سرویس تئاتر هنرآنلاین: در تاریخ نمایشنامه‌نویسی، انتخاب موضوعات اجتماعی و سیاسی معمولا منجر به شکل‌گیری آثار متناقض، پارادوکسیکال و حتی آوانگاردی شده که اجرای آن‌ها همواره برای تماشاگران جذاب و خواستنی بوده است؛ در اینگونه آثار مردم حوادث، موقعیت‌ها و موضوعاتی را شبیه آنچه در زندگی خود آن‌هاست و در مواردی اساسا جزو مشکلات و معضلات بخش قابل توجهی از جامعه به حساب می‌آید، مشاهده می‌کنند و هنر تئاتر به شکل بی‌واسطه‌ای وارد ساحات عاطفی و فکری آن‌ها می‌شود؛ البته این اهداف انسانی در شرایطی تحقق می‌یابد که صرفا به ارائه گزارش‌وار موضوعات مورد نظر محدود نشود؛ یعنی غایت‌مندی‌ها و اهدافی در پردازش موضوع و داستانی کردن نمایش وجود  داشته باشد؛ هدف هنر برداشتی ُکپی‌گونه و قرینه‌وار از واقعیت‌ها نیست، بلکه نشان دادن روند تحول زایی آن‌ها و هرچه انسانی‌تر، زیباتر و بهترکردن زندگی انسان است.

نمایش "ماه در آب " به نویسندگی و کارگردانی محمد یعقوبی که هم اکنون در سالن تئاتر باران اجرا می‌شود، با ُبن مایه‌های موضوعی اجتماعی شکل گرفته و در آن به برخی از مشکلات زنان جامعه ایران توجه شده است و البته باید یادآورشد که مردان  در آن چندان جلوه‌ای ندارند. 

دراین نمایش شیوه دیالوگ‌نویسی دارای دو خصوصیت "روایی" و "توصیفی"اند که در جاهایی شاخصه توصیفی آن‌ها به مراتب برجسته‌تر از خط روایی و داستان‌گونگی حوادث است. استفاده از مونولوگ‌هایی که از طریق بلندگو پخش می‌شود،

گرچه در مواردی  به عنوان  پس‌زمینه  و مکمل برخی از موقعیت‌ها و رویدادها کاربرد پیدا کرده، اما در کل، زیاد است وحتی درجاهایی بر موقعیت‌ها و موضوع‌های صحنه‌ها، می چربد و همین سبب شده که جنبه روایی و توصیفی مونولوگ‌های غیابی، حالتی یک سویه پیدا کند، اما باید اذعان داشت این مونولوگ‌های غیابی از لحاظ معنا و ترکیب زبانی نشانگر "طراحی بیان"اند و فقط از آن‌ها زیاد استفاده شده و جنبه‌های دراماتیک موقعیت‌ها و دیالوگ‌های روی صحنه را تا حدی کمرنگ و حاشیه‌ای کرده‌اند.

هرکدام از دیالوگ‌های پرسوناژها اغلب از چند جمله کمتر نیست و تنها پرسوناژی که کم حرف می‌زند، پرسوناژ "مادر" است. طولانی بودن دیالوگ‌ها دلیل دیگری بر روایی و مخصوصأ توصیفی بودن آن‌هاست. نمایش نباید کش‌دار و طولانی می‌شد و نویسنده، فکری برای "طرح ناقص" موضوع و ماجرای نمایش می‌کرد؛ یعنی اجرا با نتیجه‌ای به پایان می‌رسید که حوادث و پرسوناژهای قبلی را به صورت "عناصر روایی و نمایشی کنش‌زا و گرهافکن" نشان می‌داد و همزمان از  کل موضوع "گره‌گشایی" می‌کرد. در حال حاضر چیزی تحت عنوان "گره گشایی" در نمایش وجود ندارد و حوادث و موقعیت‌ها ساختار موضوعی ناقصی دارند: همه  چیز در گزارش دادن  موضوع ، حوادث و موقعیت‌ها خلاصه شده است. تنها ویژگی متن و اجرا، تأکید بر معنادهی و معنازایی تلویحی و گاه تأویل‌زای بخش قابل توجهی از دیالوگ‌هاست.

