به گزارش هنرآنلاین، پانزدهمین جلسه از نهمین فصل پاتوق فیلم کوتاه روز یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳ با نمایش ۴ فیلم کوتاه در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه فیلمهای کوتاه «یه چوم یه لنگ» به کارگردانی یاسر برزگر، «اشیا» به کارگردانی محمد صادقی، «بیهوا» به کارگردانی رویا پارسا و «رو به شب» به کارگردانی سعید کشاورز روی پرده رفتند. سپس امیررضا نوریپرتو مدرّسِ دانشگاه، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و پژوهشگر به همراه محمد صابری مجری کارشناس به تحلیل و بررسی این آثار پرداختند.
امیرشهاب رضویان، کارگردان سینما بهعنوان مهمان ویژه در این پاتوق حضور داشت و در کنار علاقهمندان سینمای کوتاه به تماشای آثار نشست.
وقتی یک زن احساس خفگی میکند
در اولین بخش از نشست نقدوبررسی آثار، رویا پارسا کارگردان فیلمکوتاه «بیهوا» درباره این فیلم بیان کرد: من سینما خواندهام و «بیهوا» دومین فیلم من است. نام «بی هوا» را هم بعد از اتمام تدوین و اصلاح رنگ، روی این فیلم گذاشتیم. قبلتر در نظر داشتیم نام اکسیژن را روی آن بگذاریم. هدف از این نامگذاری هم اشاره به آن خفگیای بود که آن زن احساس میکرد.
امیررضا نوری پرتو منتقد سینما هم بیان کرد: خیلی از فیلمهای کوتاه از روایتی تبعیت میکنند که ساختار لطیفهوار دارد. به این صورت که بخشی از روایت فیلم کوتاه منطبق بر یک مقدمهچینی است. در فیلمکوتاه گاهی اوقات از منظر شخصیت، انتظاری برای ما به وجود میآید و از نظر حجم روایی هم دو سوم روایت فیلم را در برمیگیرد؛ انتظاری که در مخاطب به وجود میآید بر اساس معرفی شخصیتها و موقعیت داستانی است که گاهی در یک سوم پایانی به آن پاسخ داده میشود.
وی افزود: آنچه در ۱۰ سال اخیر در فیلمهای کوتاه ایرانی زیاد شد مقوله غافلگیری است اما چرا به چنین ساختاری، ساختار لطیفهوار گفته میشود؟ چون از ساختار لطیفه الهام گرفته میشود اما به معنای خنداندن نیست. ساختار دیگر ساختار شخصیتمحور نام دارد یعنی با کاراکتری مواجه هستیم که یک کشمکش درونی دارد و بر اساس آن، در موقعیتی قرار میگیرد تا تصمیمی اتخاذ میکند که تاکنون چنین تصمیمی نگرفته است. ساختار دیگر سه پردهای نام دارد که در پی آن گرهای ایجاد میشود و کاراکترها واکنشی نشان میدهند، درگیر میشوند و الی آخر. این نکته را هم در نظر داشته باشید که ساختار سهپردهای برای فیلمهای بالای ۱۵ دقیقه است.
نوریپرتو ادامه داد: همه این مقدمات را گفتم تا بگویم فیلم «بیهوا» تلفیقی از ساختار شخصیتمحور و لطیفهوار است یعنی انتظاری را برای ما ایجاد میکند و در عینحال بهنظر میرسد آنچه برای خالق اثر مهم است تنش و چالش درونی شخصیت است. ما در فیلم میبینیم که به یکباره لحن فیلم عوض میشود اما نمیفهمیم درد زن و مرد قصه چیست؟ مثلاً بین زن و مرد این فیلم چالشی وجود داشت که میگفتند باید بچه را نگه داریم یا نه، یا مهاجرت کنیم یا نه، در حالی که به نظر میرسد بسیار هم را دوست دارند، در واقع نمیفهمیم چرا این زن و مرد با هم دچار تعارض میشوند.
