به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی ایران، بیست و چهارمین نشست پلک تهران با عنوان "سینما- تئاتر" در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این نشست که به نمایش فیلم- تئاتر "سالومه و دکتر کالیگاری" اختصاص داشت، امین اصلانی طراح و کارگردان این نمایش و دکتر احمد الستی به ایراد سخنرانی پرداختند. نمایش "سالومه و دکتر کالیگاری" زمستان سال 92 در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به روی صحنه رفته بود و در ادامه فیلم- تئاتر و کتاب آن نیز منتشر شد.
در ابتدا این امین اصلانی بود که به تبیین مفهوم کالیگاریسم پرداخت و گفت: پخش فیلم "کابینه دکتر کالیگاری" که در سال 1919 ساخته شد، آغازی بر اکسپرسیونیسم در آلمان دانسته میشود. مفهوم کالیگاریسم مفهومی مهم در سینمای جمهوری وایمار است و در فاصله میان سالهای 1919 تا 1933 که در واقع دوره پیشاهیتلری است که مفهومی تاثیرگذار بهشمار میرود. از نظر آیزنشتاین، پس از فیلم "کابینه دکتر کالیگاری" سینمای آلمان کالیگاریزه شد. این فیلم نمایشگر حکومت فرد بر جمع و اقتدارگرایی است و تصویری پیشینی از جامعهای ارائه میدهد که در آن سیاست، هنر و.. به سمت فاشیسم حرکت کردند. نمایش "سالومه و دکتر کالیگاری" نیز بر اساس چند متن دراماتیک کلاسیک ساخته شده که ارتباطی درونمتنی با هم دارند.
در ادامه دکتر احمد الستی به بیان نظراتش در مورد این فیلم- تئاتر پرداخت و گفت: اگرچه در ایران شاهد محدودیتهای زیباییشناسانه زیادی در شکلهای روایت هستیم، اما "سالومه و دکتر کالیگاری" توانسته با جسارت زیادی از این محدودیتها فراتر برود و فرم کار را به جریانی دینامیک در ارتباط با روایت تبدیل کند. این متن هیبریدی یا چندرگه، به سازنده امکان میدهد نقاط اوج چند اثر دراماتیک را طوری کنار هم بچیند که به مجموعهای از اوجهای شتابگیرنده در یک متن تبدیل شوند. در واقع کارگردان فرمولهای جاافتاده در خلق اثر هنری را کنار گذاشته و با جسارت دست به آفریدن فضای تازهای در اثر هنری زده است. پس از دیدن چنین اثری باید پرسید زیباشناسی یک متن چندرگه چیست و چگونه میتوان آنرا هضم کرد؟ چگونه از قطعهای دراماتیک به قطعهای دیگر منتقل میشویم و چه دلایلی برای این انتقال وجود دارد؟ و چگونه این اثر میتواند یک خط تماتیک را دنبال کند؟
وی ادامه داد: این متن توانسته است بهرغم تنوع و گسستگیهای موجود در آن، نوعی از تداوم تماتیک را نیز بهوجود آورد. این کار از دو طریق میزانسن و صدا اتفاق افتاده است؛ از یک طرف صدا گسستگی را تشدید میکند و از سوی دیگر با ظهور ناگهانی کاراکترها، نورپردازی، عوامل بصری متنوع و.. روبرو هستیم. در حالیکه متنهای یکدست سینمای کلاسیک جرات اشاره به گسستگیها را نداشتند، اما در متنهای چندرگه که به زمانه ما نزدیکتر هستند شاهد تاکید هرچه بیشتر بر گسستگیها هستیم. این چنین متنی میتواند تفاوتهای اجتماعی را بیشتر نمایان کند و ما را از توهم یکدست و یکسان بودن ناشی از متون یکدست رها کند. قطعات مختلف حاضر در این متن در عین تفاوتهایشان در نهایت یک کل را تشکیل میدهند. نباید فراموش کنیم که متون چندرگه منتقدان محافظهکار سرسختی هم دارند که قادر نیستند نیازهای زمانه ما را درک کنند.