سرویس موسیقی هنرآنلاین: امین‌الله رشیدی خواننده و آهنگساز در سال 1304 در روستای راوند کاشان به دنیا آمد. او ضمن تحصیل، نقاشی قالی ایرانی را نزد استادان آن زمان فراگرفت و در حین نقاشی با مقدمات نوازندگی تار آشنا شد.

رشیدی با ردیف آواز ایرانی از راه شنیدن صفحات قدیم گرامافون و خوانندگان دهه 1320 رادیو ایران آشنا شد. او در اوایل ورود به تهران در کلاس‌های شبانه هنرستان موسیقی اصول نت خوانی را نزد استاد موسی معروفی و بعد از آن نزد مسعود معارفی آموخت. رشیدی تئوری آواز را نزد دکتر مهدی فروغ در هنرستان موسیقی فراگرفت و با یادگیری نت، تارنوازی را رها کرد و از آن پس به آهنگسازی روی کاغذ پرداخت. او در سال 1328 کار خود را به عنوان خواننده و آهنگساز در رادیو آغاز کرد.

او در این مدت بیش از 120 آهنگ ساخت که این قطعات با همکاری نوازندگانی چون حبیب‌الله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، عباس شاپوری، انوشیروان روحانی و.... اجرا شد. از جمله آلبوم‌های این خواننده می‌توان به "دلم تنگ است"، "افسونگر"، "من عشقم"، "عطر گیسو"، "چشم شب"، "بخت گمشده" و... اشاره کرد.

رشیدی هم‌اکنون علاوه بر موسیقی به عنوان نویسنده به فعالیت هنری خود ادامه می‌دهد. با این خواننده گفت‌وگویی انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد:

به نظر شما چند درصد خوانندگان روی اصول می‌خوانند؟

خیلی‌ها خود را خواننده می‌دانند ولی فقط تعداد محدودی از آن‌ها خواننده واقعی هستند. البته بعضی‌ها هم صدای خوبی دارند ولی بداقبال هستند زیرا آهنگساز ندارند. آهنگ‌های امروزی موقتی است و موسیقی رپ و پاپ همه جا را گرفته است. موسیقی ایرانی در حال از بین رفتن است زیرا هیچ‌کدام از خوانندگان امروز روی اصول نمی‌خوانند و به این نوع موسیقی اهمیتی نمی‌دهند. موسیقی را می‌توانیم به دو دسته سالم و بیمار تقسیم کنیم. موسیقی سالم موسیقی‌ است که هر نوع ژانری باشد فقط خوب باشد و در این صورت است که موسیقی ماندگار می‌شود. موسیقی بیمار هم موسیقی است که فقط سروصدا دارد و اصلاً محتوای مناسبی دارد. موسیقی سالم باید مانند گل‌های قمصر کاشان آرامش‌بخش باشد. امروزه با کامپیوتر صدا می‌سازند و فکر می‌کنند موسیقی ساخته‌اند. در زمان قدیم صدای یک خواننده صدای واقعی خودش بود و احساسات ارکستر و نوازندگان بالا بود. همچنین امروزه نوازندگان جدا جدا به استودیو می‌روند و یک قطعه را ضبط می‌کنند و سپس مونتاژ می‌کنند ولی در گذشته خواننده و نوازنده‌ها با هم اجرا می‌کردند و یک قطعه را ضبط می‌کردند. امروزه خوانندگان خوب هم داریم ولی در میان افرادی که خود را خواننده می‌دانند گم شده‌اند. 90 درصد خوانندگان امروزی اثر ماندگار خلق نمی‌کنند.

