تعارف نداریم؛ همۀ ابزارها و امکانات برای راستدستها طراحی شده! صندلیهای یک دسته، صندلی راننده در خودروها، کلیدهای اصلی دستههای بازی، قوانین راهنمایی و رانندگی، میزهای پر کردن فرم در بانکها و ادارهها و... به شما میگویند که اگر «چپ دست» هستید، کار برایتان سخت میشود.
به همین خاطر است که هر سال، روزِ ۱۳ آگوست برابر با ۲۲ مرداد برای افراد چپدست جشن گرفته میشود و آن را «روز جهانی چپ دستها» مینامند.
برای من به شخصه، چپ دست بودن، برابر با هنرمند بودن است. هر وقت کسی را میبینم که با دستِ چپ مینویسد یا کاری انجام میدهد، سریعاً از او در مورد توانمندیاش در کارهای هنری میپرسم و بررسی میکنم که آیا طبق مشاهدات و تجربه من، او هم دستخط و نقاشیاش خوب است یا نه!
طبق برآوردها، حدود۷ تا ۱۰٪ از جمعیت جهان را چپدستها تشکیل میدهند و الباقی، راستدست هستند (تعداد بسیار کمتری هم توانایی فعالیت با هر دو دست را دارند).
در فرهنگ ما، با توجه به توازن معنایی که واژۀ «راست» با «درست» دارد؛ ناخودآگاه «راستدستی» هم با «درستکاری» مترادف گرفته میشود و این ذهنیت، چند امتیاز در سبدِ «راست دست»ها قرار میدهد.
میگویند اگر نامه عمل به دست راست شما داده شود، بهشتی هستید و اگر به دست چپ شما داده شود، جهنمی! فارغ از اینکه این چپ و راست، معنایی نمادین دارد و مفهومش چیز دیگری است؛ امّا نمیتوان تأثیر آن را منکر شد.
در بسیاری از کشورهای اسلامی، مردم ازغذا خوردن با دستِ چپ خود منع شده اند که دلیل آن تطهیربدن با دست چپ است. البته این بیشتر مربوط به زمانی بود که عادتِ عامه به غذا خوردن با دست بود و فرهنگِ استفاده از قاشق و چنگال جا نیفتاده بود. اگرچه هنوز هم در آموزش به کودکان، این نکته اغلب یادآوری میشود که: « قاشق را با دست راستت بگیر!»
جالب است بدانید، "تظاهر در ملأ عام" در استفاده از دستِ چپ در برخی کشورهای اسلامی، از جمله عربستان سعودی، خلاف قانون است!
افکار سنتی ما هم میگوید خارش کفِ دستِ راست، نشانه آن است که پولی میخواهد به دست شما برسد و باید فوراً دستِ راست خود را به سرتان بکشید؛ و اگر کفِ دستِ چپتان خارید، یعنی پولی از دستتان میرود و برای باطل کردنش باید کفِ دستتان را به زمین بکشید!
فارغ از این نگاهها و دیدگاههای سنتی؛ برخی منابع علمی بر این نظر هستند که چپ دستها، به صورت ژنتیکی دچار مشکلاتی واقعی میشوند. برای مثال، گفته شده که احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی برای چپدستها بیشتر است؛ یا این که چپ دستها احتمالاً نُه سال زودتر از راستدستها جان خود را از دست میدهند. البته این نکته را باید در نظر گرفت که «راست دست» بودنِ راویان این منابع علمی، احتمالاً در سوگیریِ آرایشان بی تأثیر نبوده!
سوابقِ هنرمندانِ نابغه جهان نشان میدهد که بسیاری از آنها چپ دست بودهاند و این، نظریۀ من در خصوص ارتباطِ چپ دست بودن با هنر را قوّت میبخشد.
به این اسامی دقت کنید:
گونتر گراس: نویسنده و هنرمند پرآوازۀ آلمانی و دارنده جایزه نوبل ادبی
ویلیام شکسپیر: شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی
فریدریش نیچه: فیلسوف، شاعر و آهنگساز آلمانی
چارلی چاپلین: یکی از مشهورترین بازیگران و کارگردانان سینما و برندۀ جایزه اسکار
لودویگ فان بتهوون: موسیقیدان و آهنگساز برجسته آلمانی
پابلو روئیز پیکاسو: نقاش، طراح صحنه، پیکرتراش، گراورساز و سرامیک کار اسپانیایی و یکی از برترین و تاثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم
و بسیاری از مشاهیر هنری از جمله باخ، لئوناردو داوینچی، میکلآنژ، موتزارت، شوپن، شومان، ونگوگ، رامبراند، پاگانینی، رخمانینوف، کافکا، هانس کریستین آندرسن، پوشکین، تولستوی، مارک تواین و ... به «چپ دست» بودن معروف بودهاند.
