سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: چند ماهی از انتشار "چارانه‌های بیژن ارژن" می‌گذرد. بیژن ارژن این کتاب را به استاد محمدعلی قاسمی دینه سری تقدیم کرد. او درباره این کتاب به هنرآنلاین گفت: "چارانه‌های بیژن ارژن" منتخبی از رباعیات گذشته من را شامل می‌شد و البته بخش زیادی از آن برای اولین بار در این کتاب چاپ شد. مقدمه آن کتاب را آقای دکتر کزازی نوشته‌اند.

این شاعر با اشاره به اینکه نهاد کتابخانه‌ها این کتاب را منتشر کرده گفت: تیراژ این کتاب 120 هزار نسخه است و قیمت پشت جلد آن هم 2000 تومان است که البته به صورت رایگان در ایستگاه‌های مطالعه قرار گرفته است. شاعر مجموعه "بی‌هم شدگان" در بخش دیگر از سخنانش درباره درون‌مایه‌های این کتاب که سروده های پیشین و جدید او را شامل می‌شود صحبت کرد و در ادامه درباره شاعر زمانه خود بودن افزود: رباعی که من امروز می‌نویسم رباعی امروز است. زبان، نگرش و اندیشه من درون رباعی که امروز می‌نویسم مستتر است. بنابراین رباعی امروز من همین است، البته ممکن است اندیشه من فردا روز تغییر کند و به فراخور این دیگرگون‌شدن اندیشه و زبان من هم تغییر کند. البته آن روز هم رباعی آن روز را خواهم گفت.

ارژن با بیان این مطلب که اعتقادی به تلاش مداوم برای نو گفتن، نو نوشتن و نو سرودن ندارد خاطرنشان کرد: اگر قرار باشد شاعر لحظه به لحظه در حال نو شدن باشد پس کی در حال تثبیت خواهد بود. بگذارید در این باره مثالی بیاورم. بسیاری از جنگل های ایران و حتی جهان تنها از چند گونه گیاهی تشکیل شده است. او توضیح داد: اتفاقا همین در کنار هم بودن‌ها، یکسان بودن‌ها و یکرنگ بودن‌ها باعث شده جنگل به وجود بیاید. اگر قرار باشد چون صد درخت چنار داریم درباره داشتن یک میلیون از این درخت ابراز بی نیازی کنیم ما از جنگل به باغچه رسیده‌ایم. اگر قرار باشد آدمی لحظه به لحظه در حال نو شدن باشد دیوارها بالاخره فرو می ریزند و همه تبدیل به دیوان شعری شود. آیا می توان تصور کرد که این اشعار به وسیله نخی نامرئی به هم مرتبط نباشد. در پاره‌ای موارد نو شدن‌های مکرر چنین عاقبتی دارد. باید معلوم شود شاعر این شهرها چه کسی است.

ارژن در پاسخ به پرسش مطرح شده توسط خبرنگار هنر آنلاین که منظور مولانا را از بیت "هان سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود..." جویا شده بود گفت: منظور مولانا از سخن تازه لحظه شماست با این مضمون که در چه اندیشه‌ای هستید. خورشید هر روز طلوع می‌کند و همیشه شبانه روز 24 ساعت است بنابراین عالم ما، عالم تکرارهاست ولی در این تکرارها هیچ کدام از لحظه‌های من نوعی تکراری نیست. به نظر من نو شدن را باید در همین لحظات جست‌وجو کرد و نه در به هم ریختن ساعت. او ادامه داد: پیش از این هم گفته‌ام که کمال یک درخت سیب آن است که سیب های خوبی داشته باشد. اگر بنا باشد درخت سیب ما امسال سیب بدهد و در سال های آینده آلو و زردآلو و موز، دیگر درخت سیبی درکار نخواهد بود.

ارژن در ادامه با اشاره به رباعیات خیام گفت: در جای جای رباعیات خیام اگر کلمات خاک، سبزه، کوزه، می و معشوق را حذف کنید خیام هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت. سوال اینجاست که آیا خیام دچار خود تقلیدی شده؟ یا غنای در واژه را تجربه کرده به این معنا که به آنچنان جهان بینی رسیده که می تواند تنها با استفاده از همین چند کلمه حرفش را بزند؟ برخی مواقع همین تکرارها باعث ثبات شاعر می‌شود. درست به همین خاطر است که غزل 200 و غزل 400 حافظ با یکدیگر تفاوت چندانی ندارد. اگر شعر او لحظه به لحظه با فراز و فرود مواجه شود دیگر حافظ، حافظ نیست.

شاعر مجموعه شعرهای "رنگ انار" در ادامه به دنیای متفاوت مولانا اشاره کرد و گفت: این مرد دوره‌های زندگی متفاوتی دارد که البته در هر کدام از آنها به تثبیت رسیده است. وقتی رباعیات او را می‌خوانید متوجه می‌شوید اینها ثمره زندگی مولانا در روزگاری هستند که او صرفا رباعی گفته است. وقتی شروع به سرودن مثنوی معنوی می‌کند مشخص است که یک انسان معقول، اندیشمند و عالمی است که تفسیر می‌نویسد. وقتی هم به شور و مستانگی رسید و غزلیات شمس را سرود اوج مستانگی را از خود نشان داد. نمی‌شود الان در حال سماع باشید، در مسیر رباعی بگویید و بعد که رسیدید به خانه بنشینید و مثنوی بگویید. من وقتی رباعی می‌نویسم تا یک ماه نمی‌توانم غزل بگویم.

این رباعی سرا در پایان با ابزار تاسف از توقع برخی منتقدان گفت: برخی از منتقدان از شاعر توقع دارند در هر کتابی شکل و شمایل جدیدی به خود بگیرد.

انتهای پیام/