سرویس تئاترهنرآنلاین: کمتر کسی است که در ایران اهل تماشای برنامه‌های تلویزیونی باشد اما با چهره آرام و نقش‌آفرینی‌های خاص و ماندگار فخرالدین صدیق شریف در طول سال‌ها حضورش در سریال‌ها و فیلم‌های پخش شده از تلویزیون آشنا نباشد. او هنرمندی مهربان و مردم‌دار است که در سینما و تلویزیون و البته پیش از اینها در تئاتر، هنری منحصر به‌خود داشته و دارد. بازیگری که هر چند بیشتر شهرت خود را مدیون بازی‌های اصولی خود در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی است، اما تردیدی نیست که او پیش از آنکه یک بازیگر در مدیوم تصویر باشد، یک تئاتری به تمام معنا نیز هست.

صدیق شریف مهمان نوروزی هنرآنلاین بود و مجالی فراهم شد تا در تشریح حال و روز این ایام او و نیز چگونگی  شرایط  کنونی تئاتر، سینما و تلویزیون پای صحبت‌اش بنشینیم. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گپ و گفت صمیمی ما با این هنرمند است. 

 

آقای صدیق شریف شما بازیگری را از تئاتر شروع کرده‌اید اما در مورد فعالیت شما  در این عرصه کم‌تر صحبت شده، لطفاً بگویید که چطور شد به رشته تئاتر گرایش پیدا کردید و وارد این عرصه شدید؟

انگیزه علاقه‌مندی من به تئاتر، نمایشنامه‌های رادیویی بود. آن موقع آقایان پرویز بهرام، مسعود تاجبخش و علی محزون که صداهای ماندگار این سرزمین هستند، داستان‌های شب را می‌گفتند و یا نمایشنامه‌های روز جمعه را اجرا می‌کردند. من به شدت علاقه‌مند به گوش دادن نمایشنامه‌های رادیویی بودم. بعد از آن خود به خود از دوران راهنمایی کار بازیگری تئاتر را شروع کردم و این علاقه همینطور ادامه پیدا کرد تا آن‌که در دوران دبیرستان در کاخ‌ جوانان در یک سری نمایش متفاوت بازی کردم. از هم‌دوره‌ای‌های من که در آن دوره در کاخ‌ جوانان حضور داشتند، می‌توان از عبدالرضا اکبری، محمود جعفری و کریم اکبری مبارکه نام برد. بعد از حضور در کاخ جوانان، من آرام آرام به عرصه تئاتر حرفه‌ای راه پیدا کردم. اولین کار حرفه‌ای نمایشی من، نمایش "خبرهای روز" بود که در سال 56 در خانه نمایش اداره برنامه‌های تئاتر به مدت یک ماه اجرا شد و استقبال خوبی هم از آن صورت گرفت.

شما در موسسه هنری "آناهیتا" نیز حضور داشته‌اید. از تجربه کاری با استاد مصطفی اسکویی برای‌مان بگویید.

من خیلی از تجربیاتی که آموخته‌ام را مدیون استاد اسکویی و موسسه ایشان هستم. نحوه آشنایی من با استاد اسکویی به این شکل بود که ما یک نمایشی را در دبیرستان "محمودزاده" واقع در خیابان ترجمان به روی صحنه می‌بردیم که یک شب استاد اسکویی آمدند و نمایش ما را دیدند. بعد از نمایش مرا دیدند و گفتند که شما حتماً بیا و دوره‌های بازیگری را در موسسه "آناهیتا" طی کن. من به موسسه "آناهیتا" رفتم و چند دوره کامل صدا، بیان و بازیگری را در آن‌جا گذراندم. یکی از اساتید آن مقطع، استاد مهدی فتحی بود. آقای فتحی آن موقع نمایش "اتللو" را روی صحنه می‌بردند. ایشان از بزرگان عرصه هنر و تئاتر بودند و من خیلی چیزها را از ایشان یاد گرفتم. آن زمان افراد دیگری هم همچون آقای رسول نجفیان در موسسه هنری "آناهیتا" حضور داشتند و فعالیت می‌کردند.

