گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری هنرآنلاین -  عرض ارادت شاعران به اهل بیت عصمت و طهارت خاصه مولا علی(علیهم‌السلام) فراوان است اما به اقتضای زمان فرارسیدن سیزده رجب سالروز ولادت امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) چند قطعه از اشعار سروده شده برای حضرت را به انتخاب خبرنگار هنرآنلاین مرور می‌کنیم. این عرض ارادت‌ها از شاعرانی چون غلامرضا سازگار، علیرضا قزوه، سید حمیدرضا برقعی، سید محمد جواد شرافت، بَلرام شُکلا و محمد جواد غفورزاده به محضر دوستداران حضرتش تقدیم می‌شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

غلامرضا سازگار

روح الامین! به بام حرم رو، اذان بگو

بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو

اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو

لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو

کامشب شب ولادت صاحب حرم شده

بیت الحرم به مقدم مولا حرم شده

امشب به کعبه فاطمه پروانه علی است

دل دور کعبه گردد و دیوانه علی است

دست خدا به کعبه روی شانه علی است

امشب دل رسول خدا خانه علی است

باور کنید جان به تن کعبه آمده

باور کنید بت شکن کعبه آمده

امشب به لوح نقش قلم ذکر یا علی است

آوای سنگ های حرم ذکر یا علی است

بت‌های کعبه را همه دم ذکر یا علی است

امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علی است

امشب زمین به یمن علی عرش می‌شود

امشب فلک ز بال ملک فرش می‌شود

ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن

مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن

عید ولایت است ولی را نگاه کن

یا فاطمه جمال علی را نگاه کن

آیینه از جمال جمیل خدا بگیر

با چهرۀ علی زخدا رونما بگیر

مادر، تمام هستی پیغمبر است این

از انبیا به غیر محمد سر است این

بر خلق آسمان و زمین رهبر است این

دستش مبند بنت اسد، حیدر است این

ای دخت شیر! بهر نبی شیر زاده‌ای

شیری که هست صاحب شمشیر،زاده‌ای

تو دخت شیری و اسدالله زاده‌ای

بر جمله خلق، رهبر آگاه زاده‌ای

بهر رسول، همدم و همراه زاده‌ای

خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زاده‌ای

نوزاد تو کز او حرم الله منجلی است

آیینۀ تمام نمای خدا، علی است

نقش همیشه زنده ی لوح و قلم علی است

در بین اولیا به دو عالم عَلم علی است

تصویری از حقیقت حُسن قِدم علی است

سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علی است

قرآن به وصف اوست که تکمیل می‌شود

جـز او چـه کس معلم جبریل می‌شود

روز نخست ارض و سما گفت یا علی

روح الامین به وقت دعا گفت یا علی

آدم به موج درد و بلا گفت یا علی

در جنگ‌ها رسول خدا گفت یا علی

در ذوالفقار زمزمۀ لافتی علی است

بر روی هر که می‌نگرم نقش یاعلی است

ای شهریار کشور جان یا علی مدد

ای دستگیر خلق جهان یا علی مدد

ای رهنمای گمشدگان یا علی مدد

ای ذکر اهل دل به زبان یا علی مدد

ما جان و دل به مهر تو آراستیم و بس

روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس

مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست

شیرین ترین ترانۀ روحم ثنای توست

مُهر حلال زادگی من ولای توست

هر سو که رو نهم حرم با صفای توست

از لحظه‌ای که پای به دنیا گذاشتم

دینی به جز ولای تو مولا نداشتم

گل بی نسیم مهر تو پژمرده می‌شود

دل بی شرار عشق تو افسرده می‌شود

نام تو با کلام خدا برده می‌شود

یاد دمت مسیحِ دل مرده می‌شود

تـو کیستی؟ امام تمام امام‌ها

بر حضرتت هماره درود و سلام‌ها

بی مِهر تو قبول صلوه و صیام نیست

تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست

تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست

ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست

این مذهب و عقیده و ایمان"میثم"است

حتی بهشت گـر تـو نباشی جهنم است

 

علی رضا قزوه

با آن که آفریده شده ست آدم از خدا

گاهی به اتّفاق ندارد کم از خدا

ای اتفاق ممکن ناممکن ای علی (ع)

ای جوهر تو ، هم ز تو پیدا ، هم از خدا

بین تو و خدا ، الف الفت و ولاست

علم از تو سربلند شد و عالم از خدا

ماهی شدم در آینۀ چشمۀ غدیر

شور تو ریخت در گِل من ، یک نَم از خدا

در جبر و اختیار ، مرا داد اختیار

خاک از ابوتراب گرفتم ، دَم از خدا

من قهر می فروشم و او مهر می خرد

خوفم ز قهر نیست ، که می ترسم از خدا

 