به نظر شما چرا موسیقی از دوران شکوفایی خود فاصله گرفته است؟

در چند سال اخیر تغییراتی به وجود آمد که سبب شد موسیقی از مسیر اصلی خود دور شود. متأسفانه بیشتر آثار موسیقی مناسبتی شد و به همین دلیل این هنر خاصیت اصلی خود را از دست داد. در ابتدا خیلی‌ها با موسیقی پاپ مخالف بودند ولی بعد از اینکه موسیقی‌های زیرزمینی رواج پیدا کرد این نوع موسیقی آزاد شد و عرصه برای موسیقی ایرانی تنگ‌تر شد. به نظر من افکار عمومی را رسانه‌ها و دولت می‌سازند. باید در اعتلای سلیقه مردم تلاش کنیم زیرا سلیقه نسل امروزی با شنیدن موسیقی‌های امروز در حال تخریب است. همچنین هر چیزی که با سیاست ادغام شود ارزشی نخواهد داشت یعنی اینکه هنر و سیاست دو مقوله جدا از هم هستند و نباید این دو را با هم ادغام کنیم. امروزه بسیاری از مخاطبان ناراضی هستند زیرا موسیقی‌های امروز تاریخ‌مصرف دارند و بعد از مدتی از یاد می‌روند.

چگونه می‌توانیم فرهنگ‌سازی کنیم؟

متولیان فرهنگی و مسئولین باید از اساتید دعوت کنند و میزگرد تشکیل دهند و با همفکری مشکلات را برطرف کنند. به طور کلی موسیقی نباید در انحصار چند نفر باشد. حوزه ادبیات هم با مشکلات زیادی دست‌به‌گریبان است که مشکلات این حوزه هم باید برطرف شود. در حوزه موسیقی باید از جوانان حمایت کنیم. همه ما امیدوار هستیم در این دولت مشکلات برطرف شود. موسیقی نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد. این هنر می‌تواند روحیه جوانان را عوض کند و موسیقی خوب راه رشد و تعالی را باز می‌کند. هنرمندان موسیقی می‌دانند نباید از خط قرمزها عبور کنند در نتیجه فشار بی از حد به موسیقی‌دان‌ها بی‌معنی است.

وضعیت موسیقی را در چند سال اخیر چطور ارزیابی می‌کنید؟

من حدود 20 سال در رادیو بودم ولی هیچ‌وقت کار مناسبتی انجام ندادم فقط یک بار قطعه "سپیده" را به خاطر مناسبتی خاص اجرا کردم و بعد از آن دیگر هیچ‌گاه سفارش هیچ اثر هنری را نگرفتم زیرا از این کار بدم می‌آید. به نظر من موسیقی باارزش‌تر از این است که فقط به خاطر کارهای مناسبتی به آن توجه کنیم. همان‌طور که اشاره کردم بیشتر کارهای امروزی مناسبتی است و به همین دلیل است که این آثار ماندگار نمی‌شود. این روزها بیشتر آهنگ‌ها و ترانه‌ها عمر یک ساعته دارند. یک بیت شعر سرودم که بیانگر موسیقی امروز است " شرری بود و در هوا فسرد/یا چو طفلی که وقت زادن مرد". آهنگ‌های مناسبتی مصنوعی هستند و به آدم الهام نمی‌شود. یکی از دلایل ماندگار نشدن آثار امروزی این است که آهنگساز خوب نداریم. خیلی‌ها مدعی آهنگسازی هستند ولی هیچ‌کدام سررشته‌ای در این زمینه ندارند. بیشتر کارها ضربی خوانی شده است. در گذشته اول آهنگساز ملودی را می‌ساخت و بعد با شاعر تماس می‌گرفت. شاعر هم بر اساس تأثیری که از آهنگ می‌گرفت کلمات مناسب به کار می‌برد ولی امروزه یک قطعه را در نیم ساعت می‌سازند و اجرا می‌کنند.

حرف پایانی....

از همه به ویژه مسئولین می‌خواهم که به داد موسیقی برسند. ما نویسندگان و هنرمندان فقط رشد و ترقی هنرمندان، موسیقی و ادبیات را می‌خواهیم. همچنین بهتر است راه برای هنرمندان باز شود تا فرهنگ و هنر این مملکت به اوج برسد. سعدی سخن زیبایی گفته است "هنرمند را نیکودار تا بی‌هنران راغب شوند و هنر پرورند و مملکت کمال گیرد".