چگونه شد که از تئاتر به تلویزیون راه پیدا کردید؟

من بعد از انقلاب در سالن چارسو یک نمایشی بازی می‌کردم به نام "افسانه ماشاءالله خان". آن زمان تلویزیون در شرایطی بود که ارتباطش با بازیگران حکومت قبلی کاملاً قطع شده بود. یک روزی از تلویزیون آمدند و نمایش ما را دیدند و تصمیم گرفتند که آن نمایش ضبط تلویزیونی شود. این کار را آقای سعید نیک‌پور به عنوان تهیه‌کننده انجام داد و نمایش ما را به صورت تله تئاتر به روی آنتن بردیم. بعد از آن کار آقای نیک‌پور از من دعوت کردند که با تلویزیون همکاری داشته باشم. آن موقع یک مجموعه‌های کوتاهی به نام "پیام تاریخ" در تلویزیون ساخته می‌شد که شخصیت‌های مختلف تاریخی را به صورت آیتم‌های کوتاه به تصویر می‌کشید. من یادم است که اجرای نقش یعقوب لیث صفاری را به من دادند. بعد از آن کار هم همکاری من با آقای نیک‌پور ادامه یافت. ایشان دوست خوبی برای من شدند. آقای نیک‌پور از من دعوت کردند که در سریال "شاه شکار" نقش سید جمال‌الدین اسدآبادی را بازی کنم که این کار را انجام دادم. پس از سریال "شاه شکار"، من در سریال‌های دیگری چون "امیر کبیر" و "زنگ بیداری" هم بازی کردم.

فخرالدین صدیق‌شریف

از یک مقطعی به بعد حضور شما در تلویزیون پررنگ و در تئاتر کمرنگ‌ شد. این انتخاب آگاهانه بود یا دست تقدیر شما را از تئاتر دور و به تلویزیون نزدیک کرد؟

به هر حال در کار هنر هم - به خصوص برای کسی که خانواده تشکیل می‌دهد – مسائل اقتصادی بی‌تأثیر نیست. آدم نمی‌تواند بگوید که من فقط برای هنر کار می‌کنم. هر کسی که عرصه هنر را انتخاب می‌کند، باید در کنار آن زندگی خود را هم بچرخاند. در آن برهه زمانی که من تئاتر کار می‌کردم، شرایط خاصی بر تئاتر حاکم شده بود. گاهاً فاصله استارت کارهای یک نمایش تا اولین شب اجرای آن تا 4،5 ماه به طول می‌انجامید و در این بین بازبینی، اصلاحیه و مسائل مختلف دیگر، گروه تئاتری را گریبان‌گیر می‌کرد و همین طولانی شدن زمان قبل از اجرا، به اقتصاد همه اعضای گروه تئاتر لطمه می‌زد. گاهاً هم یک تئاتر چند ماه تمرین می‌شد و در آخر به نتیجه‌ای نمی‌رسید و به روی صحنه نمی‌رفت. بنابراین چنین مشکلاتی در تئاتر وجود داشت که باعث شد من بیشتر در عرصه تلویزیون فعالیت کنم.

خودتان فکر می‌کنید که بازی در کدام سریال برای کارنامه هنری شما یک نقطه عطف محسوب می‌شود؟

نقطه عطف کارهای من مشخصاً یک نقش و یک سریال نیست. نقش سید جمال‌الدین اسدآبادی در سریال "شاه شکار" فضا را برای من در تلویزیون بازتر کرد اما بازی در سریال‌های "ولایت عشق" به کارگردانی آقای فخیم‌زاده و "در چشم باد" به کارگردانی آقای جعفری جوزانی، نقاط عطف دیگر بازیگری من بوده‌اند.

مخاطبان حوزه تصویر شما را بیشتر با نقش‌های مثبت می‌شناسند. اساساً معیارتان برای پذیرش نقش چیست و آیا بازی در نقش‌های مثبت انتخاب خودتان است؟

من به خاطر دارم که آقای نیک‌پور به من می‌گفتند که تو صورتت مثبت است و بیشتر به درد نقش‌های مثبت می‌خوری. البته در بازیگری، معمولاً بازیگر برای یک نقش انتخاب می‌شود و خودش انتخابی ندارد. من خودم بازی در نقش‌های مثبت را دوست دارم اما گاهاً مثل کاراکتر شیطان در فیلم سینمایی "ابراهیم خلیل‌الله" به کارگردانی آقای ورزی، نقش منفی هم بازی کرده‌ام. من خودم تمایل دارم که در عرصه بازیگری، ابعاد مختلفی را تجربه کنم ولی اکثر نقش‌هایی که به من پیشنهاد داده می‌شود، نقش‌های مثبت است.

