سرویس تئاتر هنرآنلاین: رویکرد نسبتأ تجربی به نمایش تخت حوضی و سعی در ترکیبی‌تر کردن موضوع و ساختار این  نمایش ایرانی، اگر حتی حداقل مبتنی برتأکید وتمرکز بر یکی از خصوصیات برجسته این نوع نمایش باشد و از آن بیرون نزند، عملا از نظر موضوعی و نیز به لحاظ  ساختاری کوششی بدیع  و نو تلقی می‌شود. این را هم باید افزود که نمایش  تخت حوضی ظرفیت‌ها و قابلیت‌های بالایی برای تحول‌زائی موضوعی، ساختاری و نیز شادابی و طراوت روح و روان جامعه دارد.

متن نمایش "اندر حکایت یوسف و زلیخا" به نویسندگی داوود فتحعلی بیگی و  کارگردانی منیژه داوری که هم اکنون  در خانه نمایش اجرا می‌شود، با چنین  رویکردی نوشته شده است. در این متن از پرده‌خوانی، نقالی، نمایش تخت حوضی و نیز از "فاصله‌گذاری‌های ضمنی" ( به عنوان فرصتی برای گپ و گفت و حتی بررسی دنیای بازیگری و مقوله تئاتر و نیز برخی انتقادهای ضمنی محدود در رابطه با کم درآمدی این قشر و...) استفاده شده که هنگام اجرا عملا با تشریک "تماشاگر- بازیگر"هایی که در داخل سالن هستند، به نمایش درمی‌آید.

در این اجرا قصه "یوسف و زلیخا" با استفاده از نقاشی‌های پرده‌ای به روایت تصویری و شفاهی درمی‌آید، اما محوریت ندارد و فقط بهانه‌ای برای اجرای یک نمایش است تا بتوان به کمک ساختاری ترکیبی (از نظر موضوع و ساختار)، نمایشی اجرا نمود که حتما تماشاگر را بخنداند و شاد کند؛ در دیالوگ‌ها هم به این موضوع اشاره شده است.ضمنأ به قرینه قصه "یوسف و زلیخا"، به موضوع عشق نوکر و دختر ارباب هم اشاره می‌شود و در ُکل اجرایی "چند موضوعه" و "چند ساختاره" است که در آن نمایش تخت حوضی محوریت دارد و البته گاهی جای نوکر سیاه (در اجرا از رنگ پوست او صرف‌نظر شده است) و ارباب هم عوض می‌شود؛ به همین  دلیل در این اجرا از "وانموده‌سازی" بسیار زیاد استفاده می‌شود و کارکرد آن‌ها هم صرفا برای خنداندن و شاد کردن تماشاگران است.

طراحی صحنه که عمده‌تا با نقاشی‌های پرده‌ای بزرگ شکل‌دهی شده، نوعی فضاسازی اولیه به تناسب قصه "یوسف و زلیخا" است. میزانسن‌ها در حد فضا و ظرفیت نمایشی سالن کوچک "خانه نمایش" طراحی و شکل‌دهی شده‌اند. بازی  بازیگران محوریت دارد؛ رضا بهرامی، منیژه داوری و محمد رخشنده پی هر سه بازی‌های قابل قبولی ارائه می‌دهند، اما در ُکل به ترتیب رضا بهرامی و منیژه داوری با توجه به فرصت‌هایی که به تناسب ظرفیت‌های نمایشی نقش‌های‌شان به آن‌ها داده شده، بازی‌های بهتری ارائه می‌دهند؛ آن‌ها موفق می‌شوند که در مقاطعی از اجرا تماشاگران را شاد کنند و بخندانند. ترانه‌های ریتمیک، ضربی و شاد که توسط نوازندگان حاضر در گوشه صحنه اجرا می‌شود، عملا ریتم حسی و فضای شاد و کمیک  نمایش را برای  تماشاگر جذاب‌تر کرده است.

در جاهایی هم به کمک "بداهه گویی" دیالوگ‌هایی با مضامین شخصی و ابتکاری بیان می‌شود که طبق معمول چاشنی مناسبی برای این نوع  نمایش است؛ به طور ضمنی و ابتکاری به برخی مابه‌ازاءهای مضمونی بیرون از سالن نمایش هم اشاره می‌شود، اما تعداد این دیالوگ‌ها اندک است و الزاما باید بیشتر می‌بود تا هدف محوری و اصلی متن و اجرا صرفا در خنداندن مخاطب خلاصه نشود و داده‌های اجتماعی، فرهنگی قابل توجهی جزو وجوه تماتیک نمایش می‌شد؛ باید یادآور شد که ژانر ترکیبی نمایش هم اقتضاء و الزام چنین ابتکاراتی را داشته است.

صحنه، دکور ندارد و فقط به همان نقاشی‌های پرده‌ای و "المان گونه" بسنده شده که ذهنیت و طراحی آن درست است و درحد نیاز هم کارکرد اجرایی دارد.

هنگام اجرا به گونه‌ای ابتکاری برای اجرای مراحلی از نقش "نوکر سیاه" یا "غلام سیاه" از بازیگر زن استفاده شده است؛ ضمنا بخش‌هایی شامل "زن نمایی" (توسط بازیگر مرد) و "مرد نمایی" (به کمک بازیگر زن) به اجرا درمی‌آید که به تم و شاکله کمیک اجرا کمک کرده است.

در نمایش "اندر حکایت  یوسف و زلیخا"  به نویسندگی داوود فتحعلی بیگی و کارگردانی منیژه داوری بخش‌هایی هم به تمرین  بازیگری و "متن خوانی" یا  به عبارتی "نقش خوانی" اختصاص یافته و در آن یک "بازیگر – تماشاگر" هم به روی صحنه دعوت می‌شود و سهمی از بازیگری دارد.

اغلب بخش‌های مربوط به نقالی، نمایش تخت حوضی، قصه‌خوانی و نقش‌خوانی به طور نوبتی توسط بازیگر نقش ارباب و بازیگر زن که نقش نوکر دارد اجرا می‌شود و در جاهایی هم "بازیگر– تماشاگر"ها سهم دارند. ضمنا حین اجرای نمایش یکی از پرسوناژها با بشقابی از شیرینی از تماشاگران پذیرائی می‌کند و مکان و نمایش جنبه مجلسی هم پیدا می‌کنند.

نتیجه‌ای که از موارد فوق‌الذکر می‌توان گرفت آن است که در این نمایش از تمهیدات و ترفندهای اجرایی "بداهه‌گویی"، "تغییر لهجه"، "اغراق در گفتار و رفتار"، "زن نمایی و مرد نمایی" به ترتیب توسط بازیگر مرد و زن، "قصه گویی"، "نقالی" ، "شوخی‌های کلامی و رفتاری" استفاده شده و اجرا در ُکل واریته‌ای ترکیبی از اکثر عناصر و داشته‌های نمایشی ایرانی است.

منیژه داوری به عنوان کارگردان نمایش (او در این اجرا بازیگر هم است) عمده‌تأ در بخش مربوط به هدایت بازیگران و شیوه بازی آن‌ها موفق است؛ همین ویژگی سبب شده که به طور نسبی هدف نویسنده و کارگردان که اجرایی شاد و مفرح بوده، محقق شود.