سپس پارسا درباره تجربه ساخت این فیلمکوتاه هم گفت: ما دو روز آفیش داشتیم، خیلی فشار روی ما بود و تیم حرفهای هم نداشتیم پس یک تنه فیلم را جمع کردم. اینکه گفته میشود لحن فیلم تغییر میکند به خاطر اتفاقی است که برای زن میافتد و دچار سقط بچه میشود. او دایما در حال فکر کردن به این موضوع است.
فیلمسازی برایم درمان است
در ادامه فیلم «یهچوم یهلنگ» مورد بررسی قرار گرفت. یاسر برزگر کارگردان این اثر در این بخش گفت: این چهارمین فیلم من است. اسم این فیلم برگرفته از یک افسانه تالشی است که میگوید شخصیتی در جنگلهای گیلان زندگی میکند که بچههای کوچک را صدا میکند و با خود میبرد. البته من یک ایده واقعی از بچگی خودم داشتم به این نحو که وقتی بچه بودیم یک معلم تکچشم داشتیم که ما را با همین حربه میترساند. من این دو را ترکیب کردم و این فیلم را ساختم چون هنر برای من به گونهای یک نوع درمان است.
نوریپرتو هم اظهار کرد: من به شکل شخصی و سلیقهای این ژانر را دوست دارم و دم فیلمسازان این ژانر گرم که آن را با مولفههای ایرانی ترکیب میکنند و المانهای ایرانی به کار میبرند. یکی از راههای نجات سینمای ایران از این وضعیتِ وحشتناکِ قصهگویی، رفتن فیلمها به سمت تعدد ژانرهاست. در این فیلم هم تعلیق کم و بیش درگیرکنندهای داریم البته به نظرم فیلم از منظر دراماتیک میتوانست با دو کاراکتر اصلی آغاز شود. ولی خیلی زیاد روی کاراکتر معلم تاکید داشت.
برزگر هم گفت: فیلم من شخصیتمحور نیست بلکه میخواستم ترس یک کودک را نشان بدهم. آن معلم هم به دنبال منافعی است و بچهها را به خاطر همان میترساند.
وی در ادامه درباره تجربه فنی ساخت این فیلمکوتاه عنوان کرد: ما چهار روز و یک شب تجهیزات را در اختیار داشتیم. ولی با اینکه این «یه چوم یه لنگ» چهارمین فیلمم بود من در انتخاب عوامل اشتباه کردم. مثلاً بعضی از عوامل ساعت دو بعدازظهر سر صحنه میآمدند!
دوره نمادپردازی در سینما منسوخ شده است
سپس نوری پرتو در غیاب کارگردان «اشیا» درباره این فیلم گفت: من درود میفرستم به ذهن خالق اثر که در مدیوم کوتاه میتواند قصه بگوید اما قصهگویی قواعدی دارد که بهتر است رعایت شود. مشکلی که فیلمنامه «اشیا» دارد تکهپارهبودن آن است. با این حال باید این نکته را هم اضافه کنم که دوره نمادپردازی در سینما منسوخ شده است و به نظرم فیلم میتوانست کوتاهتر شود. نماهای نزدیک، کلوزآپهای آزاردهنده و… نشان میدهد فیلم هیچ ایده اجرایی نداشته است. ضمن اینکه بازیگر فیلم هم خوب نبود.
این منتقد در غیاب کارگردان فیلمکوتاه «رو به شب» هم درباره این فیلم مطرح کرد: «رو به شب» به سلیقه قصهگویی یک دهه اخیر نزدیکتر بود اما برخی صحنهها میتوانست کوتاه باشد، در این فیلم ما حجم زیادی اطلاعات و داده داریم و از همان ابتدا بمباران اطلاعاتی میشویم، در برخی از سکانسهای ابتدایی هم من خیلی یاد «بدون تاریخ بدون امضا» افتادم. البته فیلم کارگردانی شسته رفتهای داشت اما گاهی کارتپستالی میشد.
وی توضیح داد: در «رو به شب» آن دخترعمو و پسرعمو اطلاعاتی از بیست سال پیش خود میدهند اما اینقدر این اطلاعات زیاد است که در لحظه آخر مخاطب ضربه نهایی را نمیخورد.