فخرالدین صدیق‌شریف

هر هنرمندی یک نقطه ایده‌آل در ذهن خودش دارد. شما فکر می‌کنید که چقدر به آن نقطه نزدیک شده‌اید؟

به نظرم من به خصوص در این چند سال اخیر، دارم از نقطه ایده‌آل خودم دور می‌شوم. این اتفاق دارد برای خیلی دیگر از همکاران من هم می‌افتد و آن‌ها هم به خاطر شرایط فعلی تلویزیون، دارند از نقطه ایده‌آل خودشان فاصله می‌گیرند. یک اصطلاحی در کار تصویر و نمایش وجود دارد به نام "عنصر نمایش". این عنصر نمایش است که برای مخاطب جذابیت ایجاد می‌کند و او را پای یک سریال یا نمایش می‌کشاند که متأسفانه الان در تلویزیون ما کمتر وجود دارد. یک بازیگر وقتی در یک نقش ظاهر می‌شود، باید آنقدر چفت و بست‌های دراماتیکی آن را ارزشمند و خلاقانه در بیاورد که مخاطب را خسته نکند. این اتفاق اخیراً در سریال‌های ما کمتر دیده می‌شود. من گاهاً سریال‌هایی را می‌بینم که انگار بازیگران آن فقط یک متنی را حفظ کرده‌اند و آن را دارند جلوی دوربین می‌گویند. آن‌ها اصلاً وارد شخصیتی که دارند بازی می‌کنند، نمی‌شوند.

آن عنصر درام و نمایش که می‌تواند باعث شکوفایی یک سریال شود، در حال حاضر دارد از بین می‌رود. بخشی از دلیلش هم شاید ورود نابازیگران به عرصه بازیگری باشد. علت ورود نابازیگران به این عرصه هم احتمالاً به خاطر روابط غیر هنری، آشنایی، فامیل بودن و پول است. الان تعداد کسانی که با پول‌های باد آورده ثروتمند شده‌اند، کم نیست. زنده‌یاد کاظم افرندنیا می‌گفتند که یک عده سرمایه‌گذار-بازیگر هستند. یعنی آن‌ها یک پولی را می‌آورند و بخشی از سرمایه یک فیلمی را تأمین می‌کنند تا همراه با خودشان، چند نفر دیگر را هم به کار تحمیل کنند. در این صورت دیگر برای کسانی که یک عمر در عرصه بازیگری تلاش کرده‌اند، جایی نمی‌ماند. همین اتفاق هم روی بافت و ساختار سریال‌سازی تأثیر می‌گذارد و در نهایت بیننده با آن ارتباط نمی‌گیرد. ممکن است که بیننده‌های ما به لحاظ تکنیک و شاخصه‌های هنری خیلی آگاهی آکادمیک نداشته باشند ولی به لحاظ حسی وقتی یک سریال بدی را می‌بینند، با آن ارتباط نمی‌گیرند. این شاخصه‌های دراماتیک هستند که مخاطب را پای تلویزیون نگه می‌دارند. طبیعتاً وقتی این شاخصه‌ها وجود نداشته باشند، مخاطبی وجود نخواهد داشت که سریال را ببیند.

فخرالدین+صدیق-شریف+

می‌دانم که شما هنوز هم به دیدن تئاتر می‌روید. می‌خواهم بدانم که نظرتان در مورد تئاترهای روز چیست و به طور کلی وضعیت امروز تئاتر را چگونه می‌بینید؟

وضعیت تئاتر امروز خوب است. من بعضی وقت‌ها می‌بینم که جوان‌ها دارند خوب کار می‌کنند. عرصه نمایش حتماً باید به واسطه جوان‌ها پشتیبانی شود که جوان‌های امروزی این کار را با کمترین دستمزد و دریافتی انجام می‌دهند و چراغ تئاتر را روشن نگه می‌دارند. من در جشنواره‌های مختلفی به عنوان داور حضور پیدا می‌کنم. در جشنواره "ماه" قزوین، شاهد بودم که جوان‌ها چنان زیبا کار کردند که انتخاب نفرات برنده برای هیئت داوران به مراتب مشکل شده بود. به نظرم خیلی به شهرستان‌ها بی‌توجهی شده است. در شهرستان‌ها بچه‌های مستعدی وجود دارد که باید دیده شوند. دیده شدن این افراد، فقط دیده شدن آن‌ها نیست بلکه دیده شدن پتانسیل هنری یک کشور است.

