گروه تئاتر هنرآنلاین: دوران حکومت قاجار مملو از حوادث گوناگون است. از قتل عام گرفته تا انقلاب مشروطه، از جدا شدن بخش عظیمی از خاک ایران و الحاق به روسیه‌ تزاری تا به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، از قتل قائم‌مقام و میرزا تقی‌خان تا ترور سلطان صاحبقران. وقوع این حوادث تلخ و عجیب سبب شده هنرمندان بسیاری در عرصه نمایش (تئاتر، سینما وتلویزیون) آثار گوناگونی درباره این دوران تلخ خلق کنند.

حال، رضا دادویی به توپ بسته شدن مجلس را دستمایه‌ روایتی عاشقانه کرده تا تقدیری کند از رشادت هنرمندان و شیرزنان این سرزمین. «خانه خراب» روایت آدم‌هایی‌ است که کمتر سراغشان رفته‌ و داستانشان را بازگو کرده‌ایم. محمدرضا پورحکیمی در کارگردانی این نمایش تاریخی سعی کرده از زیاده‌کاری بپرهیزد و با هدایت صحیح بازیگران نمایشی تماشاگرپسند به صحنه ببرد. به بهانه اجرای «خانه خراب» در تماشاخانه ملک، گفت‌وگو کرده‌ایم با محمدرضا پورحکیمی (کارگردان)، رضا دادویی (نویسنده و بازیگر)، امیرکاوه آهنین‌جان و سیروس همتی (بازیگران).

آقای دادویی ما از شما کارهای زیادی در حوزه ترجمه دیده‌ایم، چه شد که امروز به نمایشنامه‌نویسی روی آوردید و برای اجرا نمایشنامه جدید نوشتید؟

رضا دادویی: من سال‌ها در کنار ترجمه‌های زیادی که در حوزه ادبیات نمایشی و داستانی داشتم، به صورت مداوم فیلمنامه و نمایشنامه نیز می‌نوشتم، اما تاکنون فرصت تولید نمایشنامه‌هایم پیش نیامده بود. با اینکه من جزو افراد پرکار حوزه‌ ترجمه ادبیات نمایشی و نمایشنامه هستم ولی هیچ‌وقت وسوسه نشدم آن‌ها را کار کنم، به این دلیل که معتقدم وقتی می‌خواهیم کاری را اجرا کنیم باید با شرایط روز جامعه همخوان و درباره‌ مسائلی حرف بزنیم که مسئله‌ اجتماعی ما باشد. شاید این سوال پیش بیاید که پس چرا کار ترجمه انجام می‌دهم؟ به نظرم اهمیت ترجمه در شناختن دیدگاه‌های مختلف آدم‌ها در تمام نقاط جهان‌ و استفاده از تجربیات آن‌هاست. اما خودم همیشه ترجیح داده‌ام نمایشنامه‌ ایرانی اجرا کنم، به این خاطر که حس کردم آن نمایشنامه حرفی برای گفتن دارد و صدای زمانه‌ خودمان است. از این بابت وقتی آقای پورحکیمی پیشنهاد دراماتورژی نمایشنامه‌ «خسیس» مولیر را داد و علاقه داشت این نمایش را اجرا کند، من احساس کردم این نمایش حرفی برای جامعه امروز ما ندارد و نیازمند تغییر بسیار است. ما ابتدا با یک اقتباس از این نمایش شروع کردیم ولی پس از گذشت مدتی کلاً نظرم عوض شد و متن نمایش تماماً تغییر کرد. زمان نمایش به دوران معاصر تبدیل شد اما بعد احساس کردم می‌توان این نمایش را به یک فضای اجتماعی حساس برد و در یک دوره‌ تاریخی خوب همان حرف‌ها را به شکل دیگر و مرتبط با دغدغه‌های امروزمان اجرا کرد.

آیا فکر می‌کنید نمایشی که اکنون اجرا می‌کنید اقتباس است یا بازخوانی؟

دادویی: شاید اگر بگوییم نگاه آزاد بهترین حالت باشد. چون اکنون دیگر با آن نمایش اولیه خیلی فاصله دارد و ما صرفاً به جهت احترام و نگه‌ داشتن یک سنت می‌گوییم که بر اساس نمایش خسیس مولیر است. اگر کسی هر دو نمایشنامه را مطالعه کند متوجه می‌شود‌ جز شخصیت اصلی که یک آدم خسیس و طماع است ارتباط چندانی بین آن‌ها وجود ندارد. یعنی زمانی که در دوره تاریخی مشروطه قرار گرفت اساساً به آن یک فضای اجتماعی و سیاسی دیگر اضافه شد که هم در حال و هوا و سیر حوادث دراماتیک هم زبان یک اثر کاملاً مستقل است.

رضا دادویی - نمایش خانه خراب

در واقع شما شخصیت محوری هارپاگون را نگه داشتید و بر اساس آن شخصیت حاج جبار را نوشتید اما بقیه شخصیت‌ها فرق دارند؟

دادویی: بله، زبان، فضای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، هویت شخصیت‌ها، شروع و پایان نمایش کاملاً تغییر کرده و اساساً یک نمایش مستقل است.