در ایران معاصر هم بسیاری از هنرمندان و بازیگران چپ دست هستند که شمار آنها بیشمار است.
حوزۀ مهجور در این عرصههای هنری، حوزۀ مربوط به خوشنویسی و خطاطی است.
اگر چپ دست باشید و وارد حیطه خطاطی و کار با قلم نی شده باشید، قطعاً به این مشکل برخوردهاید! حتی برخی معلمین راست دست خوشنویسی هم شاید ندانند که سَرِ قلم نی را برای چپ دستها، باید برعکس تراشید!! و چه استعدادها که به همین خاطر به محاق رفت...
حال که مطلب به اینجا رسید، خوب است یادی کنیم از مرحوم «اکبر صابونچیراد» متولد سال ۱۳۲۱ در اراک و فارغالتحصیل دانشگاه هنرهای زیبا که از استادان پیشکسوت عرصههای خوشنویسی، نقاشی و نقاشی خط کشور بود. این هنرمند، نزد علی اکبر کاوه و غلامحسین امیرخانی شاگردی کرد و از ویژگیهای او نوشتن خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق با هر دو دست و همچنین آینهنویسی بود.
وی پس از حادثهای که منجر به شکسته شدن دست راستش شده بود، تا سالها با دست چپ خوشنویسی کرد و همچنین از آینه نویسی که نوعی خط تزیینی است و از چپ به راست نوشته می شود، مهارت داشت.
از تأثیرگذارترین هنرمندان خوشنویس ایرانی، بایستی به اِبْن ِ مُقْله (EBNE - MOGHKLEH) اشاره کرد. هنرمند خوشنویسی که با آنکه در طول زندگی خود متحمل رنجهای فراوانی شد و به موجب آن بزرگترین سرمایهاش، یعنی دستی که با آن مینوشت را از دست داد، اما هیچگاه از ادامه راه خود منصرف نشد و امروز به عنوان یکی از بزرگترین خطاطان تاریخ شناخته میشود.
اِبْن ِ مُقْله از بزرگترین ادیبان و خوشنویسان تاریخ ایران به شمار میآید که خطوط شش گانه و اصول دوازدهگانه خوشنویسی را به عنوان نقطه عطفی وارد خوشنویسی اسلامی و ایرانی کرد و سبب تحول عظیمی در سیر نگارش حروف به سمت خوشنویسی هنرمندانه شد.
از دیگر مشاهیر این عرصه، «مجنون رفیقی هروی» یا مولانا مجنون (درگذشت ۹۵۱ ه. ق) پسر کمالالدین محمود رفیقی متخلص به مجنون و مشهور به «مجنون چپنویس» از شعرا و خوشنویسان مبتکر هرات در عهد سلطان حسین بایقرا در اواخر سده نهم و نیمه اول سده دهم هجری است.
مجنون نستعلیق را نزد پدر یاد گرفت و گاهی به دست چپ کتابت میکرد و گاهی نیز کلمات را از چپ به راست و وارونه مینوشت. به همین دلیل به مجنون چپنویس معروف بود. وی مبتکر خطی است که از ترکیب کلمات آن صورت انسان یا حیوانات تشکیل میشود و آن را خط توأمان نامیدهاند.
سخن پایانی اینکه «چپ دست» بودن به خودیِ خود نه یک توانمندی است و نه یک ضعف؛ و صرفاً از این جهت به آن پرداخته میشود که حاشیههای نادرست سنتی را از آن بزداید و جامعه را متوجه این مطلب کند که یک چپ دست، اگرچه در اقلیت است؛ امّا نیازهایی دارد که در تعاریف مرسوم متولیان امور جامعه، نادیده انگاشته شده و این مانع از فعالیت صحیح و آرام روزمره این افراد میشود.
شاید اگر بنا باشد نگاهی فلسفی را شعارِ این قشر در فریادِ مطالباتشان قرار دهیم؛ باید بگوییم:
«من، چپ دست هستم؛ پس هستم!»
نویسنده: محمدمهدی ادیبی لاریجانی