سرویس تئاتر هنرآنلاین: تئاتر کودک و نوجوان در جوامع پیشرفته از اهمیت بسزایی برخوردار است و بر همین اساس برنامه‌ریزان سرمایه‌گذاری‌های لازم را برای پیشرفت این هنر انجام می‌دهند؛ زیرا می‌دانند این امر قطعاً در رشد و پرورش نسل بعدشان تأثیرات مطلوبی خواهد گذاشت و آینده و آسیب‌هایی که با آن روبه‌رو هستند را از میان خواهد برد. مساله‌ای که شاید ما کمتر شاهد وقوع آن در کشورمان باشیم و بیشتر آثاری که در این حوزه شکل می‌گیرند به اجرای نمایش‌های سطحی محدود می‌شوند. شاید در این میان گاهی فعالیت‌هایی جدی از سوی تعدادی از هنرمندان صورت بگیرد اما مسلما کافی نخواهد بود و نیازمند توجه و حمایت بیشتری است.

این روزها اگر به تالار هنر تنها سالن تخصصی تئاتر کودک و نوجوان سر بزنید شاهد اجرای نمایشی با عنوان "سفر شادی" خواهید بود که شاید موضوع آن برای هر فردی تعجب‌برانگیز باشد. "سرطان" موضوعی است که این روزها به کرات در مورد آن می‌شنویم و خانواده‌هایی که درگیر آن هستند را می‌بینم؛ حال در این میان گروهی با اجرای نمایشی، افراد جامعه خود را به داشتن امید، لبخند و شجاعت دعوت می‌کند. به این بهانه گفت‌و‌گویی با محمدرضا مالکی کارگردان این اثر داشته‌ایم که می‌خوانید:

ایده نگارش این اثر چگونه شکل گرفت و چرا تصمیم به نگارش و اجرای متنی با موضوع "سرطان" کودکان گرفتید؟

همیشه از حقیقت فرار می‌کنیم و تئاتر هنری است که حقیقت را به تصویر می‌کشد. شاید دروغ بگوید ولی دروغگوی خوبی است. چرا باید از حقیقت فرار کنیم و تصور کنیم این مساله برای ما و کودکان‌‌مان نیست. بخشی از این بیماری  با دارو درمان می‌شود اما قسمت عمده آن به داشتن روحیه قوی باز می‌گردد. روی این موضوع پافشاری کردم و تلاش دارم تا از کلیشه‌های معمول فاصله بگیریم. اینکه همیشه پیرو خطی مشخص باشیم و جلو برویم درست نیست. نمی‌خواهم بگویم که من ساختارشکنی کردم نه، اما سعی من بر آن بوده تا به اندازه خودم در این مسیر گام بردارم. چرا نباید خانواده‌های ما با این موضوع روبه‌رو شوند در حالی که ما هر روز نمونه‌های بسیاری از آن را در جامعه‌مان می‌بینیم. البته نمایش "سفر شادی" به هیچ عنوان غمگین نیست و سرشار از زندگی است. کاراکترها ناراحت نیستند و در مورد بیماری حرف نمی‌زنند. ما زمینه‌ای را ایجاد می‌کنیم تا مخاطبان با آن درگیر شوند و ببینند چه اتفاقی برای این کودک رخ می‌دهد. کودکی که ترسیده و امیدی به زندگی ندارد و تیم پزشکی تصمیم به دادن امید، لبخند و شجاعت به او را دارند.

اما مطرح کردن موضوعی مانند بیماریهای خاص و اجرای نمایشی بر اساس آن، خود می‌تواند به عنوان عاملی بازدارنده عمل کند. چرا ریسک این کار را پذیرفتید؟

محمدرضا مالکی: هنرمند باید ریسک‌پذیر باشد، اگر این کار را انجام ندهد دیگر هنرمند نیست؛ باید خود را در دل خطر بندازد. اگر بخواهد تنها از سیستم‌های قدیمی پیروی کند تنها تقلیدکار است و می‌داند گیشه او تنها با تولید اثری سطحی می‌تواند فروش کند. من و تیم اجرایی‌ام این خطر را بپذیریم چراکه در غیر اینصورت رسالت‌مان را انجام ندادیم. همانطور که پیش از این اشاره کردم، نمایش من اثر غمگینی نیست، نمایشی قابل فکر است و داستانی را مطرح می‌کند که امکان دارد لحظاتی مخاطب خود را شاد، غمگین و به فکر فرو برود. اگر نمایشی بخواهد تنها تماشاگر خود را بخنداند بدون شک از دست می‌رود. آنها زمانی موفق خواهند بود که مخاطب با اندیشه از سالن بیرون برود.

چرا نامی از بیماری سرطان در نمایش نمی‌برید؟

نمی‌خواستم روی این ماجرا دست بگذارم. با گریمی که بازیگر دارد بیماری او مشخص می‌شود. البته ما قصد داشتیم موهای سر بازیگر نمایش را بتراشیم اما شورای نظارت این اجازه را به ما ندادند. احساس می کنم تئاتری‌ها در قاره دیگری زندگی می‌کنند و سینمایی‌ها در قاره دیگری؛ گویی با هم فرق می‌کنند و از قانون‌های یکسانی پیروی نمی‌کنند. بارها در فیلم‌های سینمایی دیدیم که خانم‌ها سرشان را تراشیدند یا حتی در تئاتر. همه می گفتند از این و یا آن بپرس. آنقدر فشار روی من بود که آن را حذف کردم و تلاش کردم آن را روی صورت و بازی او به تصویر بکشم.