برخی معتقدند نمایشنامه‌نویسی ما در دوران ضعف قرار دارد. به همین دلیل، تقریباً از چند سال پیش بعضی نمایشنامه‌نویسان شروع کردند به بازخوانی و بازنویسی و معتقدند با این کار می‌توانیم جلوی این ضعف را بگیریم. گرچه ما در شورای ارزشیابی و نظارت با مشکل روبه‌رو می‌شویم. آیا راهی که شما انتخاب کردید نیز به این مسئله مرتبط است یا فقط به دلیل علاقه آقای پورحکیمی به آن نمایشنامه بود؟

دادویی: کاملاً نکته درستی است. یعنی ما در یک دوره‌ افول ادبیات نمایشی هستیم که دلایل مختلف دارد. یکی این است که فضای اجتماعی ما تغییر کرده و مخاطب عام طرفدار تئاتر جدی نیست. دلیل دیگر کنترل زیاد روی متن‌های ایرانی است. دلایل دیگری نیز وجود دارد که تمام این‌ها کنار هم می‌توانند باعث ضعف شوند. برای مثال، خود من چند متن نمایشی نوشته‌ام که احساس می‌کنم شرایط و فرصت اجرا برای آن‌ها وجود ندارد. برای این نمایشنامه نیز این پیشنهاد داده شد و من احساس کردم بستر خوبی داریم تا آن را ایرانیزه کنیم و یک نمایش ایرانی بر اساس آیین‌ها، باورها و اتفاقات اجتماعی خودمان داشته باشیم. بنابراین بیشتر در حال کنکاش برای موقعیت زمانی نمایش بودم که دغدغه‌های امروزم را در چه دوره‌ای می‌توانم مطرح کنم که بتوانم از این محدودیت‌ها بگذرم. طبق مطالعاتی که داشتم فکر کردم روز دوم تیر سال ۱۲۷۸ و روز به توپ بستن مجلس برای اتفاق افتادن این درام مناسب است. زیرا در آن زمان نیز شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه آشفته است و آدم‌های طماعی وجود داشته‌اند که فقط به خودشان و منافعشان فکر ‌کنند و یک عده دیگر چه ایرانی چه اقلیت‌های مذهبی به فکر عبور از بحران و نجات جامعه هستند و برای آن تلاش می‌کنند.

آقای آهنین‌جان و آقای همتی شما نیز دستی در نوشتن دارید، کمی در این باره توضیح دهید.

امیرکاوه آهنین‌جان: من فکر می‌کنم اتفاقی که امروز به واسطه‌ تغییر نسل در تمام زوایای فرهنگی ما در عرصه هنر و نمایش افتاده این است که سلیقه مخاطب و سطح دانش تغییر کرده و همین باعث سردرگمی ما شده است. به نظر من بازخوانی و اقتباس متون یکی از راه‌هایی است که ما بتوانیم با مخاطب امروزی ارتباط برقرار کنیم. چون به هرحال ما در مواجهه با مخاطب و شناخت سلیقه‌ آن‌ها با چالش بزرگی روبرو شده‌ایم. اگر چه همیشه تک‌ستاره‌هایی در عرصه نمایشنامه‌نویسی حضور داشتند که تعدادشان انگشت‌شمار است. ولی این تغییر نسل باعث سردرگمی ما شده و ما همواره دنبال راه‌حل‌هایی هستیم که چگونه باید برای نسل امروزی کار تولید کنیم تا هم به آن‌ها دانشی منتقل کنیم هم سطح سلیقه‌ عمومی را در حالت استاندارد نگه داریم.

سیروس همتی: به نظر من نویسندگان امروزی دچار یک نوع یأس و ناامیدی شده‌اند. در سال‌های گذشته وقتی متن را ارائه می‌کردیم می‌گفتند اگر این صحنه‌ها نباشد بهتر است، اما در چند سال اخیر وقتی متنی را ارائه می‌کنیم یکسری از صحنه‌ها را کامل حذف می‌کنند، پس این مسئله باعث می‌شود ما سراغ همان متن‌های قبلی که بازخورد خوبی داشته‌اند برویم و همان‌ها را اجرا کنیم. من فکر می‌کنم شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه باعث توجه بیشتر به بازخوانی و بازنویسی و اقتباس شده است.

