سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب شخصیت‌های مهمی که قابلیت و شرایط هجوشدن داشته باشند، شرط اصلی و الزامی پردازش هر نوع پارودی یا هجویه‌ای در مورد شخصیت‌هاست و باید یادآور شد همه شخصیت‌ها یا موضوعات، حوادث و موقعیت‌ها، قابلیت هجوشدن ندارند و لازم است حداقل شخصیت مورد نظر از یک خصوصیت و شاخصه بسیار برجسته دافعه‌زا یا غیرمعمول و نامتعارف که توازن هنجاری پرسوناژ را به گونه‌ای اغراق‌آمیز، نامطلوب‌تر و با یک رویکرد انتقادی ضمنی غیرقابل قبول جلوه می‌دهد، برخوردار باشد که اساسا علت موجه و وجاهت آمیز شکل‌دهی به پارودی یا هجویه  تلقی می‌شود. در مواردی حتی لازم است نویسنده زوایای نادیده، ناگفته و یا شناخته‌ نشده‌ای از پرسوناژ را هم نشان بدهد و یا اساسا از منظر نگاه و شناخت هنرمندانه خود به پرسوناژ مورد نظر بپردازد. اگر صرفا به آنچه دیگران از  پرسوناژ می‌دانند بسنده کند، کار مهمی انجام نداده و طرح موضوع از ارزش دراماتیکی چندانی برخوردار نیست.  

در نمایش "سرآشپز پیشنهاد می‌کند" به نویسندگی رضا شفیعیان و کارگردانی شهاب‌الدین حسین‌پور که هم‌اکنون در تماشاخانه "سنگلج" اجرا می‌شود، "ضحاک" که شخصیت شناخته شده‌ای است و به تاریخ افسانه‌ای ایران باستان تعلق دارد، مورد هجو قرارمی‌گیرد و باید اذعان داشت "ضحاک" ظرفیت و شاخصه‌های قابل ملاحضه‌ای برای هجوشدن دارد و نویسنده در انتخاب چنین شخصیتی موفق بوده است، اما تحلیل ضمنی و میزان داده‌ها و داشته‌های ارائه شده از این  پرسوناژ خیلی خلاصه و کم دامنه است. شفیعیان صرفا به خاطر قابلیت اجرایی پیدا کردن موضوع بر روی صحنه، به بسط محدود و دلبخواهی موضوع پرداخته است و این سبب شده که ُبن‌مایه‌های موضوعی اثر در نیمه اول به طور نسبی کم و حتی چندان اصلی و مهم جلوه نکنند و فقط در نیمه دوم داده‌ها و داشته‌هایی "نسبتا" مهم در بطن رویکرد هجوآمیز و کمیک نمایش شکل بگیرند.

 باید اذعان داشت از نظر اجرایی و کلا درچارچوب نمایش‌های لاله‌زاری و با رعایت اغلب خصوصیات این نوع نمایش‌ها و نیز با استفاده از ترانه‌ها و موسیقی ریتمیک و ضربی، نهایتا به اجرایی شکل داده شده که در یک سوم پایانی تا اندازه‌ای از نمایش لاله‌زاری فاصله می‌گیرد و به تدریج جنبه‌های اجرایی ژانر "هجویه موزیکال" در آن برجسته‌تر و شاخص‌تر و حتی کمیک‌تر می‌شود و درحد و بضاعت داده‌ها و داشته‌های اجرا، تماشاگران را می‌خنداند. ضعف مشهود و نسبتا برجسته نمایش از لحاظ اجرایی، صرف‌نظر کردن از "مار"‌های روی دوش ضحاک و نسبت دادن آن‌ها به طینت و خباثت‌های درونی این پرسوناژ است که نگرشی قابل قبول نیست، چون  ضحاک اساسا یک "پرسوناژ تاریخی– افسانه‌ای نشانه‌مند" است که  نشانه‌هایش (مارهای روی شانه‌اش) از خودش مهم‌ترند و از او "پرسوناژی تمثیلی" ساخته‌اند. ضمنا مهم‌ترین بهانه‌های نمایشی هجو شدن "ضحاک"، اساسا مارهای روی شانه او هستند و نویسنده می‌توانست به جنبه‌های هجوآمیز مشکلاتی که خود ضحاک با مارهایش داشته است، بپردازد و صحنه‌هایی نمایشی، کمیک و خاص بیافریند؛ لذا با توجه به همین ظرفیت‌ها و قابلیت‌های نمایشی پرسوناژ، چنانچه در نمایش "سرآشپز پیشنهاد می‌کند" مارها به طریقی نشان داده می‌شدند و از آن‌ها هم ایده‌هایی نمایشی گرفته می‌شد، نمایش مقبولیت بیشتری پیدا می‌کرد.      

