سرویس تئاتر هنرآنلاین: چند روز پیش دوست هنرمندم حسین کیانی در مصاحبه‌ای گفته بود: "بدنیست نگاهی دوباره داشته باشیم به ضرورت برگزاری جشنواره‌ها زیرا در حال حاضر چند جشنواره کنسل و یا به زمانی دیگر موکول شده‌اند و اتفاق خاصی هم نیفتاده است."

اگر منصف باشیم سخنان او را قبول می‌کنیم چون برای بسیاری از هنرمندان تئاتر ضرورت برگزاری بسیاری از جشنواره‌های موضوعی و فصلی قابل درک نیست. به خصوص وقتی که متوجه شویم ساختار بسیاری از این جشنواره‌ها مثلا به 30 سال پیش باز می‌گردد و هیچ‌گاه تغییری نکرده!یعنی به زعم مدیر برگزارکننده در طول این 30 سال تحولی در جامعه هنری صورت نگرفته که زحمت تغییر ساختار کهنه را به خود بدهد! او قرار است آمار خود را منتشر کند حالا با تغییر یا بدون تغییر! علاوه بر این‌ها جشنواره‌های بسیاری وجود دارند که به ضرورت دوره خود لازم‌الاجرا بودند و اینک با گذشت زمان دیگر آن ضرورت از بین رفته و برگزاری جشنواره تنها هدردادن بودجه است و بس. مثلا قرار بوده در دوره‌ای یک منطقه توریستی شناسانده و یا ثبت شود پس برگزاری یک جشنواره تئاتر، فیلم و یا موسیقی به تسهیل آن واقعه کمک می‌کرده اما الان که سال‌ها از آن موضوع گذشته و مشکل حل شده، دیگر ضرورت وجود این جشنواره چیست؟به این‌ها اضافه کنید جشنوارهایی را با موضوع و یا شکل مشترک و به صورت موازی در حال برگزاری هستند!!!! یعنی چند نهاد با یک موضوع مشترک در حال برگزاری جشنواره‌اند و این امر علیرغم تمامی اعتراضات از سوی اهل فن، هنوز هم ادامه دارد! مثلا جشنواره خیابانی x همان ماهیتی را دارد که جشنواره خیابانی y، اما هر دو با فاصله زمانی 30 روز برگزار می‌شوند! آیا این هدر دادن بودجه و انرژی نیست؟حال ممکن است این سوال پیش بیاید که آیا مدیران مربوط این مسائل و مشکلات را نمی‌دانند؟ پاسخ قطعا این است که حتما می‌دانند زیرا آنها مدیرند و یکی از شروط مدیریت آگاهی است. اما پاسخ این عزیزان در تمام این سال‌ها این بوده که "هنرمندان به همین جشنواره‌ها دل‌خوشند و ما نمی‌توانیم که همین دل‌خوشی را هم از آن‌ها بگیریم!" و یا مثلاً "مردم این منطقه با این جشنواره زندگی می‌کنند!" همین دوجمله کافیست تا اندکی هم شده به این بهانه‌ها و استدلالات لبخندی تلخ بزنیم.

سوال اینجاست که اگر هنرمند مورد نظر می‌توانست در طول سال اجرای عمومی داشته باشد باز هم راضی به اجرای یک روز در جشنواره می‌شد؟ اگر در طول این سال‌ها به جای برگزاری جشنواره‌های بی‌خاصیت به فکر ساختن سالن، پلاتوی تمرین و افزایش منطقی بودجه بودیم، باز هم هنرمندان طرفدار برگزاری جشنواره بودند؟ اگر جوان‌های تحصیل‌کرده، مستعد و جویای نام امکان اجرا در سالن‌های رسمی را داشتند دیگر زحمت شرکت در جشنواره را به جان می‌خریدند؟ کدام عقل سالمی می‌گوید که 3 ماه تمرین کن و تنها یک شب روی صحنه برو؟!!! چرا راه‌دور برویم، چند اجرا از دل جشنواره عروسکی اجرای عمومی می‌گیرند؟ شاید 10 درصد!! خب در این شرایط هنرمند نمایش عروسکی چاره‌ای جز دل‌خوش بودن به شرکت در جشنواره ندارد. از سوی دیگر ماهیت و ماندگاری کدام استان و یا شهرستان ما به برگزای جشنواره وابسته است؟!!! اگر این امر حقیقت داشت که باعث مباهات بود و شادمانی و غرور اما واقعیت تلخ چیز دیگری را به ما می‌گوید. هیچ کدام از شهرهای ما "ادینبورگ" نیستند حتی همین به اصطلاح ابر شهر تهران که در طول برگزاری جشنواره فجر هم حتی تکانی به وجود مبارکش نمی‌خورد! از طرف دیگر این روزهای قرنطینه و برگزار نشدن چند جشنواره نشان داده که مردم مناطق مورد نظر بدون برگزاری جشنواره هم به زندگی خود ادامه می‌دهند. این مختصر نشان می‌دهد که سخنان حسین کیانی یک حقیقت آشکار است. اشتباه نشود نگارنده مشکلی با تئاتر و برگزاری بعضی از جشنواره‌های کلیدی و ارزشمند ندارد زیرا بنده هم در بعضی سال‌ها در برخی از این جشنواره‌ها شرکت کرده‌ام اما تمام این‌ها دلیل نمی‌شود که به آسیب‌شناسی نپردازیم.