دادویی: نکته‌ دیگری هم هست. در سال‌های اخیر به دلیل گسترش فضای مجازی و اتفاقاتی که در دنیای رسانه افتاده، تماشاگر به راحتی با آثار تولیدی خارج از ایران در تمام زمینه‌‌ هنری آشنا می‌شود. همین اتفاق باعث شده تقلید از اجراهای خارجی و به نوعی اجراهای فرمالیستیِ غیر مرتبط با فضای جامعه گسترش پیدا کند. به همین دلیل متونی انتخاب می‌شوند که درک آن‌ها برای گروه اجرایی و مخاطب نیازمند تجربه و شناخت و فهم آن محیط است و طبیعتاً چنین چیزی وجود ندارد. به همین دلیل آثاری در این سال‌ها وجود داشتند که مخاطبانِ عمدتاً جوان را جذب خود کردند اما بعضاً به لحاظ مفهومی گنگ و غیرقابل درک بودند. اما مخاطب که درگیر شیوه‌ اجرایی و فرم شده آن را یک کار خارق‌العاده تصور کرده و به آن اشتیاق نشان داده است. حالا اینکه آن فرم چه ربطی به محتوا و جامعه‌ ما دارد یا تولیدکننده و مخاطب چه مقدار آن فرم را فهمیده و درک کرده‌اند نکته‌ دیگری است. اما شاید همین مسئله نیز یکی از دلایلی باشد که خواه‌ناخواه فضای نمایشنامه‌نویسی و ادبیات نمایشی ما را متزلزل کرده است. اصولاً وقتی درخواست برای نمایشنامه‌ ایرانی وجود ندارد قطعاً نمایشنامه‌نویسی نیز به‌روز نمی‌شود و پیشرفت نمی‌کند. در چند سال اخیر من درخواست‌های بسیار زیادی چه دانشجویی چه حرفه‌ای داشته‌ام که می‌خواستند متن‌های ترجمه‌شده‌ من را اجرا کنند اما بسیار به ندرت درخواست نمایشنامه‌نویسی دارم. پس منِ نمایشنامه‌نویس ترجیح می‌دهم در فضایی باشم که در آن تقاضا وجود دارد. من به عنوان کسی که هم می‌نویسد هم ترجمه می‌کند. می‌توانم بگویم بیش از ۹۰ درصد کسانی که برای یک متن خارجی به‌ من درخواست می‌دهند، هیچ درک و شناختی از فضای آن متن ندارند و فقط به دلیل این‌که متن خارجی و نویسنده‌ آن معروف است می‌خواهند آن را اجرا ‌کنند.

سیروس همتی - نمایش خانه خراب

همتی: البته نکته دیگر اینکه امروز وقتی ما متنی را ارائه می‌دهیم مدیران تالارها می‌خواهند بدانند چه کسی در نمایش بازی می‌کند و بازیگر از متن مهم‌تر است. ما حتی یک جشنواره مخصوص نمایشنامه‌نویسی نداریم تا برای نوشتن و تولید متن ترغیب شویم.

آیا مسابقه ادبیات نمایشی که خانه تئاتر برگزار می‌کند تأثیری نداشته است؟

آهنین‌جان: این جشنواره‌ها درحد حوزه‌ خود تئاتر باقی مانده‌اند. یکی از مشکلاتی که ما در ایران و مسابقه‌های ادبیات نمایشی داریم این است که متن نوشته‌شده را قضاوت می‌کنند، در حالی که به نظر من یک نمایشنامه در طول مدت تمرین به بلوغ کامل خودش می‌رسد و در ابتدا صرفاً ذهنیت نویسنده است. زمانی که تمرین می‌کنیم متوجه ایرادها و کاستی‌های آن می‌شویم و به نوعی نمایشنامه کامل می‌شود.

دادویی: بله دقیقاً. چون اکثر آثار نمایشنامه‌نویسان بزرگ مثل شکسپیر هیچ‌کدام نمایشنامه‌هایی نبودند که نگاشته شده باشند فقط برای این‌که یک اثر نمایشی نوشته شده باشد. بلکه تمام نوشته‌ها اجرا شده و بعدها آن‌ها را مکتوب کرده‌اند و ما امروز به عنوان آثار شکسپیر می‌خوانیم. البته فراموش نکنیم که نکته‌ پیچیده‌تری نیز وجود دارد و آن اینکه سانسورهای بسیار باعث می‌شود یک نمایشنامه‌ انتقادی که اوضاع جامعه خودش را بیان می‌کند اساساً نتواند از فیلترهای مختلف عبور کند تا به یک مسابقه برسد و دیده شود. بنابراین یک تعداد از افرادی که ممکن است آثار خوبی هم نوشته باشند این‌گونه حذف می‌شوند.

نکته‌ مهمی که باید به آن فکر کرد این‌که در تمام این سال‌ها چه در جشنواره فجر یا جشنواره‌های دیگر که مسابقه نمایشنامه‌نویسی هم داشتیم تعداد کمی از آن نمایشنامه‌نویس‌ها کارشان را ادامه داده یا همچنان مطرح هستند. این موضوع حتی در مورد شهرستان‌ها نیز صدق می‌کند.

دادویی:با تغییرات اجتماعی در سال‌های گذشته، بازیگری و بعد از آن تا حدی کارگردانی از یک مقوله‌ صرفاً علاقمندی فراتر رفته و به یک حرفه تبدیل شده است، یعنی شما ممکن است بتوانید از طریق بازیگری و بعد کارگردانی امرار معاش و زندگی‌تان را بر پایه‌ آن بنا کنید. اما هنوز نمی‌توانیم به نمایشنامه‌نویسی به عنوان یک شغل نگاه کنیم. طبیعتاً شروع این کار یک مسئله است و از عشق و علاقه شروع می‌شود اما ادامه دادن و دوام آوردن در این کار مسئله‌ دیگری است.

یعنی اگر آقای پورحکیمی به شما پیشنهاد این کار را نمی‌دادند شاید اصلاً این نمایش تولید نمی‌شد.

دادویی: بله درست است، ممکن بود صرفاً به عنوان یک ایده جذاب برای همیشه در ذهن من باقی بماند.

