سرویس موسیقی هنرآنلاین: معصومه مهرعلی خواننده و مدرس آواز متولد سال 1334 - تهران است. او وارث صدای مادرش است و به تشویق او خواندن را از دبستان و دبیرستان و شرکت در مسابقات آموزش‌وپرورش و اردوهای هنری و کشوری آغاز کرد. مهرعلی سال‌ها مدرس دانشگاه در رشته آواز و جواب آواز و شناخت تصانیف قدیم بوده است و از استادان او می‌توان به محمود کریمی و محمدرضا شجریان اشاره کرد.

خانم مهرعلی از حال و روز این روزهایتان برایمان بگویید:

حال و روز خوبی دارم و جز تعطیلات آخر هفته، بقیه روزها را مشغول برگزاری کلاس‌های آواز برای هنرجویان هستم. هنوز هم برای تدریس همان شوق و ذوق و جدیت روزهای اول را دارم، چرا که تدریس برای من امری عاشقانه است.

در مورد نحوه ورودتان به دنیای هنر و شیوه و نگاهی که به تدریس دارید توضیح دهید.

صدا و خواندن در خانواده مادری‌ام از نیکانشان تا وابستگان که امروز در قید حیات نیستند و تا امروز که مائیم و فرزندان ما موروثی بوده است. بی‌هیچ شکی می‌توانم مادر را اولین معلمم بدانم زیرا همیشه در خانه با صدای زیبا و دل‌نشینش می‌خواند و تحت تأثیر این فضا فرزندانش را متمایل به هنر می‌کرد. در میان پنج فرزند، من تحت تأثیر صدای مادر و تشویق و ترغیب وی از دبستان و مراسم قرائت قران و سرود صبحگاهی به آواز سوق داده شدم. در دبیرستان نیز در مسابقات هنری (آواز) مناطق آموزش‌وپرورش تهران از دبیرستان‌های ایران جهانبانی و محمودزاده در مسابقات کشوری در اردوهای سالانه رامسر شرکت می‌کردم.

وقتی دیپلم گرفتم، وزارت فرهنگ و هنر با نشر آگهی در صفحه اول روزنامه‌های کثیرالانتشار با تیتری بزرگ پذیرش ۱۰ خواننده از طریق آزمون و آموزش را اعلام کرد و من نیز در این فراخوان شرکت کردم. وقتی برای آزمون رفتم، اولین ملاقاتم با مرحوم کریمی بود و در آزمون نیز قبول شدم. بعد از مدتی نیز خدمت جناب سروستانی و جناب شجریان برای علم‌آموزی می‌رسیدم. همسر بنده هم خواننده و آهنگساز و شاعر است و ایشان نیز شاگرد مرحوم مهرتاش و کریمی بوده‌اند. دو فرزند بنده نیز در کار موسیقی هستند.

از سال 1378 به مدت 15 سال در دانشگاه مشغول تدریس آواز، شناخت تصانیف قدیمی و جواب آواز بودم. و به‌مرور تلاش کردم کلاس‌هایی برای آموزش آواز در خارج از دانشگاه دایر کنیم و در این کلاس‌ها به فعالیت‌ها ادامه دهیم. در مورد شیوه تدریس، ابتدا می‌خواهم از زاویه‌ای دیگر به این قضیه نگاه کنم. معلم آواز، جدای از مباحث آموزشی آواز، باید مردم‌شناس باشد و بداند هر هنرجویی برای چه هدفی به کلاس آمده است. معلم باید با ابزارهای هنری مانند شعر، صدا، رفتار در کلاس و سخن‌گویی تلاش کند هنرجو را درک کند و همراه و همگام با او شود. به عبارت دیگر جایگاه هنر، جایگاه همدلی است و این موضوع را باید معلم متوجه باشد.

نکته دیگر اینکه به‌صورت پیش‌فرض، جایگاه معلم, جایگاه دانستن است و جایگاه هنرجو، جایگاه ندانستن و یادگیری است. پس معلم باید به شیوه‌ای درست و با عشق، صبوری و دانش کافی این وظیفه خود را انجام دهد. معلم باید پیش‌فرض را بر این بگذارد که انتقال مطالب و دروس را برای کم‌هوش‌ترین فرد می‌خواهد داشته باشد. بر مبنای همین اصل کلیدی در تدریس است که همیشه سعی می‌کنم با صبوری، تمام جملات آوازی را به کوچک‌ترین بخش ممکن منقطع و یا آهسته کنم، تا هنرجو بتواند آن را به‌راحتی یاد بگیرد. و البته که با این روش به‌مرور زمان می‌توان توان یادگیری هنرجو را پرورش داد و بهبود بخشید. معلم نباید ناراحت باشد که چرا هنرجو متوجه نمی‌شود. او باید ابتدا خود را جای هنرجویی که نمی‌داند بگذارد، سپس با صبوری و دانش کافی، هم گام با هنرجو شود و کم‌کم او را آموزش‌وپرورش دهد.

