سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: برادران پائولو و ویتوریو تاویانی، سینماگران نئورئالیست ایتالیایی هستند که با همکاری همدیگر در دهه شصت میلادی شروع به فیلم‏سازی کردند. این دو از مهم‏ترین کارگردانان نسل میانی ایتالیا به حساب می‏‌آیند.

برادران تاویانی در سال 1977 با ساختن فیلم پدر سالار موفق به دریافت جایزه نخل طلای کن شدند. این فیلم ابتدا برای تلویزیون ایتالیا ساخته شده بود و اقتباسی است از رمانی اتوبیوگرافیک نوشته گاوینو لدا.

گاوینو لدا نویسنده کتاب، به تماشاگران می‏‌گوید که نویسنده‏‌ای موفق است و در کودکی چوپان بوده . هنگام صحبت، روی یک عصا کنده‏‌کاری می‏‌کند و آن را به پیرمردی می‏‌دهد که پدرش، افیزیو است.

سی سال قبل، افیزیو به مدرسه گاوینو می‏‌رود و او را که شش سال بیشتر ندارد، بیرون می‏‌آورد تا چوپان بشود. گاوینو که ترسیده است، از کوهستان فرار می‏‌کند، اما گیر می‏‌افتد و پدرش او را تنبیه می‏‌کند. پس از گذرانیدن این دوران، در بیست سالگی مخفیانه آکاردئونی می‏‌خرد و کارهایی می‏‌کند که باعث نگرانی پدرش می‏‌شود. بعد از آن تصمیم می‏گیرد با چند نفر به آلمان مهاجرت کند اما موفق نمی‏‌شود. پدر زمینش را می‏‌فروشد و گاوینو را به خدمت نظام می‏‌فرستد. گاوینو زبان ایتالیایی می‌آموزد ، دیپلم می‏‌گیرد، ارتش را ترک می‌کند و به دانشگاه می‏‌رود. با پشت ‌سر گذاشتن چالش‏‌های فراوان به روستای دوران کودکی باز می‌‏گردد تا داستان زندگی‌‏اش را بنویسد...

فیلم نگاهی مستندگونه دارد به زندگی مردم فقیر و به واقع اثری است حماسی که با تاکید بر جزییات مناطق عقب افتاده ساخته شده است. فیلم طوری پیش می‌‏رود که حق قضاوت را از مخاطب خود می‌‏گیرد. در زبان ایتالیایی کلمه ارباب از کلمه پدر مشتق می‏‌شود. از کلمه پدر به ارباب رسیدن گویا هدف اصلی نویسنده کتاب بوده است و اصلا تصادفی نیست.

پدر گاوینو در رابطه با پسرش، از یک نظامی استفاده می‏‌کند که اساسا به نفع اوست، حتی عنوان پدر که او با خود دارد، حق او را در استفاده از فرزندان خود به عنوان کارگرانی کم دستمزد تایید می‏‌کند. این شرایط در نهایت به بهره‌‏کشی منجر می‏‌شود. اما در صحنه آخر فیلم، بر بی‏گناهی پدر صحه می‎‌‏گذارد.

گاوینو که قصد دارد برای همیشه "ساردنی" را ترک کند، چمدانش را از زیر تختخواب پدر بیرون می‏‌کشد، در این هنگام پدر به او نزدیک شده، سر خود را بر روی زانوی او می‏‌گذارد. این آخرین تماس آن دو است، گویا دیگر خصومتی بین آن دو وجود ندارد، چرا که دیگر رابطه‏‌ای نمانده است.

انتهای پیام/

علیرضا سردشتی