در دو سه سال اخیر در فیلم‌ها و سریال‌ها توجه زیادی به دوره قاجار شده، به‌ نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟

دادویی: اگر چه حتی شکسپیر نیز در زمان خودش سعی می‌کرد از افسانه‌ها و اسطوره‌های فرهنگی و بین‌المللی پیش از خودش استفاده کند اما وقتی ما به عنوان هنرمند در بیان مسائل روز خودمان دچار مشکل و با هزاران سد و مانع روبرو باشیم، بردن مسائل به درون تاریخ یکی از راه‌های نجات و فرار ادبیات نمایشی است. اما توجه بیشتر به دوره مشروطه در فیلم و سریال چند دلیل دارد. یکی اینکه از لحاظ زمانی به دوره ما نزدیک‌تر و مطالعات انجام‌شده روی آن بیش‌تر است. اماکن تاریخی آن دوره هنوز وجود دارند و عکس‌ها و اطلاعات بیشتری در مورد آن وجود دارد که کار تولید را تسهیل می‌کند. اما دلیل مهم دیگری که برای من اهمیت داشت این بود که بسیار شبیه به وضعیت امروز ماست. شما اگر نمایشنامه‌ «خانه خراب» را بخوانید و فضای اجتماعیِ دوران مشروطه را در نظر نگیرید احساس می‌کنید همه چیز دارد در زندگی امروز ما اتفاق می‌افتد. اولین اتودی که من برای این نمایش زدم کاملاً معاصر بود، اما خب اجرای آن با توجه به فضای موجود اصلاً شدنی نبود. پس دنبال یک فضای مناسب برای گفتن آن حرف‌ها گشتم که این دوره تاریخی را مناسب و بهتر دیدم. گرچه بیشتر کارهایی که در زمان مشروطه می‌بینیم به سمت دوره‌ ناصرالدین شاه است اما اگر مطالعات کافی داشته باشیم متوجه می‌شویم آن دوره، اتفاقاً بهترین دوره‌ قاجار بود چون دست‌کم نزدیک ۵۰ سال ثبات سیاسی و اقتصادی وجود داشت. آن پادشاه ضمن تمام حماقت‌هایی که داشت، بسیاری از نوآوری‌های فرهنگی در آن دوره اتفاق افتاد. پادشاهی که طبع شعر داشت و اهل مطالعه بود و با فرهنگ غرب آشنا شده بود. همچنین اولین تماشاخانه در دوره او ساخته شد.اما در دوره قاجار حوادث، وقایع، بحران‌ها و ماجراهای فراوانی وجود دارد که اکثر نویسندگان و تولیدکنندگان از آن‌ها غفلت کرده‌اند و توجهی به لحظات تیره و تاریک آن نشان نداده‌اند. ماجراهای جالبی که کمتر به آن‌ها پرداخته شده و ما در این نمایش سعی کردیم حتی‌المقدور نوری به آن بخش‌ها بیندازیم.

محمد رضا حکیمی پور - نمایش خانه خراب

آقای پورحکیمی چرا شما سراغ نمایشنامه خسیس مولیر رفتید؟

محمدرضا پورحکیمی: نمایشنامه‌های انگشت‌شماری هست که من آن‌ها را دوست دارم و نمایشنامه خسیس مولیر نیز جزو آن‌هاست. به نظر من شخصیت هارپاگون جدا از خساست، دیکتاتور بود که امثال او همچنان در خانواده‌های ایرانی وجود دارند. اما زمانی که با آقای دادویی صحبت کردم، با نظرات ایشان به این نتیجه رسیدیم که این نمایش آن چیزی را که مناسب امروز ما باشد ندارد. بنابراین به پیشنهاد ایشان تصمیم گرفتیم ضمن حفظ فضای کمدی، یک وجه تراژیک به آن اضافه کنیم و این تصمیم به تغییرات عمده و اساسی انجامید و کلاً متن جدیدی نوشته شد. من به عنوان یک شخصی که تازه وارد حوزه کارگردانی شده‌ام، سلیقه‌ عموم جامعه برایم اهمیت چندانی ندارد یعنی باعث نمی‌شود کارم را با آن تنظیم کنم. من اثر را یک تابلوی نقاشی می‌بینم که ممکن است حتی طرفداران اندکی داشته باشد اما همان تعداد برای من قابل احترام هستند. من دوست ندارم کاری انجام دهم که صرفاً به خاطر رضایت مخاطب باشد، برایم مهم این است که کار خوبی اجرا شود و ماندگار باشد.

زمانی که آقای دادویی متن را می‌نوشتند چه مقدار شما نظراتتان را با ایشان به اشتراک گذاشتید؟

پورحکیمی: ایشان هر بار که نسخه جدیدی می‌نوشتند من می‌خواندم و اگر پیشنهادی به ذهنم می‌رسید یا سلیقه‌ خودم را به ایشان می‌گفتم.