در یک مصاحبه تلویزیونی از من پرسیدند که چرا گاهاً برنامه‌های تلویزیونی مخاطب خود را از دست می‌دهند؟ پاسخ من این است که باید جامعه مخاطبان شناسایی شوند. عمده‌ترین مخاطبان ما سه گروه کودک، نوجوان و جوان هستند. در این زمینه باید سلیقه‌شناسی صورت بگیرد که همین اتفاق، ناخودآگاه یک اتاق فکر تشکیل می‌دهد که این اتاق فکر می‌تواند شاخصه‌هایی که مخاطب می‌پسندد را با بحث و همفکری بسنجد. اگر دست عده‌ای سودجو از عرصه هنر کوتاه شود و این عرصه فقط یک عرصه هنری باشد، حتی کسانی که به عنوان اسپانسر می‌آیند و روی کارهای هنری سرمایه‌گذاری می‌کنند هم با ضرر مواجه نمی‌شوند. وقتی یک اثر هنری برای مخاطب جذابیت داشته باشد و روی او تأثیر بگذارد، مطمئناً بازدهی مالی هم خواهد داشت و پول آن به اسپانسر برمی‌گردد.

الان در تلویزیون شما ممکن است که فقط نام 4 کارگردان، 3 تهیه‌کننده و 2 نویسنده را روی تیتراژ سریال‌ها ببینید که به نظرم این اتفاق به سریال‌سازی ما لطمه می‌زند. در سریال‌سازی باید تنوع ایجاد شود. چرا باید صدها کارگردان که تکنیک کارگردانی را می‌دانند و سرشار از توانمندی هستند، در خانه‌های‌شان بیکار بنشینند و کار نکنند؟ همه این افراد باید فرصت کار کردن پیدا کنند. اگر این اتفاق بیفتد و مخاطب‌شناسی و سلیقه‌شناسی هم صورت بگیرد، تحول خوبی در عرصه‌های نمایش، تلویزیون و سینما ایجاد می‌شود و موفقیت‌های بیشتری عاید هنر تصویر و نمایش کشور می‌شود.

نسل گذشته بازیگری، تعداد کمتری را شامل می‌شد اما به مراتب تعداد علاقه‌مندان به بازیگری بالا رفت و خیلی‌ها خواهان حضور در این عرصه شدند، در حالی‌که امکانات سخت‌افزاری ما به تناسب تقاضای حضور در عرصه بازیگری رشد چندانی نکرد. در این شرایط توصیه شما به علاقه‌مندانی که می‌خواهند وارد حرفه بازیگری شوند چیست؟ آن‌ها چه‌کار باید انجام دهند که انگیزه‌شان برای بازیگر شدن از بین نرود؟

بخش زیادی از کسانی که می‌خواهند وارد عرصه بازیگری شوند، صرفاً جهت دیده شدن می‌خواهند این کار را انجام دهند، وگرنه واقعاً استعداد بازیگری ندارند. من یک مدت در یک سری آموزشگاه تدریس می‌کردم و به خاطر دارم که خیلی‌ها به هیچ عنوان پتانسیل بازیگری نداشتند اما هزینه کرده بودند و می‌خواستند به زور بازیگر شوند. آن‌ها حتی عجله هم داشتند و می‌خواستند پس از یک دوره 7،8 ماهه، یک نقش اصلی خوب هم بازی کنند. غافل از آن‌که عرصه بازیگری، جدا از تحصیلات آکادمیک، نبوغ و استعداد هم می‌خواهد. من همیشه به جوان‌ها می‌گویم که اولین نفری که باید شما را تست بزند، خودتان هستید. شما هیچ وقت نباید به خودتان دروغ بگویید. خودتان می‌توانید در مورد خودتان یک ارزیابی اولیه داشته باشید تا ببینید که به درد بازیگری می‌خورید یا نه. ببینید اصلاً به این کار علاقه دارید یا به خاطر شهرت به سراغ آن آمده‌اید؟ این ارزیابی اولیه باید در مورد هر کسی صورت بگیرد چون بازیگری یک سری آداب و چارچوب دارد و نمی‌شود به آن ساده نگاه کرد. یک عده به فیلم‌های آقای کیارستمی نگاه می‌کنند و می‌گویند که آقای کیارستمی چطور از دل شخصیت‌ها بازیگر درمی‌آورد؟ اما آن‌ها توجه نمی‌کنند که عباس کیارستمی یک نفر است و همه کیارستمی نمی‌شوند. اگر همه مثل عباس کیارستمی می‌شدند که ایشان یک آدم نام‌آور نمی‌شد.

