی می شوند که دوباره آنها را به همان مسیر امروز فیلم های تکراری بلند می کشاند!
یکی از نکته ها اینجاست که ما فیلمسازان کوتاهی که موفقیت خودشان را در سینمای بلند تکرار کرده و موفق بوده اند را معرفی نکردیم، بنابراین هر کسی که تجربه های فردی اش را در سینمای کوتاه وارد سینمای بلند کرده است، موفق بوده و مشکل اینجاست که خیلی با این منطق نگاه نمی کنیم البته که در سال های اخیر تنها راه ورود به سینمای بلند ساخت فیلم کوتاه است.
خبرنگار: هانیه شجاعی زند