در این رابطه با کودکان که مبتلا به این بیماری هستند هم ارتباط داشتید تا بتوانید بیشتر با دنیای آنها و خانواده‌های‌شان آشنا شوید؟

نه این کار را نکردیم؛ شاید به ما کمک می‌کرد اما دوست داشتم تصوری که در مورد این بیماری داشتم از فیلتر من رد شود. تحقیقاتی داشتیم اما اینکه بریم و با آنها ارتباط داشته باشیم نه.

موسسه محک یکی از اصلی‌ترین مراکزی است که در این رابطه فعالیت می‌کند، آیا برای ارتباط با این موسسه و خانواده‌هایی که درگیر این بیماری هستند تلاش کردید؟ مسلما تماشای این نمایش می‌تواند برای آنها و فرزندان‌شان یاری‌رسان باشد.

مدتی قبل از آغاز نمایش، نامه‌نگاری‌هایی با این موسسه انجام دادیم. هفته قبل از شروع کار هم شخصا به موسسه محک مراجعه کردم و با بخش مددکاری صحبت کردم. قرار شد روابط عمومی کار را ببیند و از خانواده‌ها برای دیدن نمایش دعوت کنند. تا به امروز اتفاقی نیفتاده است. فکر می‌کنم  وقتی نمایشی به این شکل تولید شده باید از آن حمایت کرد. منظور من حمایت مالی نیست ما نمی‌خواهیم کسی به ما پول پرداخت کند، اما می‌توانند آن را به خانواده‌ها معرفی کنند تا با تماشای آن اتفاق تاثیرگذاری برای‌شان رخ دهد. ما هنوز منتظریم. تا بخواهد بحث نامه‌نگاری را طی کند حتما نمایش ما تمام می شود و شرایط بازتولید آن نیز معلوم نیست.

همیشه موسیقی در نمایش‌های کودکان از جایگاه خاصی برخوردار است اما موسیقی این نمایش با سایر کارهای کودکان متفاوت است. چرا چنین موسیقی برای آن انتخاب کردید؟

در آثار کودکان رنگ، دکور، لباس، موسیقی و...تاثیرگذار است. نکته آنجاست که باید همگی در راستای قصه باشند، نمی‌دانم چرا کودکان را دست کم می‌گیریم و فکر می‌کنیم صاحب‌تفکر نیستند. برخی موارد آنها تحلیل بهتری از ما دارند. ترانه‌های موسیقی را خودم خواندم، موسیقی حس حماسی را به افراد می‌دهد. کاراکتر اصلی قدرت‌هایی را به دست می‌آورد که پیش از این آنها را نداشته است، قدرت‌هایی درون او وجود داشته که برای او پنهان بوده است.

دکور همیشه در آثار شما جایگاه ویژه‌ای دارد. چرا با توجه به هزینه‌های چنین کاری، بازهم مصر به ایجاد چنین صحنه‌ای دارید؟

نباید در کارم کم‌فروشی کنم؛ اگر پول تولید من کم است باید تمام توانم را بگذارم و خلاقانه‌تر عمل کنم و آن را درست ارائه بدهم. همیشه دوست دارم صحنه مینی‌مال داشته باشم. تماشاچیان تخیل بسیار قویی دارند چون چیزی را می‌بیند که دوست دارند.

اجرای شما این روزها همزمان با برپایی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان است، به نظر شما برپایی چنین رویدادهایی تا چه اندازه در روند اجراهای تئاتر تاثیرگذار بوده است؟

جشنواره‌ها بیشتر شبیه کارناوال هستند. چنین رویدادهایی باید در طول سال شکل بگیرد. ناهماهنگی‌های بسیاری میان ارگان‌های مربوطه وجود دارد؛ من به شرکت‌های مختلفی رفتم و به آنها نامه زدم تا از آنها برای حمایت دعوت کنم، اما زمانی که از من می خواهند تا از طریق ارگان‌های مربوطه وارد عمل شوم قبول نمی‌کنند زیرا هیچ‌کدام حاضر به همراهی نیستند. زمانی که به مدارس مراجعه می‌کنیم از ما می‌خواهند که صبح‌ها برایشان اجرا برویم اما به کارمندان تالار هنر حقوقی بابت اضافه کاری‌شان داده نمی‌شود که بخواهند بابت آن چنین کاری انجام دهند. تنها باید دل‌مان را به تماشاچیان گذری خوش کنیم. به این طریق ما نیمی از مخاطبان‌مان را از دست می‌دهیم. در مقابل جشنواره‌های بسیار با هزینه‌های بالا داریم. رویدادهای هنری که هیچ‌گاه نتیجه آن را نمی‌توانید ببینید. آیا شما فیلم کودکی در حال اکران می بینید؟

تالار هنر برای معرفی نمایش هایی که در آن اجرا می‌شوند کاری انجام می‌دهد؟

من تا به امروز چیزی ندیدم که بخواهم به آن اشاره کنم. گروه‌ها خودشان این کارها را انجام می دهند. ما در شهر تهران چند میلیونی، تنها دو سالن تخصصی کودک داریم که بیشتر افراد جامعه اصلا از آن خبر ندارند. شما هیچ بنر شهری برای معرفی کار این سالن‌ها نمی‌بینید. حال ما چگونه باید کارهای‌مان را تبلیغ کنیم؟ تا چه اندازه باید تراکت پخش کنیم؟ حال در این میان فشارهای اجرای یک اثر نمایشی که جای خود را دارد.

مهرانگیز قهرمانی