درباره‌ روز اتفاق افتادن نمایش که همان روز به توپ بستن مجلس است بگویید که چطور به این نظر رسیدید؟

پورحکیمی: ایده‌ای که من داشتم این بود که نمایش با ویرانی به پایان برسد. به همین دلیل وقتی آقای دادویی زمان نمایش را به دوره‌ مشروطه بردند، دنبال یک موقعیت بحرانی می‌گشتیم. وقتی ایشان روز به توپ بستن مجلس را پیشنهاد کردند و نوشتند احساس کردم چقدر همه چیز درست شکل گرفته و حالا آن ویرانی مورد نظر من علاوه بر خانواده در سطح اجتماع گسترش پیدا کرده است. بنابراین خانه‌ حاجی جبار نزدیک مجلس در نظر گرفته شد که همزمان با به توپ بستن مجلس، خانه‌ او نیز خراب می‌شود. اما او به خاطر طمعی که نسبت به پول دارد خانه را رها نکرده و جانش را از دست می‌دهد.

ایده‌ پسر روشنفکر و هنرمندِ حاجی جبار که عاشق دختری آکتور به نام آنیک است از کجا شکل گرفت؟

دادویی: یک مسئله‌ که از مدت‌ها قبل برای من دغدغه بوده و همیشه با آن مشکل داشتم این بود که آثار بسیاری در مورد زندگی اهالی هنر تولید شده و آن‌ها را به انحای مختلف نقد کرده‌ اما هیچگاه به درستی به تلاش‌ها و فداکاری‌های آن‌ها در تاریخ معاصر نپرداخته‌ایم. این شغل را برای شخصیت‌ها انتخاب کردم تا اندکی از هنر تئاتر و فعالان این حوزه تجلیل کنم. شخصیت پسر حاجی جبار که بخشی از قصه از طریق او و همکار تئاتری‌اش آنیک پیش می‌رود در شرایط سختی به سر می‌برند. من پیرامون زندگی حاجی جبار آدم‌های مختلفی گذاشتم که یکی از آن‌ها یک آدم سیاسی و مشروطه‌خواه است که تلاش می‌کند در کف خیابان به اهداف سیاسی خود برسد و دیگری آدمی هنرمند و اهل تئاتر که می‌خواهد با روزنامه‌نگاری و نمایشنامه‌نویسی به مردم آگاهی بدهد.

ساخت و پرداختی در شیوه اجرایی وجود دارد که انگار طعنه به نمایش‌های کلاسیک ایرانی می‌زند، این ایده از ابتدا بود؟

پورحکیمی: ما از ابتدا چند ایده را آزمون و خطا کردیم تا به این ایده رسیدیم. آقای دادویی ترجیح می‌داد شکل اجرایی نمایش‌‌مان زیاد سمت ایرانی بودن نرود. اما به یک مرحله‌ای رسیدیم که با همفکری دوستان تصمیم گرفتیم نمایش نه خیلی شیوه ایرانی و تخت‌حوضی باشد نه خیلی فرمالیستی و مدرن. یک حد میانه که هم برای مخاطب آشنا باشد هم کلیشه‌ای نباشد.

همتی: من فکر می‌کنم هر بازیگری که می‌خواهد متن را انتخاب کند یکسری فکت‌ها برای او وجود دارد. مثلاً برای خود من متن نمایشنامه خیلی مهم است و نمایشنامه‌ «خانه خراب» مهم‌ترین دلیل حضور من در این نمایش است. من گرچه آقای دادویی را از مدت‌ها قبل از طریق دوستان مشترک می‌شناختم و در موردشان شنیده بودم اما رابطه و برخوردی با ایشان نداشتم و نمی‌دانستم علاوه بر کارگردانی و ترجمه،‌ دستی هم به قلم دارند.یک نکته‌ای که وجود دارد اینکه برخی نویسندگان برای شغل خودشان ارزش قائل نیستند و با همان زبان تئاتر ما را زیر سوال می‌برند، در حالی که متن نمایش «خانه خراب» به خوبی اهمیت و اثربخشی تئاتر و اهالی هنر را در رشد یک جامعه و انقلاب نشان می‌دهد. در ظاهرِ داستان، قهرمان حاجی جبار است اما در باطن، قهرمان قصه آنیک دختر ارمنی داستان است که خانم الهه حسینی نقش او را بازی می‌کند. این نکته ضمن اشاره به ورود تئاتر مدرن از سمت آذربایجان و ارمنستان به ایران، نشان می‌دهد در طول تاریخ و حتی امروز نیز زنان حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.

متأسفانه در چند سال اخیر در تئاتر اجتماعی ما کمتر شخصیت قهرمان به ویژه قهرمان زن می‌بینیم که این می‌تواند جزو مزیت‌های نمایش «خانه خراب» باشد.

دادویی:من به عنوان یک هنرمند معتقدم آینده‌ این جامعه را بانوان رقم می‌زنند و هر تغییری که باشد به دست زنان اتفاق می‌افتد. وقتی نمایش «خانه خراب» پیش آمد، من فکر کردم می‌توانم این مسئله‌ تأثیرگذاری زنان در جامعه را مطرح کنم. ما در مقاطع مختلف تاریخی زنان قهرمان بسیار داشته‌ایم که حضور و تلاش و فداکاری‌های آن‌ها را نادیده گرفته‌ایم و این‌جا ضروری بود که به این موضوع بپردازیم. مسئله دیگر این بود که می‌خواستم احترام خودم را به اهالی فرهنگ و هنر به ویژه حوزه تئاتر ابراز و زحماتشان را مطرح کنم. اینکه چقدر اهالی هنر در تاریخ معاصر ما مؤثر بوده‌اند. همچنین تلاش‌ها و خدمات اقلیت‌های مذهبی که به پیشرفت فرهنگ و هنر این جامعه کمک‌های شایانی کرده‌اند.