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش گفت: در تاریخ سینما میتوان به فیلم "تعصب" از گریفیث اشاره کرد که در سال 1915 ساخته شد و از منابع متنی مختلف بهره گرفته بود. این فیلم در آن زمان مورد کجفهمی قرار گرفت و از نظر اقتصادی نیز باعث شد که گریفیث تا آخر عمر مقروض بماند، اما اکنون و پس از 100 سال ما شجاعت او را میستائیم. او با ذهن تکثرگرایی که داشت توانست تفاوتهای جغرافیایی، دینی، نژادی و.. در جامعه آمریکا را نشان دهد و همزمان کلیت را هم شکل بدهد. در "سالومه و دکتر کالیگاری" میبینیم صحنههایی دراماتیک از نظر ارزش دراماتیک بهشکلی پیشرونده کنار هم چیده شدهاند. در واقع اگرچه هر کدام از این قطعات غلظت دراماتیک خود را دارند، اما در کنار هم به یک اوج نهایی هم میرسند. الستی ادامه داد: چنین اثری به ما نشان میدهد که با وجود انتخاب قطعاتی از متون مختلف میتوان به یک کل متعادل رسید و حرف واحدی زد. ما تجربه زیادی از این فرم پرورش دراماتیک نداریم و چه بسا که مخاطب آنرا هم نداریم. منتقدانی که هنوز انتظار متون خطی پیوسته و بدون انقطاع دارند هم در جامعه کم نیستند. "سالومه و دکتر کالیگاری" مخاطب را به چالش میکشد و از او انتظار دارد بتواند اجزاء جداگانه را در ذهنش ترکیب کند و دلایل انتخاب این قطعات را هم درک کند. این فرم از روایت، انتظارات آثار کلاسیک از مخاطب را دور میریزد و ما را با یک جابهجایی شدید ذهنی مواجه میکند.
وی با بیان اینکه در نهایت میتوان فرمی از کلاژ را پشت این ترکیبها مشاهده کرد گفت: در تاریخ هنر کسانی برای اولین بار سراغ کلاژ رفتند که گرایشاتی شدیدا چپگرایانه داشتند و فیلمی همچون کابینه دکتر کالیگاری نیز توسط نیروهای پیشرو چپ و دیگر نیروهای رادیکال اجتماعی در اروپا به شهرت رسید. در مواجهه با چنین متونی لازم است که مخاطب اطلاعاتی قبلی داشته باشد و با ذهنی سفید سراغ اثر نرود، تا بتواند از متن لذت و استفاده ذهنی لازم را ببرد. پس سازنده اثر پیشاپیش جمع زیادی از مخاطبان را به نفع تعداد محدودی مخاطب کنار میگذارد. بدون شک این اثری پستمدرن است و یکی از دلایل انتخاب این قطعات این است که همه با آنها آشنا هستند. این بدان معنا نیست که آرشیو مردهای را تکرار کنیم بلکه با بازیابی آرشیو سر و کار داریم؛ در این بازیابی، آثار کلاسیک بهشکلی بهکار گرفته میشوند که منجر به آشنازدایی شوند. در واقع همان چیزی که برشت فاصلهگذاری مینامید، در دوران ما به این شکل در میآید. اساسا در یک متن چندرگه بهدنبال احیا متونی هستیم که زمانی با آنها کار کردهایم و حالا سوخته یا فراموش شدهاند.
الستی در بخش پایانی سخنانش گفت: به خرج دادن چنین جسارتی نیازمند داشتن شناخت نسبت به تحول تاریخی درام است و این کار از عهده هر کسی برنمیآید و در عرصه هنر ایران کمتر شاهد چنین آثاری هستیم. دوران ما دوره چیدمان تفاوتهاست و این لازمه دیدن و خواندن جهان امروز است. متون یکپارچه و خطی مخاطب را دچار این توهم میکند که همه یکسان هستیم و هیچ تفاوتی میان ما وجود ندارد. راه بهتر، دیدن تفاوتها و در عین حال رسیدن به یک نتیجه واحد است. کلیت اثر هنری را میتوان به یک ملت تشبیه کرد؛ تعریف ما از ملت زمانی درست است که از تفاوتها آگاه باشیم، از آنها لذت ببریم و در عین حال یگانه باشیم. یعنی رسیدن به یک کلیت واحد با وجود تفاوت اجزاء. اثری مانند "سالومه و دکتر کالیگاری" به ذهن تماشاگر پویایی میبخشد و او را در هر لحظه به فکر کردن وامیدارد.