به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری هنر ایران، موسیقی هنری است که سالهاست مردم ما با آن زندگی میکنند، هنری که در روزهای خوش و شرین و تلخ همراه این مردم بوده است.
در این نوشتار نگاهی داریم به برخی از موسیقیهایی که با مضامین میهنی در ذهن بسیاری از مخاطبان خاطه ساختهاند. البته این بدان معنی نیست که دیگر قطعاتی که در تینجا از آنها نام برده نشده قطعاتی ضعف و کم مخاطب بودهاند.
ایرانای سرای امید ... بر بامت سپیده دمید
از جمله این قطعات، «سپیده» از آلبومی با همین نام است که بسیاری هنوز هم آن را با نام «ایرانای سرای امید» میشناسند. سپیده از جمله آثار به یاد ماندنی گروه موسیقی «چاووش» بود که با ترکیب گروه «عارف» به سر پرستی پرویز مشکاتیان و گروه «شیدا» به سرپرستی محمدرضا لطفی و هنرمندانی دیگر شکل گرفته بود.
هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) شعر این قطعه را سرود و آهنگسازی آن را محمدرضا لطفی بر عهده داشت؛ قطعهای در دستگاه ماهور که توسط محمدرضا شجریان خوانده شد و پس از آن بارها توسط خوانندگان دیگر بازخوانی شد.
ماندگارترین اجرای آن با صدای محمدرضا شجریان در آلبوم سپیده در خاطر بسیاری به ثبت رسیده است، که در آن محمدرضا لطفی (تار و سرپرست گروه)، زیدالله طلوعی (تار)، مجید درخشانی (بمتار)، پشنگ کامکار (سنتور)، اسماعیل صدقیآسا (بربط)، عبدالنقی افشارنیا (نی)، هادی منتظری (کمانچه)، بیژن کامکار (رباب)، ارژنگ کامکار (تنبک) حضور داشتند.
ای ایرانای مرز پرگُهر...ای خاکت سرچشمهٔ هنر از دیگر قطعات ماندگار موسیقی میتوان به سرود «ای ایرن... ای مرز پر گهر» اشاره کرد؛ سرودی ماندگار که چندین نسل از مردمان ایران زمین با آن خاطره دارند و هنوز هم برای بسیاری شنیدن آن تازگی دارد و گویی برای اولین بار است که آن را میشنوند.
روحالله خالقی در سال ۱۳۲۳ این قطعه را در یکی ازمحزونترین بخشهای موسیقی ایرانی یعنی آواز دشتی و بر روی شعری از حسین گلگلاب ساخت.
از نکات قابل توجه شعر «ای ایران» به کار بردن کمترین میزان واژههای غیر ایرانی است. در کل این سرود تنها چهار واژهٔ عربی «فدا»، «دُر»، «دُوْر» و «نور» به کار رفته است.
اسماعیل نواب صفا در کتاب خاطرات خود به نقل از دکتر حسین گل گلاب، شاعر این سرود آورده است: «وقتی در سال ۱۳۲۳ ایران تحت اشغال متفقین بود. بعد از ظهر یکی از روزهای تابستان در خیابان، شاهد حرکات دور از نزاکت بعضی از سربازان انگلیسی با مردم بودم و از ناراحتی نمیدانستم چه کنم، بیاختیار راه انجمن موسیقی را که تازه تأسیس شده بود، پیش گرفتم. وقتی خالقی مرا دید گفت: چرا ناراحتی؟ واقعه را برایش تعریف کردم. او گفت ناراحتی فایدهای ندارد بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم. این بود که سرودای ایران خلق شد...»
این سرود برای نخستین بار در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکدهٔ افسری در خیابان استانبول و طی دو شب متوالی اجرا شد و آنچنان مورد استقبال قرار گرفت که شنوندگان بارها تکرار آن را خواستار شدند و برگزار کنندگان مجبور شدند تا سه بار دیگر آن را برای حاضرین اجرا کنند.
استقبال و تاثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیأت نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کند تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو تهران پخش شود.
البته اجرای اولیه این اثر تقریبا نایاب است و اجرهای دیگر آن مربوط به سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلهاست که غلامحسین بنان با صدای خود این سرود ملی را ماندگار کرده است.
