به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران،در هشتمین جلسه از سری جدید برنامه­های «دوشنبه‌­های نقد تئاتر»، دوشنبه – 10 آبان ماه- نشست نقد و بررسی نمایش "زمستان" ، با حضور "رضا آشفته" و "سید جواد روشن" از اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و باقر سروش؛ کارگردان، بازیگران همچنین جمعی از مخاطبان نمایش و علاقه‌مندان به تئاتر، پس از اجرای این نمایش در سالن کنفرانس مجموعه تئاترشهر برگزار شد.

در ابتدای این نشست سید جواد روشن؛ مدیر جلسات "دوشنبه‌های نقد تئاتر"، ضمن خیر مقدم به حاضران و خسته نباشید به گروه نمایش، به اهمیت برگزاری جلسات نقد حضوری و تلاش کانون ملی منتقدان تئاتر برای ایجاد فضای گفت و گو در ارتقای سطح کیفی آثار همچنین توجه به نقد علمی اشاره کرد.

وی در ادامه و با توجه به اجرای سه نمایش در تالار قشقایی و برگزاری نشست‌های پژوهشی با عنوان "تئاتر و جامعه" از باقر سروش خواست تا کمی در مورد ارائه درخواست و برنامه‌هایشان در مرکز مطالعات قشقایی توضیحاتی را ارائه کند.

باقر سروش گفت: وقتی فراخوان مرکز مطالعات قشقایی منتشر شد ایده من به همراه رضا شاهبداغی و حمید مرادویسی چگونگی انعکاس شرایط اجتماعی در صحنه تئاتر بود و این سؤال مطرح شد که کدام اجتماع مورد نظر است؟ رضا شاهبداغی نگاهش به جامعه زمان حال نبود و در اثرش یک تاریخ پیوسته را مد نظر داشت. من در اثرم به شرایط اجتماعی تهران سال 95 توجه داشتم و با اینکه همیشه از دادن کدهای آشنا در آثارم پرهیز می‌کنم ولی در این اثر توجه به جزئیات برایم اهمیت داشت و نگاه من به اجتماع در نمایش "زمستان" خود شرایط اجتماعی بود.

او ادامه داد: در نشست‌های پژوهشی نیز که برگزار کردیم، دغدغه بیشتر ما بحث محتوا بود و نه فرم. موضوعاتی مثل رابطه زن و اجتماع ، زن و خشونت و..

سروش اضافه کرد: نمایش "زمستان" را سال 90 نوشتم و در جشنواره تئاتر دانشگاهی سال 91 اجرا شد و جزو کارهای برگزیده آن سال بود و در تالار مولوی هم اجرای عموم داشتیم. وقتی بحث پروژه تئاتر قشقایی پیش آمد، نمایش "زمستان" را نزدیک و مناسب ایده گروه دیدم ولی از آنجایی به نظر من جامعه و روابط بین افراد و حتی زن و مرد از سال 91 تا سال 95 تغییر کرده است، نمایش برای اجرای مجدد بازنویسی و کارگردانی مجدد شد.

روشن با توجه به موضوع تئاتر و جامعه و نقش زن در جامعه به عنوان محوریت محتوای آثار اجرا شده در تالار قشقایی توسط گروه تئاتر بزرگراه، در ادامه از رضا آشفته خواست تا در مورد پرداخت نمایش و بخش‌های مختلف نمایشنامه "زمستان" به لحاظ فنی صحبت کند.

ضرورت توجه به جامعه

رضا آشفته گفت: از نظر من ویژگی هر اثر به جایگاه اجتماعی آن بر می‌گردد و ما در آثار زیادی که این روزها به روی صحنه می‌روند، نگاه اجتماعی را کمتر می‌بینیم و  توجه این گروه به اجتماع نقطه قوت کار آن‌هاست. چنین رویکردی نیاز و ضرورت تئاتر امروز ماست و وجود لایه‌های اجتماعی باعث ارتباط بهتر و ماندگاری بیشتر در ذهن مخاطب می‌شود. او اظهار داشت: در نمایش "زمستان" نیز این نگاه زمینه ساز بسیار موثری برای خلق یک نمایش موفق است. در دوره گذشته ریاست جمهوری توجه به اجتماع در آثار نمایشی کم شد و هنرمندان تمایل بیشتری به اقتباس و اجرای نمایش‌های خارجی داشتند که شاید بحث ممیزی باعث این اتفاق شده بود ولی در سال‌های اخیر فضا برای اجرای آثار اجتماعی بهتر شده است. خود من به عنوان یک مخاطب حرفه‌ای، آثار اجتماعی و مرتبط با اکنون جامعه را که دارای فکر و ایده است بیشتر می‌پسندم تا تئاتری که بیشتر به دنبال ارائه فرم است و آن هم فرمی که ریشه در امروز ما ندارد و یا آثاری که به نام کمدی فقط برای سرگرمی تولید و اجرا می‌شوند.

