سرویس تئاتر هنرآنلاین: این رویکرد که اجرای نمایش از همان مرحله انتخاب موضوع و طرح، تماما روی صحنه شکل بگیرد و همزمان اجرا شود، ایده و ذهنیت تازه‌ای نیست و همواره می‌تواند همانند شکل کارگاهی و ابتکاری یک نمایش بدون متن صرفا با اتکاء به قابلیت‌های خلاقانه ذهنی و عملی فردی بازیگران و کلا "گروه" پیش برود و صحنه اساسا به  کارگاه تمرین و حتی مکان اجرای نمایشی "فی‌البداهه" تبدیل شود؛ ضمن آن که هر شب همه چیز بر اساس یک ایده، موضوع یا یک جمله و حتی برمبنای معنا و مفهوم  یک کلمه خاص آغاز شود. شرط لازم برای موفقیت در این کار، حرفه‌ای بودن "گروه" و ابتکارات  خلاقانه‌ای است  که از طریق آن هرکدام از بازیگران بتوانند روی صحنه با "بداهه‌گویی" و "بداهه‌نمایی" و یا با  توسل به "وانموده‌سازی"، در رابطه با مضمون دیالوگ‌ها و بازی‌های بازیگران مقابل به شخصیت نمایشی خود و دیگران و نیز  به موقعیت‌ها و حوادث  مورد نظر شکل بدهد.

این نوع نمایش زمینه را برای اختیارمندی و خلاقیت‌های فردی برجسته‌تر بازیگران فراهم می‌آورد؛ آن‌ها حین دیالوگ‌گویی، نقش‌پذیری و حتی زمان‌بندی بازی خود، این اختیار را دارند که میزانسن‌هایشان را خودشان انتخاب کنند و در حقیقت هر کدام  "بازیگر– کارگردان" به شمار می‌روند. همان‌طور که قبلأ اشاره شد، حرفه‌ای بودن گروه یکی از شرایط تعیین‌کننده برای موفق بودن این نوع نمایش است.

لازم است مخاطبان بدانند که این نقد و بررسی مربوط به شب و اجرایی است که در آن نمایش "هیچ در هیچ " با موضوع انتخابی "شکل دادن یک معما" اجرا شد؛ همان طور که از موضوع  بر می‌آید، الزاما باید موضوع و اجرای  نمایش  شاکله  و روندی پازل‌گونه ومعمایی پیدا می‌کرد که عملا چنین شد. اجرا در آغاز و تا مراحلی بعد از شروع، به "پرفورمنس" شباهت داشت، اما بتدریج به نمایشی نسبتا تئاتری تبدیل شد و محتوا براساس احتمال خودکشی یا کشته شدن یکی از دوستان و آشنایان محفلی شش نفره که درحال سوگواری برای همان شخص مورد نظر بودند، شکل گرفت و پیش رفت، تا این که کم کم  داستانگونه و حتی تا حدی پیچیده و معماگونه شد و نهایتا درآن گره‌گشایی غیر منتظره‌ای هم  رخ داد.

نمایش " هیچ در هیج " که با ابتکار سیاوش طهمورث  تدارک دیده شده، در حقیقت یک نمایش گروهی است که با بازی و کار گردانی خلق‌الساعه فردی و گروهی تا آخر با روندی مبتنی بر بداهه‌گویی و بداهه‌نمایی ادامه می‌یابد. یک "بازیگر– تماشاگر" هم از میان تماشاگران به عنوان فردی که در ماجرا دخیل بوده به  روی صحنه دعوت می‌شود که تا پایان جزو بازیگران است. دعوت شدن این  فرد با برنامه‌ای از قبل  طراحی شده، انجام می‌شود.

در نمایش "هیچ در هیچ"، کارگردان به آن معنایی که در نمایش‌های دیگر مطرح است، وجود ندارد. عنوان "هیچ در هیچ" هم برای این نمایش مناسب نیست و بهتر بود که سیاوش طهمورث یکی از عناوین "از هیچ تا..." یا  "از هیچ تا چندین نمایش" را انتخاب می‌کرد تا به تناسب اجراها و موضوعات متنوع هرشب همه چیز به طور کلی هم‌پوشی پیدا می‌کرد.

اجرای این گونه نمایش‌ها تاحدی یکنواختی فضای تئاتر معاصر ایران را از بین می‌برد وعملا آزمونی عملی و دوره‌ای هم برای بازیگران می‌شود؛ ضمن آن که تماشاگران اگر بخواهند – در صورتی که نمایش واقعا آن‌ها را مجذوب نماید – می‌توانند به تعداد شب‌های اجرا به دیدن ورسیون‌های این نمایش بروند و هر شب  یک نمایش متفاوت ببینند؛ در چارچوب این طرح، هر نمایشی فقط یک شب به اجرا درمی‌آید و تکرار نمی‌شود. میزان توانمندی، نقش‌پذیری و کلا سهم هر بازیگر از نمایش به کم و زیاد شرکت دادن خودش در نمایش، بستگی دارد. باید یادآور شد به تناسب آن که بازیگر احتمال دارد  گاهی خواسته یا ناخواسته وارد "ساحت‌های موضوعی" فرعی، متفاوت و حتی متناقضی شود، ژانر نمایش ممکن است گاهی حالتی "ترکیبی" داشته باشد و "کمدی درام" یا "کمدی تراژدی" از کار درآید و بر همین قیاس  موضوعش هم گاه  شکلی  واقع‌گرایانه یا تخیلی و فانتزیک به خود بگیرد.

نمایش "هیچ درهیچ " که به ابتکار، پیشنهاد و طرح کلی "سیاوش طهمورث" و با بازیگری خودش، اصغر همت، عزت‌اله مهرآوران، مینا عبدی، شهره سلطانی و محمد حاتمی شکل گرفت، نمایشی ابتکاری و مربوط به تئاتر تجربی است. اگر این نمایش در شب‌های بعد به موضوعات جدی‌تری مثل موضوعات اجتماعی و سیاسی هم بپردازد، در آن صورت اهمیت اساسی تجربه کردن چنین شیوه‌ای برای اجرای نمایش به شکلی عینی و بازخوردی کاملا به اثبات می‌رسد.

باید یادآور شد در شبی که  موضوع  نمایش "هیچ در هیچ" به شکل‌دهی یک موضوع معمایی اختصاص داشت و این "نقد و بررسی" هم مربوط به آن است، اجرا بیشتر به یک  بازی نمایشی سرگرم‌کننده  شباهت داشت و البته در محدوده چنین موضوع و اجرایی موفق  بود، اما  این خصوصیت عمومی اجرا  نمی‌تواند احتمال ظرفیت و قابلیت زیاد و خلاقانه  این شیوه  خاص اجرای نمایش را در رابطه با انتخاب موضوعات جدی و اجتماعی و نیز اهمیت مقوله بازیگری و شکل‌گیری فی‌البداهه و همزمان تجربی مدیوم نمایش، کم رنگ نماید.