امیر کاوه آهنین جانن - نمایش خانه خراب

ما در تاریخ مشروطه شاهد تأثیرگذاری هنرمندان تئاتر در بخش ادبیات به ویژه نمایشنامه‌نویسی بودیم ولی چه در میان مسئولین چه هنرمندان کمتر به این مسئله پرداخته شده است.

آهنین‌جان: از ابتدا هنرمندان در پرداختن به این موضوع محدودیت داشتند و یکسری حقایق تاریخی که باید ثبت شوند اتفاق نیفتاده و به دست فراموشی سپرده شده است. من هم معتقدم امروز نیز هر اتفاقی که در جامعه می‌افتد از زنان شروع می‌شود. در این نمایش با وجود زبان متفاوت و حساب‌شده‌ که در متن آمده، خیلی با ادبیات رسمی و درباری دوره قاجار مواجه نیستیم و به خوبی سعی شده است زبان عامیانه و مردم کوچه و بازار رعایت شود. این اتفاق باعث شده مخاطب ارتباط خیلی خوبی با اثر برقرار کند و ما هم دور از پیچیدگی‌های زبانی و لفاظی‌های غیر ضروری، تا حد ممکن رسالت هنری خودمان را در القای مفاهیم مستتر در متن انجام دهیم.

آقای دادویی، آقای آهنین‌جان و آقای همتی هر سه در حال تدریس به جوانان نیز هستید و هر کدام به نوعی با نسل جوان در ارتباطید. آیا فکر می‌کنید این نسل با این شیوه‌ اجرایی ارتباط برقرار می‌کند؟ یا بدون توجه به سلیقه‌ مخاطب جوان، ما موظفیم به عنوان کسانی که تئاتر کار می‌کند برخی روش‌های اجرایی تئاتر ایرانی را زنده نگه داریم و به نسل‌های بعد منتقل کنیم؟

آهنین‌جان: در واقع ما تلاش کردیم ثابت کنیم هر نمایشنامه‌ ایرانی که به تاریخ می‌پردازد صرفاً به معنای استفاده از شیوه‌ تخت‌حوضی نیست. مثل برخی کارهای آقای بیضایی که در توضیح صحنه به این شیوه اشاره شده و برخی دیگر متفاوت است. اما برای مخاطب امروزی در شیوه‌ اجرایی حد میانه را در نظر گرفته‌ایم. در طراحی صحنه ایده‌های مدرن و خیلی خوبی وجود داشت که به دلایل مختلف آن چیزی که می‌خواستیم رخ نداد اما با مشورت و همفکری نتیجه این‌ شد که ضمن اجرای یک متن ایرانی، سلیقه‌های نسل امروز نیز رعایت شود. بازخوردهای خوبی هم که در این مدت داشتیم، نشان می‌دهد مخاطبان با سنین مختلف و سلیقه‌های متفاوت ارتباط خوبی با متن، بازی‌ها و شیوه‌ اجرایی برقرار کرده‌اند.

دادویی:یک نکته‌ای که وجود دارد اینکه فرم نمایش‌واره‌های ایرانی یک فرم پیشنهادی است که ما تا ابد می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و این سنت‌های فرهنگی هنری نه تنها بد نیستند بلکه خیلی هم خوب و ارزشمندند اما اینجا برای من یک قاعده وجود داشت و آن اینکه اگر چه ما یک فضای ایرانی ملی را در یک دوره خاص تاریخی اجرا می‌کنیم اما لزوماً مجبور نیستیم از آیین‌های نمایش سنتی استفاده ‌کنیم و می‌توان عناصر تازه‌ را وارد این فضا کرد. متأسفانه یک معضلی که اهالی تئاتر در این سال‌ها با آن مواجه هستند، مسئله صحنه و طراحی صحنه است که در بعضی اجراهای خاص و معدود سالن‌ها، چیزی به عنوان طراحی صحنه وجود ندارد. ما با تلاش آقای پورحکیمی و همکاری دوستان در زمینه لباس و صحنه کم نگذاشتیم و اگر چیزی وجود دارد که ایده‌آل نیست به دلیل محدودیت‌ها و کمبود‌هاست. طراحی صحنه‌ در تئاتر امروز به دلیل وجود چند اجرای مختلف در سالن و نبودن فضای لازم برای نگهداری دکور، عملاً به سمت چیدمان رفته و طراحی صحنه‌ واقعی بسیار کم شده است. حتی در زمینه‌ طراحی لباس، چهره‌پردازی و نورپردازی نیز به دلیل محدودیت‌های سالن‌ها و هزینه‌های زیاد این‌ گونه است و همین موارد است که به تماشاگر حس غیرواقعی بودن می‌دهد. در حالی که ما در این اجرا به دلیل علاقمندی و تلاش آقای پورحکیمی سعی کردیم از هیچ چیزی کم نگذاریم. طراحی لباس و چهره‌پردازی و نورپردازی ما واقعاً با وسواس و مطالعه انجام و کار ارزشمندی شد.