در نمایش "ماه در آب" به نویسندگی و کارگردانی محمد یعقوبی سعی شده خانواده مورد نظر تا حدی جدا از دیگران و به عنوان جمعی خاص معرفی شود؛ پرسوناژها عملا چند بار جمله  "گور بابای دیگران" را بر زبان می‌آورند و کاری به دیگران و مسائل اجتماعی آن‌ها ندارند و همه چیز را درخودشان و نوع روابط‌شان  خلاصه کرده‌اند. عادات‌شان هم خاص است، مثلا به "مدیتیشن" پناه می‌برند و برای آرامش روان و خاطرشان فریادشان را در خود خفه می‌کنند یا  در کوهستان و دور از دیگران داد می‌زنند تا تخلیه روحی و  روانی شوند. برسکوت هم  تأکید می‌ورزند. ضمنأ چند بار به  موضوع "گرسنگی" اشاره می‌کنند، اما این گرسنگی هرگز تأویل آمیز نمی‌شود و حالت تمثیلی هم پیدا نمی‌کند.

در کنار پرداختن به موضوع جدایی کامل  یا موقتی زن‌ها و شوهرها به موضوع "مهاجرت" هم پرداخته می‌شود و همه این داده‌ها از دریچه یک "ذهن فردی" انعکاس یافته است. علت اغلب جدایی‌ها، گنگ و مبهم مانده و آنچه در نمایش به عنوان "علت" ارائه شده، در اصل خودش نوعی معلول به شمار می‌رود.

طراحی صحنه  و استفاده از میزها  و صندلی‌های شیشه‌ای با مضمون واقع‌گرایانه نمایش تناقض دارد، زیرا صحنه و پرسوناژها را تا حدی انتزاعی کرده است. اشتباه دیگری مزید بر علت  شده: کف صحنه شفاف و آئینه گون است و همزمان  تصاویر انعکاسی واژگونی از پرسوناژها و داشته‌های صحنه  به جلوه  عینی حضور پرسوناژها  افزوده شده و  کلا مزاحم ترکیب‌بندی و جلوه نمایشی اجرا شده است. موسیقی نمایش – مخصوصا نوای  تار "امیر کلهر" و آواز "سیاوش ایمانی" با موضوع نمایش سنخیت  دارد و  به تعمیق عاطفی و ذهنی محتوا کمک کرده است. انتخاب بازیگران خیلی خوب و بجاست؛ بازیگران  به تناسب خانواده‌ای که به آن تعلق دارند، در ظاهر، رفتار و حتی نوع بازی تا حدی شبیه همدیگرند. بازی همه آنها، حتی بازی دختر خردسال، درخور  موضوع و اجراست.

شکل‌دهی میزانسن‌ها، هماهنگ کردن  بازی  بازیگران و کلا  کارگردانی نمایش که  توسط محمد یعقوبی انجام شده، به طور نسبی نشان می‌دهد که او برای میزانسن‌ها طراحی های معینی داشته است.

نمایش "ماه در آب" اجرایی متوسط است و نارسایی عمده‌اش که  بر اجرا هم تأثیر گذاشته  به ناقص بودن بخش پایانی موضوع و  متن مربوط می‌شود که سبب شده با تأکید یک سویه برجنبه‌های ناتورالیستی  موضوع، هیچ برون  رفتی از شرایط  موجود  به  تصور در نیاید و همه پرسوناژها  بدون استثناء  در همان وضع عاطفی و موقعیت باقی بمانند و اول و آخر نمایش یکسان باشد. این اجرا در کل حتی به بهانه بررسی و تحلیل چنین نارسایی‌هایی  و نیز به لحاظ داده‌ها وداشته‌های موضوعی و اجرایی اجتماعی‌اش ، به یکبار دیدن می‌ارزد.