در اینجا لازم می‌دانم بگویم، بخش زیادی از صبوری خود را مدیون مرحوم سروستانی هستم. ایشان در امر آموزش بسیار فرد صبوری بود و الگوی من در این امر می‌باشند. اگر به همه با نگاهی محترمانه نگاه می‌کنم، برای این بوده است که مرحوم کریمی در این زمینه برایم الگو بوده‌اند. اگر نگاهم به افراد فراتر از جنسیت است برای این است که تحت تعلیم کسانی بوده‌ام که آن‌ها نیز این‌گونه بوده‌اند.

کمی در مورد نگاه و دیدگاهی که نسبت به شعر و رابطه آن با آواز دارید، برایمان توضیح دهید.

به دلیل علاقه زیادی که به اشعار بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولانا، عراقی و... دارم، همیشه با اشعار آن‌ها هم‌زیستی داشته‌ام تا بتوانم چه در زمینه تدریس و چه در زمینه زندگی از تجربیات این بزرگان استفاده کاربردی داشته باشم. باید به این نکته دقت کنیم، محتوا و جان‌مایه این اشعار، برگرفته از تجربیاتی است که این شاعران در طول سال‌های زندگی کسب کرده‌اند. ما می‌توانیم در کمترین زمان ممکن و در قالب شعر این تجربیات را بخوانیم. باید قدر این سرمایه‌های عظیمی که به دست ما رسیده است بدانیم و راحت از کنار آن‌ها عبور نکنیم و روی آن‌ها به‌اندازه کافی تأمل و تفکر داشته باشیم.

05 - معصومه مهرعلی

یکی دیگر از نکاتی که در مورد شعر می‌خواهم اشاره کنم اینکه باید دقت داشته باشیم، بیتی که می‌خواهیم برای خوانش در آواز استفاده کنیم، زنانه است یا مردانه؟ به‌عنوان مثال در مورد این بیت حافظ که می‌گوید:

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

نوع کلام و خطاب این شعر مردانه است و عاشق (مرد) خطاب به معشوق (زن)، پیام و مطلبی را منتقل می‌کند و من هیچ‌وقت از این بیت در آوازم استفاده نمی‌کنم، چون خودم زن هستم، و اگر از این بیت استفاده کنم، کلامم بی‌معنا خواهد بود و باعث ایجاد تضاد شده‌ام. به عبارت دیگر کلام زنان و مردان در آواز با هم فرق دارد و در انتخاب شعر برای آواز باید به این نکات دقت کنیم.

چه فعالیت‌هایی را برای ماه‌های آینده در نظر دارید انجام دهید؟

نوشتن یکی از حوزه‌های مورد علاقه من است و در طول این سال‌ها همیشه در حوزه‌های مختلف، امر نوشتن را ادامه داده‌ام و فعلاً اکثریت مشغولیت من، تدریس و مسائل مرتبط با آن است.

چه توصیه و نکته‌ای برای هنرجویان آواز دارید؟

توصیه خود را با بیان خاطره‌ای بیان می‌کنم: یکی از روزهایی که خدمت جناب شجریان می‌رسیدیم، مهمانی به کلاس آمد و گفت: استاد چه کار کنم تا حالت صدای من حرفه‌ای و ‌مانند صدای شما شود؟ استاد لبخندی زدند و گفتند هر کسی صدای خودش را دارد ولی شما باید تمرین کنید.

فرد مهمان گفت چشم استاد تمرین می‌کنم، حالا بفرمایید بعد از تمرین چه کار کنم؟

استاد گفتند: بله بعد از اینکه تمرین کردید، مجدد تمرین کنید.

مجدد فرد مهمان گفتند بله چشم استاد حتماً تمرین می‌کنم، نکته آخری که بعد از تمرین باید انجام دهم چه هست؟

استاد گفتند بله خب بعدش باز باید تمرین کنید!!

با بیان این خاطره خواستم بگویم، آموزشگر اگر به شیوه‌ای درست و صحیح مطلب را منتقل کند، یک درصد از صد در صد کار انجام شده است و 99 درصد بقیه، مربوط به تمرین صحیح و کافی خود هنرجو است. متأسفانه اکثر هنرجوها وقتی کمی در کار خود پیشرفت می‌کنند فکر می‌کنند دیگر خوانش آواز را بلد هستند و تمرین نمی‌کنند و این یک اشتباه اساسی است. ما می‌بایست آن‌قدر تمرین کنیم که به مانند دونده، موقع مسابقه، به چگونه قدم برداشتن و راه رفتن فکر نکنیم و فقط به فرم و کلیت کار فکر کنیم که در آواز نیز همین‌گونه است.