آشفته در خصوص نمایش"زمستان" گفت: در این اثر بخش مردانه نمایش موفق‌تر از بخش زنانه اثر است و دو خواهر نمایش پرداخت کمتری نسبت به دو برادر دارند. مخاطب با پرداخت بهتری از شخصیت عظیم مواجه است تا شخصیت مهین. عظیم به نکاتی در مورد قطع شدن رابطه‌اش با مهین اشاره می‌کند و لی از طرف مهین چیزی نداریم و این باعث می‌شود تا نگاه یک طرفه باشد.

جواد روشن گفت: در این اثر با افرادی روبرو هستیم که از خانواده ( پدر و مادر) دور هستند. خواهران برای کار و تحصیل از شهرستان به تهران آمده‌اند و برادران از پایین شهر تهران به جایی دیگر رفته‌اند. از طرف دیگر در این نمایش با یک اسحله (شاه کش) مواجه می‌شویم که متعلق به عظیم است و تا پایان اثر چند بار مورد استفاده (در بازی‌ها) قرار می‌گیرد ولی موضوع هیچوقت باز نمی‌شود که رابطه عظیم با این اسلحه چیست؟ همچنین نمایش بدون نقطه گذاری و پایان مشخص تمام می‌شود و وجود اسلحه نیز آنچنان که باید مورد استفاده نمایشی قرار نمی‌گیرد. کمی در مورد پرداخت شخصیت، پایان بندی اثر و اهمیت نمایشی وسیله‌ای مثل یک اسلحه در این نمایش صحبت کنیم.

آشفته گفت: نمایش خیلی خوب شروع می‌شود و اطلاعات به مرور به مخاطب داده می‌شود و دیالوگ نویسی خوبی هم دارد و مخاطب به خوبی درگیر روابط بین شخصیت‌ها می‌شود. روابطی که به مرور پیچیده می‌شود و می‌توانست این موقعیت تبدیل به یک تراژدی بزرگ‌تر شود که نمی‌شود و شاید حداقل یک شلیک از این اسلحه - و نه الزاماً اینکه کسی کشته شود- می‌توانست به کارکرد نمایشی اسلحه و پایان‌بندی نمایش کمک بهتری کند.

او گفت: پایان فعلی ما را راضی نمی‌کند. این پایان بندی حتی پایان باز هم نیست. برای همین مخاطب را به جمع بندی نمی‌رساند و به نظرم باید در پایان نمایش تجدید نظر شود. همان‌طور که گفتم نمایش شروع خوبی دارد و اگر در میانه نیز ضعف‌هایی در پرداخت شخصیت و یا ابهاماتی در خود قصه باشد یک پایان خوب می‌تواند آن ضعف‌ها را نیز جبران کند ولی در حال حاضر پایان وجود ندارد. 

جواد روشن اضافه کرد: نویسنده برای پرداخت نمایش و نحوه روایت، تاکید زیادی به بیان جزئیات ندارد. عظیم و مهین کجا آشنا شدند و یا چرا این رابطه قطع شد؟ چگونه رابطه با آذین شروع شد و چرا آن رابطه هم قطع شد؟ و... و همان طور که آقای آشفته گفت در چنین شرایطی پایان و سرنوشت شخصیت‌ها اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

نمی‌خواستم به خودم دروغ بگویم

باقر سروش اظهار داشت: من تاکیدی بر گفتن همه چیز ندارم چون نمایش من قصه نیست و توجه بیشتر من بر یک فضا سازی و شرایطی است که در آن اضمحلال را می‌بینیم و فیگورهایی که در شکل اجرایی بازی‌ها دیده می‌شود. آدم‌هایی که به مرور افتاده‌تر و از هم پاشیده می‌شوند.

وی در ادامه گفت: البته به روابط علت و معلولی و سوالاتی که در ذهن مخاطب مطرح می‌شود فکر کردیم ولی در ارائه لزومی ندیدم که همه چیز گفته شود. ولی در مورد پایان بندی در اجرای گذشته این اثر، شلیک انجام می‌شد. ولی در سال 95 و شاید تحت تأثیر گفتمان اعتدال و امید، شلیک نکردم. خیلی هم در مورد آن صحبت کردیم و اتود زدیم ولی نشد و قبول دارم که پایان فعلی کمی ضعف دارد. چون خودم تکلیفم با پایان مشخص نشد برای مخاطب هم این پایان شاید مشخص نباشد. نمی‌خواستم به خودم و کاراکترهایم دروغ بگویم و شرافت‌مندانه ترین حالت را همین وضع موجود دیدم. البته در شب‌های مختلف هم تغییراتی در اجرای صحنه پایانی دادیم و به نظر بهترین شکل زمین‌گیر شدن آدم‌ها بود ولی ظاهراً برای مخاطب به عنوان پایان، شکل نهایی  پیدا نکرده است.