نمایش  به رغم کاستی‌های متن از لحاظ اجرایی تا حدی قابل تأمل است؛ طراحی صحنه که توسط "ارکیده هاشمی" انجام شده، در یک "تاب" که از سقف آویزان است، خلاصه شده و وجاهت و کارکرد دراماتیک چندگانه‌ای پیدا کرده است، زیرا طی اجرا ضمن آن که بخشی از موضوع هجوآمیز نمایش می‌شود، همه فضای صحنه را برای حضور پرسوناژها کاربردی‌تر کرده و به آن‌ها محوریت بیشتری داده است. بازی بازیگران تماما نشانگر طراحی‌ها و ذهنیت‌های خاصی است که اغلب پرسوناژها را در موقعیت هجوآمیزشان پذیرفتنی و کمیک جلوه داده است؛ بازیگران از تمامی ظرفیت‌های حرکتی بدن و حالات چهره کمک گرفته‌اند و خیلی خوب بازی می‌کنند؛ هر چهار بازیگر یعنی، مهدی فریضه، آرش فلاحت‌پیشه، امیررضا میرآقا و محمد صدیق مهر، بازی‌های زیبا و درخوری ارائه می‌دهند.

طراحی‌های لباس که برآیند ذوق، پریدخت عابدین‌نژاد است و نیز طراحی موسیقی که  توسط آرش عزیزی انجام شده و طراحی گریم و چهره‌پردازی که ابتکار، احمد نگهبان را به نمایش می‌گذارد، همگی در راستای موضوع و ژانر نمایش‌اند. طراحی نور، رضا خضرائی نیز کارکردی و کاربردی از کار درآمده است.

در نمایش "سرآشپز پیشنهاد می‌کند"به نویسندگی رضا شفیعیان و کارگردانی شهاب‌الدین حسین‌پور، اغلب میزانسن‌ها با حالات، موقعیت‌ها و مضمون حضور پرسوناژها و با ریتم و ضرباهنگ اجرای نمایش هم‌خوانی دارند. ضمنا "زنانه‌پوشی مردان" برای بازی کردن در نقش پرسوناژهای زن، با بازی خوب بازیگران این نقش‌ها جلوه‌های نمایشی‌تر و کمیک‌تری پیدا کرده است؛ غیرقابل انتظار بودن حرکات همه پرسوناژها و استفاده از "وانموده‌سازی"های زیاد هم به تناسب نقش کارکردی و کاربردی آن‌ها، اجرا را نمایشی کرده است و ثابت می‌کند که کارگردان بر هرچه کمیک‌تر نشان دادن داده‌های متن تأکید داشته است.

شهاب‌الدین حسین‌پور به رغم نارسایی‌های متن و ضعفی که درعدم نشان دادن مارهای روی شانه ضحاک وجود دارد، به دلیل کارکرد دراماتیک عناصر ترکیبی صحنه و بازی خوب بازیگران، در ُکل و به طور نسبی اجرایی پذیرفتنی ارائه داده است.