پورحکیمی: دقیقاً درست است. من همیشه دوست دارم برای هر کاری از بهترین‌ها استفاده ‌کنم و برای این کار نیز در هر بخش بهترین‌ها انتخاب شدند، اما بعضی مواقع یکسری چیزها از اراده و توان ما خارج است. متأسفانه در طراحی صحنه واقعاً امکان ساخت و ساز نیست، ایده ما برای اجرا چیز دیگری بود که مجبور شدیم آن را به حداقل برسانیم. با این وجود کار ما در لباس و گریم و نور و موسیقی بازخورد خوبی داشته و نکته‌ای که برای من جالب بود این‌که مخاطب در طول حدوداً ۹۰ دقیقه اصلاً احساس خستگی و کسالت نمی‌کند. من واقعاً از انتخاب‌هایم راضی هستم و می‌دانم گروه چه سختی‌هایی کشیدند و به جهت اینکه عاشق تئاتر هستند همه سختی‌ها را تحمل کردند. امروز مردم از نظر روحی و اقتصادی تحت فشارند. در این دو سه سال بیماری کرونا هم مزید بر علت شده است. بنابراین حتی اگر یک نمایش خوب تولید و اجرا شود مردم یا از نظر مالی مشکل دارند یا حالشان خوب نیست که به تئاتر بیایند. اما خدا را شکر استقبال از نمایش «خانه خراب» باعث شده بعد از تعطیلی‌های ماه محرم نمایش را در یک سالن دیگر تمدید و دوباره اجرا کنیم.

 نمایش خانه خراب

آیا بازیگران همان انتخاب اول هستند؟

پورحکیمی: امروز به دلیل تولید فیلم‌ها و سریال‌های مختلف، انتخاب بازیگر کار دشواری شده است. ما برای هر کدام از نقش‌ها چند گزینه در نظر گرفتیم که بتوانیم انتخاب‌های خوبی داشته باشیم. در نهایت هم وقتی این گروه دور هم جمع شدند ترکیب بسیار خوبی شکل گرفت که همگی یکدل و هماهنگ تمرین‌ها را انجام دادیم و به اجرا رسیدیم. حالا می‌توانم بگویم تمام بازیگران کارمان بهترین هستند و همان چیزی شد که می‌خواستم.

آقای دادویی شما را بیشتر به عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان و مترجم می‌شناسیم، چطور شد که در این نمایش بازیگر نیز بودید؟

دادویی: مثل بسیاری از کسانی که جذب تئاتر می‌شوند، من هم با علاقه‌ به بازیگری وارد این حرفه شدم. چند کار در دهه هفتاد برای دکتر رکن‌الدین خسروی، دکتر محمود کریمی حکاک، دکتر کمال‌الدین شفیعی و دیگران و حتی در یکی دو فیلم و سریال هم بازی کردم. اما به دلایل مختلف ترجیح‌ دادم این کار را کنار بگذارم تا شاید در سنین بالاتر به این حرفه برگردم. در این کار مجموع شرایط دست به دست هم داد تا به پیشنهاد و اصرار دوستان نقش کوتاهی بازی کنم. ابتدا تردید داشتم اما الآن که با نظر و واکنش خوب مخاطبان روبرو شده‌ام خدا را بابت این قضیه شکر می‌کنم و می‌توانم بگویم از این تصمیم راضی هستم و از بازی در کنار دوستان لذت می‌برم.

آیا به عنوان نویسنده اذیت نمی‌شوید که بازیگر مقابل دیالوگ‌ها را اشتباه یا بد بیان کند؟

دادویی: به هر حال برای نویسنده سخت است که آنچه نوشته درست اتفاق نیفتد. این قضیه در طول تمرین سخت‌تر بود و یک جاهایی مقاومت نشان می‌دادم اما این برای من بدین معنا نیست که متن وحی منزل است و نمی‌توان تغییری در آن ایجاد کرد. بنابراین وقتی می‌دیدم کسی پیشنهاد دارد و حرفش منطقی است و دلیل درستی دارد، آن را قبول می‌کردم چون بازیگر حرفه‌ای نیز یکسری تجربیات و آگاهی دارد که به کار اضافه می‌کند. اما اگر پیشنهاد به نظرم منطقی نبود می‌گفتم به این دلایل نمی‌شود. ولی زمانی که پشت صحنه یا روی صحنه هستم اگر اشتباهی رخ دهد طبیعتاً برایم سخت است. ولی خب این اتفاقات از ویژگی‌های زنده بودن تئاتر است.

آقای آهنین‌جان شما در اوایل بازیگری از نمایش ایرانی فاصله گرفتید و در کارگردانی نیز بیشتر تجربه کارهای غیر ایرانی داشتید، بعد از سال‌ها آیا جذابیت این نقش شما را جذب کرد یا می‌خواستید در یک نقش ایرانی خودتان را امتحان کنید؟

آهنین‌جان: طبیعتاً تمام این مسیر انتخاب من نبود. من مقاومتی در برابر پیشنهاد‌ها چه نمایش ایرانی یا خارجی نداشتم. اما نقش‌هایی که من را به چالش می‌کشانند و ویژه هستند برایم در اولویت قرار دارند. لذت بازیگری برای من این است که ساعاتی در روز در یک جهان دیگر و به جای شخص دیگری باشم. بنابراین اگر این اتفاق افتاده همه‌اش دست من نبوده است. من با افراد باتجربه و جوان و حتی کسانی که کار اولشان بوده است کار کرده‌ام و ایرانی و خارجی بودن ملاک من نبوده است. برای من مهم این است که خروجی خوبی در آن نقش داشته باشم.