در سال ۱۳۵۰ نیز اُپرای رادیویی این سرود با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران با رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی اسفندیار قرهباغی انجام گرفت و دو اجرای دیگر از این اثر نیز با صدای حسین سرشار و دیگری با صدای رشید وطندوست موجود است.
ای ایران را باید سرود ملی غیر رسمی ایران و از مشهورترین سرودهای میهنی و ملیگرایانه ایران دانست که بسیاری آن را مردمیترین سرود معاصر در ایران دانسته و میدانند.
هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد... در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
دیگر قطعه ماندگار در تاریخ موسیقی ایران «از خون جوانان وطن» است؛ تصنیف جاودانهای در تاریخ موسیقی ایران که بسیاری از خوانندگان تا کنون آنرا بازخوانی کردهاند.
مضمون این تصنیف درباره افسانهای است که از قطرههای خون سیاوش (از قهرمانان شاهنامه)، گلهای لاله روئیده است.
این سرود با حدود گذشت یک قرن همچنان در حافظه تاریخی چندین نسل از مردم این سرزمین ماندگار شده است.
«از خون جوانان وطن لاله دمیده» هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای عارف قزوینی است که با نامهای «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته میشود.
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمهای بر این تصنیف، آورده بود: «این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده است. به واسطه عشقی که «حیدرخان عمواوغلی» به آن داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است»
نخستین اجرای این تصنیف، با صدای خود عارف بود و آنرا تنها با یک سه تار اجرا میکرده، ولی متاسفانه از اجراهای عارف هیچ نسخه صوتی وجود ندارد.
این تصنیف بعدها، بارها توسط خوانندگان مختلف همچون افتخار زری امجد (۱۲۹۱)، عبدالله دوامی (۱۲۹۳) و عسگر عبدالله یف (در تفلیس و در همان سالها)، اجرا شد.
مشهورترین اجرای این اثر، مربوط به سال ۱۳۵۱ و با صدای محمدرضا شجریان و همکاری گروه شیدا ست. در سال ۱۳۵۸ نیز این اثر با تنظیم متفاوتی از فرامرز پایور و با صدای محمدرضا شجریان بازخوانی شد.
از دیگر اجراهای مشهور این اثر میتوان به اجرای سالار عقیلی، علیرضا قربانی و حتی پرویز پرستویی اشاره کرد.
ایران هنگام کار است... برخیز و ببین ایران
تصنیف «ایران» درویش خان نیز از جمله ماندگارترین قطعات موسیقی با حال وهوای میهنی است که متاسفانه کمتر شنیده شده است.
بدون شک وقتی تاریخ موسیقی ایران موسیقی را مرور میکنیم از میان چند نام برجسته، حتما به غلامحسین درویش ملقب به درویش خان میرسیم.
درویش خان از بزرگترین موسیقیدانان دوران معاصر است که با تصنیفها و قطعات بسیاری چون زمن نگارم، بهار دلکش، شب وصل و... در حافظه تاریخی موسیقی دوستان جای گرفته است.
موسیقی تصنیف «ایران» در آواز بیات اصفهان از عاشقانهترین بخشهای موسیقی ایرانی و شعر آن متعلق به ملک الشعرای بهار است.
این قطعه پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۷ هجری) و درست در زمانی که افسردگی جامعه ایران را فرا گرفته بود، ساخته شده و در مجلس شورای ملی خوانده شد.
باز هوای وطنم آرزوست... باز هوای وطنم، وطنم آرزوست
دیگر قطعه ماندگار با حال و هوای میهن دوستانه «باز هوای وطنم» است.
هنگامی که این قطعه در بهمن ۵۸ اجرا شد و از رادیو ایران به گوش مردم رسید، شور و حال عجیبی در جامعه پدید آورد. «باز هوای وطنم» تا مدتها آهنگ روز بود و تا به امروز بارها توسط خوانندگان مطرح بازخوانی شده است. این قطعه آهنگی عرفانی و برخاسته از موسیقی خانقاهی دارد و درباره چگونگی ساخت آن روایتهای مختلفی در دست است و از افراد مختلفی به عنوان اولین خواننده و یا آهنگساز این آهنگ نام برده میشود.