در ادامه نشست روشن به اجرا و کارگردانی اثر اشاره کرد و گفت: طراحی دکور و چیدمان صحنه همچنین اینکه همه نمایش در یک مکان واحد (منزل عظیم) می‌گذرد تا حدودی این ذهنیت را به وجود می‌آورد که ظاهراً مشکلات مالی و چند اجرا بودن سالن، در اجرا تأثیر گذار بوده است.

باقر سروش در این خصوص گفت: بحث مالی مطرح نبود بلکه بیشتر مشکل زمان بود و اینکه باید در 15 دقیقه نمایش بعدی آمده اجرا شود و این چند اجرا بودن امکانات و ایده‌ها را محدود کرد. ولی استفاده از جعبه‌ها را دوست داشتم و تمایلی نداشتم صحنه شلوغ باشد. ایده اسباب‌کشی هم از همین نگاه به وجود آمد. البته نگاه من به خالی بودن صحنه برخورد سبکی و شکلی نبود و نگاه منطقی داشتم. افرادی که در حال اسباب‌کشی هستند و البته حالا وجود جعبه‌ها شکل بصری هم ایجاد می‌کند. متن هم در منزل عظیم هست و هم منزل مهین ولی به خاطر همان محدودیت‌ها زمانی برای تغییر صحنه نداشتیم و تصمیم گرفتم در اجرا همه مکان‌ها خانه عظیم باشد.

روشن گفت: در این شکل طراحی و فضای خالی، بازیگران تأثیر مهمی دارند و حالا مجال بیشتری در ایده کارگردانی برای بازیگران مهیا شده است و اشاره شد که برخی از بار معنایی اثر هم به جنس بازی‌ها و فیگورهای بدنی خود بازیگران بر می‌گردد. کمی در مورد بازی‌ها صحیت کنیم.

بازی‌هایی که سرمایه کار است

آشفته اظهار داشت: علاوه بر امتیازهایی که در نگاه اجتماعی نویسنده و کارگردان وجود دارد که در مورد آن صحیت کردیم. بازی‌ها از جمله نقاط قوت و سرمایه کار است. بازیگران حضورشان بسیار مؤثر است. بازی‌های روان که معلوم است روی آن کار شده. طرز بیان دیالوگ‌ها جان دارد و روخوانی نیست. بده بستان بین بازیگرها و هماهنگی آن‌ها بسیار خوب است و کار را دیدنی می‌کنند.

او ادامه داد: داشتن ریتم و ضرباهنگ مناسب در یک اجرا بسیار مهم است و در اینجا بازی‌ها، ریتم مناسبی در نمایش ایجاد می‌کنند. همچنین بازیگرها ما را درگیر نمایش و کاراکتر‌ها می‌کنند. البته شخصیت عظیم با بازی شهروز دل افکار به خاطر نحوه شخصیت پردازی و تجربه خود بازیگر حضوری پر رنگ و موثرتر دارد.

در ادامه روشن سؤال کرد که آیا گروه بازیگران نسبت به اجرای گذشته، تغییر داشته است یا خیر؟ که باقر سروش گفت: تغییر نداشتیم فقط در بازنویسی ما یک بازیگر به کار اضافه کردیم که نقش آذین به نمایش اضافه شد.

در پایان نشست فرزانه سهیلی بازیگر نقش مهین که در جلسه حاضر بود گفت: در خصوص پایان بندی نمایش به نظر من، خود پایان اثر نیست که شاید در نیامده باشد بلکه رسیدن به آن لحظه است که به نظر هنوز جای کار دارد. مثلاً شاید بتوان گفت یک صحنه کم است و الا فکر می‌کنم خود پایان موجود بهترین شکل برای تمام کردن نمایش است ولی به عنوان بازیگر فکر می‌کنم برای رسیدن به این لحظه پایانی نیاز به زمینه‌سازی بیشتری دارم.

رضا شاهبداغی نیز که با کارگردانی نمایش "بریدگی‌ها" در پروژه اخیر تالار قشقایی حضور دارد و در نشست حاضر بود گفت: به نظر من نگاه باقر سروش به تئاتر کم یاب است و نگاه او در آثارش با زیست او پیوند خورده و آنچه او ارائه می‌دهد بر گرفته از نگاه  خود اوست و نه تقلید از دیگران که از نظر من نکته مهمی است.

این نشست با گفت­وشنود میان منتقدان، کارگردان و شماری از حاضران در نشست به پایان رسید.