کسانی که در بازیگری موفق بوده‌اند، پیشینه قوی داشته و سختی‌ها و زحمات فراوانی کشیده‌اند. در دوره‌ای که ما در تئاتر کار می‌کردیم، واقعاً بودجه‌ای نبود و ما خودمان با پول توی جیبی‌مان هزینه ساخت دکور، صحنه‌آرایی و لباس را پرداخت می‌کردیم چون همه کارمان عشق بود. هم‌نسل‌های ما صبرشان بیشتر بود و توصیه من به جوانان نسل جدید علاقه‌مند به بازیگری هم این است که اگر در این رشته استعداد دارند، صبرشان را هم بیشتر کنند. الان خوشبختانه تعداد سالن‌های تئاتر افزایش یافته و گروه‌های بیشتری می‌توانند نمایش‌های مختلفی را در سالن‌های مختلف شهر به روی صحنه ببرند. این سالن‌ها فضا را بازتر کرده و اگر در این میان عدالت واقعی صورت بگیرد، مطمئناً جوانانی که مستعد هستند، به نتیجه مطلوبی خواهند رسید. البته علاقه‌مندان به بازیگری باید این را هم بدانند که بازیگری نه تنها در ایران، بلکه در تمام دنیا، حاشیه امنیت زیادی ندارد. کسی که امسال در دو فیلم سینمایی بازی کرده، هیچ تضمینی نمی‌تواند بدهد که سال آینده هم حتماً در دو فیلم سینمایی دیگر بازی کند. خیلی از بازیگرها ممکن است که در یک دوره به بیکاری برخورد کنند. پس باید جوانان پیش از ورودشان به حرفه بازیگری، این وضعیت را هم پیش‌بینی کنند تا در ادامه به مشکلی برخورد نکنند.

فخرالدین صدیق‌شریف

در حال حاضر مشغول کار خاصی هستید؟ چه پیشنهادهایی برای بازیگری دارید؟

خیر. پیشنهادی هم برای کار ندارم. البته قرار بود در یک تله تئاتر بازی کنم که حتی آن را شروع هم کردیم اما یک مشکلی برایش پیش آمد و متوقف شد.

اگر در عرصه تئاتر یک پیشنهاد خوب از طرف یک کارگردان و گروه مطرح داده شود، آیا تمایل دارید که به این عرصه برگردید؟

بله. اگر واقعاً شرایط یک نمایش خوب باشد و بتواند یک بخشی از زندگی‌ام را هم تأمین کند، حاضرم که با دستمزدی خیلی کمتر از سینما، در آن تئاتر بازی کنم. در چند سال اخیر چند پیشنهاد تئاتری داشته‌ام اما هر کدام را به دلایل مختلف نپذیرفتم. در کار تئاتر شما باید در یک دوره حدوداً 2 ماه، کار حاشیه‌ای نداشته‌ باشی و تمام وقت‌ات را در اختیار تئاتر قرار دهی. در آن دوره حتی ممکن است که نتوانی به خیلی از مسائل شخصی زندگی‌ات هم بپردازی. من به همین دلیل نتوانستم یکی از پیشنهادات تئاتری را بپذیرم. یک سری از پیشنهادات هم به خاطر عدم سازگاری مضمون آن‌ها با روحیه شخصی‌ام نمی‌پذیرم.