بیات ترک شهرام ناظری، در آواز اصفهان
یکی از کسانی که از وی به عنوان اولین خوانندگان رسمی آهنگ «باز هوای وطنم» یاد میشود، زنده یاد حشمتالله لرنژاد است. یکی از مشهورترین اجراهای این قطعه اجرای کمتر شنیده شده شهرام ناظری در آواز اصفهان باشد.
ناظری این آهنگ را در سال ۶۹ به همراه گروه شمس در کنسرت آمریکا به زیبایی اجرا کرده که بسیار شنیدنی است.
هرچند از اجرای آهنگ «باز هوای وطنم» سالها میگذرد ولی هنوز هم بسیار شنیدنی است و گذر زمان چیزی از زیباییهای آن نکاسته است.
در روح و جان من... میمانی ای وطن
از جمله هنرمندانی که با خواندن ترانههای جاودانه جایگاه والایی را در میان مردم ایرن یافت، محمد نوری بود.
این استاد بزرگ موسیقی با اجرای بیش از ۳۰۰ قطعه آوازی، تقریر، ترجمه، مقالات و سرودن اشعاری از ترانههای ماندگار طی پنج دهه، درمیان سه نسل مردم، شأن و اعتبار ویژهای را کسب کرده است.
وی ترانههای میهنی زیادی اجرا کردهاست که از مهمترین و معروفترین آنها قطعه ایران بود، که محمد نوری را بیش از پیش در دل مردم این مرز و بوم جای داد.
دهه ۲۰، دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، به ویژه نسل جوان بود که بخشی را میتوان متأثر از نشر و پخش وسیعتر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان از طریق رادیو و صفحات گرامافون دانست.
محمد نوری در همین سالها - سنین نوجوانی - با خواندن اشعار نوینی که برروی نغمههای روز مغربزمین و برخی قطعات کلاسیک آوازی سروده شده بود، کار خوانندگی را آغاز کرد.
او طی سالهای بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتیدی که قبلا ذکر آنان رفت، فضای متفکرانهای به گونه آوازی خویش دهد.
همهٔ جان و تنم ... وطنم وطنم وطنم وطنم!
«ایران جوان» که بسیاری از ما آن را با نام «وطنم» میشناسیم، به گمان برخی نخستین سرود ملی ایران بوده است.
این قطعه در اصل قطعه موسیقی بدون کلام برای پیانو بوده که «موسیو لومر» موسیقیدان فرانسوی دوره قاجار آن را ساخته و هنوز هم نت این سرود در آرشیو ملی فرانسه موجود است.
برخی معتقدند این قطعه سرود ملی ایران نبوده و فقط از آن در برخی مناسبتهای خاص استفاده میشده است.
اجرای جدید این قطعه توسط پیمان سلطانی ساخته شد و با شعری از بیژن ترقی برای اولین بار توسط ارکستر ملل به رهبری پیمان سلطانی در تالار وحدت و باصدای سالارعقیلی اجرا شد.
گر ایران بجز ویرانسرا نیست... من این ویرانسرا را دوست دارم
ترانه کمتر شنیده شده «ایران ایران» با صدای «مازیار» از جمله قطعات زیبا با حال و هوای میهنی است.
عبدالرضا کیانینژاد که او را با نام «مازیار» میشناسیم در اول تیرماه ۱۳۳۱ در شهر بابل به دنیا آمد و در نوجوانی استعداد شگرف خود را در زمینه خواندن نشان داد و کار حرفهای خود را از اردوی جوانان رامسر آغاز کرد.
در همان زمان صدای استثنائی او در سال ۱۳۵۲ کشف و اولین ترانهاش با نام «آرزوهای فردا» به بازار هنر عرضه شد.
پس از آن ترانههای وی یکی پس از دیگری به گوش علاقهمندان رسید، ترانههای ماندگاری چون زمزمه، عزیز، کبوتر، ساقی، آدم برفی، عادت و…
وی آخرین ترانه خود را بانام «ایران ایران» را که شاید ماندگاترین آنها باشد، در سال ۱۳۵۷ اجرا کرد و سرانجام در سحرگاه ۱۶ فروردین ۱۳۷۶ یعنی درست دو ماه و نیم مانده به ۴۵ سالگیاش دیده از جهان فرو بست.
پایان پیام/