آقای همتی «خانه خراب» جز ومعدود متن‌هایی هست که شما نقشی جدی در آن دارید. مباشری که عاشق دختر ارباب خودش است، باهوش است و توطئه می‌چیند و تازه انقلابی هم هست. آیا این مسئله باعث جذب بیشتر شما به سمت این کار شد؟

همتی: مهم‌ترین دلیل برای من متن خوب است. یکی دیگر از دلایلم زن بودن قهرمان داستان و نکته‌ دیگر انعطاف‌پذیری نویسنده بود. مثلاً من مونولوگی در متن داشتم که می‌گفتم «خورشید رنگ خون گرفته» ولی احساس می‌کردم وقتی چنین صحنه‌ای را ندیده‌ام برایم قابل تصور نیست. وقتی این را به آقای دادویی گفتم، ایشان جملات بسیار خوبی به متن اضافه کرد که حالا منِ بازیگر به خوبی آن را تصور و تخیل می‌کنم و می‌توانم حس صحنه را به مخاطب هم منتقل کنم. ضمن اینکه معتقدم بازیگران کمدی خوبی داشته‌ایم که در نقش‌های جدی نیز خوب ظاهر شده‌اند اما اندک بازیگران جدی بوده‌اند که توانسته‌اند در نقش کمدی خوب باشند. من هم تمام سعی خودم را می‌کنم تعادل را برقرار کنم و هر دو وجه را داشته باشم.

چقدر بازیگران دیگر در این باره به شما کمک کردند؟

همتی: بعد از متن خوب این کار، وجود همکاران خوب بازیگر بود که در تعامل با هم تمرین و بسیار به همدیگر در خلق شخصیت‌ها کمک کردند و اگر این‌گونه نبود این نمایش به اینجا نمی‌رسید. ناصر تقوایی یک جمله دارد که می‌گوید ۷۰ درصد یک فیلم خوب، انتخاب عوامل و بازیگران خوب است و من فکر می‌کنم این اتفاق در نمایش «خانه خراب» افتاده است.

نمایش استعداد شگرفی در کمدی متداول دارد که ما روی صحنه می‌بینیم و می‌توانست به آن سمت برود، آیا خودتان جلوی این اتفاق را گرفتید؟

دادویی: یک نکته‌ که همیشه برای من جالب بود این است که من در ظاهر آدمی جدی هستم و همیشه برایم چالشی سخت بود که آیا می‌توانم در یک متن نمایشی طنازی و لحظات کمیک خلق کنم. البته همیشه خط قرمز من این بوده که لحظات و موقعیت‌های خاصی در نمایش وجود دارد که مفرح است و تماشاگر به آن‌ها می‌خندد اما قرار نیست به هر قیمتی این کار را انجام ‌دهیم که صرفاً تماشاگر را بخندانیم. به قطع بگویم که ما می‌توانستیم از نظر کمدی بودن جزو نمایش‌های پرفروش باشیم. چون هم قابلیت‌های متن هم توانایی بازیگران، این امکان را به ما می‌داد، اما خودمان جلوی این اتفاق را گرفتیم. زیرا رسالت خودمان را در ارائه‌ یک نمایش تفکربرانگیز، آموزنده، همراه با صحنه‌های کمیک و خنده‌دار می‌دانستیم. لحظات مفرح برای گرفتن زهر نمایش و تلخی اتفاقاتی بود که در بستر داستان رخ می‌داد.

درباره بقیه اعضای گروه اگر صحبتی دارید بفرمایید.

پورحکیمی: من از تمام افراد گروه تشکر می‌کنم که در این چند ماه، مانند یک خانواده کنار هم بودند و به یکدیگر کمک کردند. بازیگرانی مانند الهه حسینی، محمدهادی عطایی، ناصر عاشوری، ندا مقصودی، رضا علوی، امید رهبر و بازی‌یاران که همه عالی بودند. همین‌طور از دوستان پشت صحنه مثل خانم ماریا حاجیها، هلیا شکری، فرشاد فزونی، رضا خضرایی، علی ساسانی‌نژاد، میلاد دبیری و... نیز بسیار تشکر می‌کنم.

دادویی: من از لطف تمام دوستان تشکر می‌کنم. تمام بازیگران و عوامل گروه زحمت کشیدند و اگر نواقصی هم وجود دارد به دلیل شرایط بد تولید است. متأسفانه در تئاتر ما مسئله‌ تهیه و تولید بخش مغفول‌مانده‌ است. در این سال‌‌ها شاهد بوده‌ام که نبودن شرایط مناسب تهیه و تولید، لطمات بسیاری به تئاتر امروز ما وارد کرده و باید به طور جدی به آن پرداخته شود.