اساساً چه مضامینی را برای کار کردن در تئاتر دوست ندارید؟

من به طور کلی علاقه‌ای به حرکت به سمت خشونت ندارم. به نظرم هنرمند باید خیلی چیزها را اصلاح کند، نه آن‌که مثلاً وقتی می‌بیند که یک سری الفاظ نازیبا به تکه کلام مردم تبدیل شده، درست آن الفاظ را بردارد و وارد نمایش کند. الان در برخی از تئاترها یک سری دیالوگ سخیف وجود دارد که شأن جامعه را رعایت نمی‌کند. هوشمندی هنری در این است که این الفاظ و این فضا تلطیف شود. البته این اعتقاد شخصی من است و من نسبت به کسانی که این نوع کارها را انجام می‌دهند انتقادی ندارم. به نظر من زبان هنر باید زبان لطیفی باشد تا بتواند بر روی جامعه تأثیر بگذارد.

آقای صدیق شریف چون در ایام عید نوروز قرار گرفتیم دوست دارم بدانم نسبت به نوروز چه حسی دارید و کدام سنت نوروزی بیشتر مورد پسندتان است؟

نوروز همانطور که از اسمش پیداست، یک روز جدید است که نگاه شما را به زندگی عوض می‌کند. این تلطیف شدن و تغییر فضای نوروز است که آن را زیبا می‌کند. من همه سنت‌های نوروزی را دوست دارم. چیدن سفره هفت سین خیلی زیباست و در هر خانواده‌ای لحظات پرشوری ایجاد می‌کند. دیدارهای نوروزی هم همینطور. این دیدارها حداقل باعث می‌شوند که خیلی از خویشاوندی‌ها به دست فراموشی سپرده نشوند. متأسفانه الان خانواده‌ها دارند از هم فاصله می‌گیرند. به نظرم باید این فضا ایجاد شود که خانواده‌ها بیشتر همدیگر را ببینند و از یک دیگر دلجویی کرده و دلخوری‌هایی که وجود دارد را کنار بگذارند. امیدوارم نوروز بتواند این فاصله‌ها را کمتر کند.

فخرالدین صدیق‌شریف

متأسفانه نوروز دارد خیلی از جذابیت‌های خودش را برای جوانان نسل جدید از دست می‌دهد و به یک اتفاق تکراری تبدیل می‌شود. فکر می‌کنید که دلیلش چیست؟

بی‌تردید یکی از دلایلش، وضعیت اجتماعی کشور است. صادقانه بگویم که جوانان ما در شرایط خوبی قرار ندارد. خیلی‌ها تحصیلات بالایی دارند اما یا بیکار هستند و یا دستمزدشان ناچیز است. خیلی‌ها می‌خواهند ازدواج کنند اما چون کار ندارند، موفق به انجام این کار نمی‌شوند. بسیاری از خانواده‌ها بحران زده شده‌اند. نمی‌شود کتمان کرد که مسائل اقتصادی در کاهش جذابیت سنت‌های نوروزی برای جوانان تأثیری ندارد. مسائل اقتصادی بی‌‌تردید در همه چیز تأثیر می‌گذارند. من بعضی وقت‌ها به جوانان حق می‌دهم که نگاه‌شان به خیلی از مسائل تغییر پیدا کند. مشکلاتی که در جامعه برای جوانان وجود دارد، نگاه آدم را به جامعه و به طور کلی به زندگی تغییر می‌دهد. این مشکلی که وجود دارد، متعلق به امروز و این چند سال هم نیست، یک مشکل عمیق‌تر است که باید به دنبال پیدا کردن ریشه آن رفت.

سخن پایانی؟

دغدغه این روزهای من دغدغه جوان‌هاست. ما اگر می‌خواهیم یک جامعه سالم داشته باشیم، باید به فکر جوان‌ها باشیم و نگاه‌مان باید به جوان‌ها و خواسته‌ها و سلایق‌شان متعادل باشد. البته من موافق بلندپروازی جوانان هم نیستم. من به بچه‌های خودم هم گفته‌ام که همیشه طبقه اجتماعی خودشان را بشناسند. در واقع اگر شما در طبقه اجتماعی 2 قرار دارید، نباید انتظار داشته باشید که زندگی‌تان مثل آدمی باشد که در طبقه 10 قرار دارد. شناختن طبقه خیلی اهمیت دارد. امیدوارم که جوان‌ها طبقه اجتماعی خودشان را بشناسند و زندگی‌شان را جمع و جورتر پیش ببرند و مسئولین هم به فکر تأمین شغل، درآمد و معیشت آن‌ها باشند. در مورد هنر کشور هم امیدوارم که در سال 96 شاهد تبلور آثار هنری باشیم.

 

سهیلا سالاروند