سید محمد جواد شرافت

شگفتا کرامات ماهی تمام

چه ماهی که خورشید صبح است و شام

چه ماهی که فرزند ام‌القری

چه ماهی که لبخند بیت‌الحرام

چه ماهی چه مردی سلام علیه

چه مردی چه ماهی علیه‌السلام

چه حسن شروعی‌ست ماه رجب

چه حسن ختامی‌ست ماه صیام

همه عمر او یک نماز است و بس

سکوتش قعود و خروشش قیام

دم از حق زده دم به دم تیغ او

اگر در مصاف است اگر در نیام

چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف

کلامُ الامیرِ، امیرُ الکلام

در اوصاف آن حسن بی‌خاتمه

رسید این ترنم به حسن ختام

به لب دارم این نغمه را دم به دم

به سر دارم این سایه را مستدام

امیری حسینٌ و نعم الامیر

امامی علیٌ و نعم الامام

 

سید حمید رضا برقعی

ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود

روح از پیکرهء کعبه برون آمده بود

روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز

کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز

عشق او بر دل سنگی‌‌ِ حرم غالب شد

قبله مایل به علی بن ابیطالب شد

از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت

کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت

قفس کعبه شکسته است دم پرواز است

برو از کعبه که آغوش محمد باز است

آینه هستی و با آینه باید باشی

خانه زادِ پسر آمنه باید باشی

همهء غائله ها گشت فراموشِ نبی

کودکی های علی پر شد از آغوش نبی

مستی اهل سماوات دوچندان شده است

عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی

تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت

رفته دردانه کعبه به سردوش نبی

که نبی بوده فقط این همه سرمست علی

که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی

چشم در چشم علی، آینه در آیینه

حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی

دور از من مشو ای محو تماشای تو من

نگران می شوم از دور شدن ها ی تو من

من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن 

وحی می ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن

می نشینم به تماشای تو تنها، آری

هر زمان خسته ام از مردم دنیا، آری

بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد

همهء دهر اگر شعب ابی طالب شد

خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی

بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی

دین اسلام در آن روز که بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود

باعث گرمی بازار شدش حیدر بود

وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو

تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو

در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم

از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم

می رود قصه ما سوی سرانجام آرام

دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

 

 

بلرام شکلا شاعر اهل هندوستان

به من رساند نسیم سحر سلام علی

برهمن‌ام که شدم چون عجم غلام علی

من ضعیف چگونه به شعر پردازم

کنار معجزه کامل کلام علی

چو کودکی که محبت ز مادر آموزد

خوشم که نکته می‌آموزم از مرام علی

ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم

که اوفتادم چون مرغکی به دام علی

مساز بطن خودت را چو گور جانداران

مرا غلام کند این صدا ز کام علی

علی علی و علی عالی و علی أعلا

پر است هفت ممالک ز عطر نام علی

سلام ما به علی آن وصی پیغمبر

سلام ما و رسولان به احترام علی

علی امیر خرابات عشق و توحید است

تمام خلق به مستی کشند جام علی

چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام

بود قیام همه سجده و قیام علی

خوشا که شعر من این بوی بوتراب دهد

صباح و شام معطر شد از مشام علی

خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد

علی امام من است و منم غلام علی

 

 

محمد جواد غفور زاده

تا سر به خاک مقدم مولا گذاشتیم

دل را در آستان نجف جا گذاشتیم

خاریم و رو به گلشن یاسین نهاده ایم

خاکیم و سر به درگه مولا گذاشتیم

چون ذرّه چشم در ره خورشید دوختیم

چون قطره پا به وسعت دریا گذاشتیم

تا آفتاب گوشه ی چشمی به ما کند

شب تا به صبح پنجره را وا گذاشتیم

ایوان با صفای تو از بس که دیدنی ست

با چشم دل قرار تماشا گذاشتیم

ما را ببخش اگر زِ هجوم فرشتگان

گاهی به روی بال ملک پا گذاشتیم

با کاروان اشک کسی همسفر نشد

«این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم»

این اشک را به رسم امانت در این حرم

تنها برای توشه ی فردا گذاشتیم

روزی که سر به پای تو سودیم یا علی

دست طلب به دامن زهرا گذاشتیم!