سرویس تئاتر هنرآنلاین: "تو ماهی نیستی" یک پرفورمنس‌آرت است که برخلاف کار قبلی که از این گروه ترکیه‌ای دیدیم به نام "سار"، به جای هنر تجسمی تمرکز بیشترش بر تئاتر است. در این نمایش صدا و موسیقی اصل و اساس کار است و این همان ایده (کانسپت) اصلی است که بر پایه آن موقعیت شکل می‌گیرد و این موقعیت می‌تواند شیرازه یک درام مدرن را ممکن گرداند.

در خلاصه نمایش می‌خوانیم: این نمایش داستان کسانی است که سفر آب را سفر خود ساخته‌اند و در امتداد آب‌ها سرگردانند. چمدانی باز است و اشیا از آن بیرون می‌آیند.

"تو ماهی نیستی" با ورود یک مرد آواره با یک چمدان و یک طلق فلزی در صحنه آغاز می‌شود و رفتارش خل و چل گونه است. به هر که می‌رسد چمدان را برایش تکان می‌دهد که از آن صدایی آرام برمی‌خیزد. او به دنبال انجام یک شوخی ملایم است و از نگاه کاسب‌کارانه که به دنبال ابراز کمدی سخیف است، پرهیز می‌کند.

"تو ماهی نیستی" زمانی شاکله اصلی را افشا می‌کند که مرد چمدان را می‌گشاید. این همان رمزگشایی ابتدایی و ارائه قرارداد برای ایجاد یک فرم بر اساس داده‌ای مشخص است. در این چمدان پر از واکمن، میکروفن، بلندگو، نوار صوتی، و مانند اینهاست. اینها ابزاری برای تولید و ارائه صوت است و موسیقی هم شکل هنری صوت است بنابراین مرد هم موسیقی پخش می‌کند و واکنش‌اش را نسبت به آن نشان می‌دهد و هم مونولوگ و هم موسیقی می‌سازد. او اینها را به بازی می‌گیرد که یک موقعیت نمایشی بسازد. در این موقعیت به دنبال ابراز وجود در مقام یک هنرمند رها و به دور از کلیشه‌ها را نشان می‌دهد. هنرمندی که با موسیقی سنتی و فولکلور به شیوه‌ای مدرن و خیلی غیرمرتبط می‌رقصد. این بیانگر حال و هوایی تازه‌تر است که در آن هر چیز ناکوک و غیر مرتبطی می‌تواند ما را دچار چالش‌های اساسی‌تر گرداند.

"تو ماهی نیستی" کنش‌مند است نسبت به صدا و صدا نیز فضاسازی می‌کند و در این فضا ارتباطی شهودی با مخاطب ممکن می‌شود چون اثر هنری منتزع از واقعیت است و به دنبال ارائه ایده‌ها و مفاهیمی است که می‌تواند در ارتباطات انسانی معنا یابد. گستردگی این مفهوم تا بدان‌جاست که مرد از نوار ضبط صوت بهره می‌برد که بشود پیوند با دست‌ها و دل‌های مخاطبان برقرار شود. بعد هم به دنبال این پیوند با همان طلق فلزی موسیقی می‌سازد و این آهنگی است که از میان این نوارها به دل مخاطبان رسوخ می‌کند و انگار پیوندی ارگانیک و طبیعی برقرار می‌شود و همه از تماشای این لحظات به وجد می‌آیند یا دستکم یک اکثریتی دچار شور و شعف می‌شوند که در تئاتر نشسته‌اند و با گرفتن یک نوار صوتی دور ریختنی به هم گره خورده‌اند و گوش‌های‌شان را تیز کرده‌اند که ببینند چه می‌گذرد بین آنها.

یکی از دلایل تئاتری شدن این پرفورمنس همانا مشارکت و سهیم شدن تماشاگران در کلیت اجراست که بخشی از این نمایش را به واسطه حضور فیزیکال‌شان می‌سازد. منظورم همان نوار گره خورده به انگشتان تماشاگران است و هم‌نوایی آنان با موسیقی که رقص نوارها و موج‌های آن را موجب می‌شود. در پرفورمنس کمتر به سمت تماشاگران می‌روند و بیشتر تاکید بر همان ارتباط شهودی است اما در اینجا ضمن برخورداری حسی و عقلانی، شهود هم در اثر تزریق می‌شود. این نوع القاگری است که بافتار اثر را از حال و هوای تک ساحتی یا انتزاع محض بیرون می‌آورد و در آن بدن تماشاگران سهم‌‌خواه عملی است که در آن رویدادی همه را هم‌نشین یک کنش مشترک می‌گرداند. ساخت موسیقی و گوش دادن به آن.

از سوی دیگر مرد میدان جنگ و آسیب‌هایش را با بازی‌های کودکانه قبلا ساخته است و پس از آن هیاهو به دنبال ارائه فضای صلح و آرامش است که در خاورمیانه این مفهوم ضروری‌ترین مفاهیم کاربردی است. جنگ در منطقه بیداد می‌کند و صلح یک ضرورت است. البته این مفهوم‌سازی در چهارچوب فانتزی و تخیلات کودکانه ممکن می‌شود و چه بسا رسالت انسانی هم در ارائه مفهوم صلح در همین نظرگاه کودکانه بهتر نمایان شود و انسان مفهوم دقیق‌اش را در همین کودک ماندن ممکن می‌سازد.

به هر تقدیر، "تو ماهی نیستی" ما را به فکر وامی‌دارد و این فکر و ایده حامل شکلی است که از هیچ به هیاهویی پیش روی‌مان منجر شده است و این همان تئاتر و موقعیتی است که طبق روالی امروزی‌تر مشارکت مخاطب را هم در آن لحاظ کرده است و ما در بازنگری این موقعیت است که از این منتزع شدن به واقعیت‌های پیرامونی‌مان دقیق‌تر خواهیم شد.