سوال دیگر این است که واقعا جشنواره‌ها در پیشرفت علمی و عملی تئاتر نقشی داشته‌اند؟ پاسخ واضح است، بسیار کم. بیشترین تاثیر جشنواره‌ها (البته برخی از جشنواره‌ها) تنها، معرفی هنرمندان بااستعداد به جامعه حرفه‌ای تئاتر، سینما و موسیقی بوده که البته این اولین شرط مهم تمام جشنواره‌ها در تمام دنیاست، یعنی کشف استعداد. اما مسئله مهم اینجاست که بعد از معرفی این کشف‌ها، سیاست مدیران ما در برابر این استعدادها چه بوده؟ تقریبا هیچ! بسیاری از آن‌ها به حال خود رها شدند و آن‌هایی هم که ماندند به سبب همت خودشان بود و نه سیاست مدیران، زیرا مدیران تنها وظیفه برگزاری جشنواره را داشتند و دارند بعد از آن، دیگر به این عزیزان مربوط نمی‌شود.

از تمام این‌ها که بگذریم تازه می‌رسیم به دوران قرنطینه و شیوع ویروس کرونا که خود مثنوی هفتاد من است! از نیمه‌های اسفند که تعطیلی تئاتر جدی‌تر شد، دوستان خلاق! از پا ننشستند و شروع به زایش جشنواره‌های جدید کردند آن هم از نوع مجازی آن!! انواع و اقسام جشنواره‌ها و کلاس‌های آموزش بازیگری بود که در دنیای مجازی راه افتاد. گویی تمام شهرها حتی روستاها وظیفه داشتند تا جشنواره تئاتر برگزار کنند. هدف همه آن‌ها هم این بود "در خانه بمانید و تجدید روحیه کنید"، "هنرفشانی کنید و جایزه بگیرید"، "در دوران بیکاری کسب معاش کنید" و....تا یک جایی این جشنواره‌ها قابل قبول بودند چون بیشتر جنبه تفریح داشتند اما افزایش آن‌ها از سوی نهادهای مختلف، عجیب و حیرت‌آور بود، انگار یک مسابقه راه افتاده و هرکس در آن شرکت نکند از قافله عقب افتاده! در عرض یکی، دو هفته نزدیک به 10 جشنواره مجازی راه افتاد و فراخوان پشت فراخوان بود که صادر شد! عجب، انگار بعضی‌ها کلا با خواب جشنواره می‌خوابند و با آن از خواب بیدار می‌شوند! انگار ماهیت‌شان به وجود جشنواره وصل است! گویی اگر جشنواره نباشد آن‌ها نیز معنایی ندارند! تنها استعداد و خلاقیت این مدیران و بعضا هنرمندان به راه انداختن جشنواره است! اصلا گویی دبیر جشنواره به دنیا آمده‌اند! از این دوستان باید سوال کرد آیا فکر برگزاری جشنواره مجازی به ذهن هیچ‌کدام از هنرمندان کشورهای صاحب تئاتر نرسیده بود؟ هنرمندان کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، آلمان، امریکا، اسپانیا، سوئد، ایتالیا و... عقل‌شان کم‌بوده و یا استعداد کشف جشنواره مجازی نداشته‌اند؟ یعنی زیرساخت‌های آن کشورها از مباحث علمی بگیر تا مثلا سرعت اینترنت نسبت به کشور ما ضعیف‌تر بوده؟ نه، برای آن‌ها تئاتر یک مسئله جدی بوده همین و بس. آن‌ها به این درک رسیده‌اند که برگزاری چنین جشنواره‌ها و یا کلاس‌هایی در درازمدت چه بر سر هنر تئاتر می‌آورد. وقتی شما به شیرین‌کاری یک نوجوان در خانه‌اش جایزه می‌دهید آیا آن نوجوان را مدعی نکرده‌اید؟ آیا وقتی به خلایق می‌گویید که تولید یک تئاتر اینقدر ساده و آسان آن‌ها را به بی‌راهه هدایت نمی‌کنید؟ وقتی یک آقا و یا یک خانم به راحتی می‌تواند از پشت مونیتور کامپیوتر و یا صفحه لپ تاپ و یا حتی یک گوشی آموزش بازیگری ببیند و به اصطلاح بازیگر شود، دیگر چه نیازی است به دانشگاه و آموزشگاه‌های بازیگری؟ دیگر یک جوان چرا باید چهار سال از زندگی خود را صرف رفتن به دانشگاه کند؟ و یا مثلا سه میلیون تومان شهریه کلاس بازیگری؟ شما دانسته و یا ندانسته به او گفته‌اید که بازیگر شدن به همین ساده‌گی‌ست، با سه، چهار جلسه نشستن پشت مانیتور دیگر بازیگری. آیا در این شرایط دیگر به کسی می‌توانید بگویید که بازیگری امری دشوار است و تولید تئاتر دشوارتر؟! تولید تئاتر یک پروسه جان کاه است، از زمان نوشتن متن تا آخرین شب اجرا، کدام هنرمند و یا علاقه‌مند تئاتر است که این را نداند؟ اما با برگزاری چنین جشنواره‌های خلق‌الساعه‌ای دیگر هیچ چیزی سر جای قبلی‌‌اش نیست. شما آگاهانه و یا ناآگاهانه برسر شاخه‌ای نشسته‌اید و دارید آن را اره می‌کنید. با این روش و این جشنواره‌ها هم اکنون صدها نفر به اهالی تئاتر و دنیای بازیگری اضافه شدند.چه بخواهید و چه نخواهید شما مسئول این خیل مدعی هستید.

به هرحال به اعتقاد نگارنده، همانطور که قبلا عرض شد، برگزاری این جشنواره‌ها و آموزش‌های مجازی در طولانی مدت ضد تئاتر عمل خواهد کرد. بیاییم برای یک بار هم که شده بودجه‌های فرهنگی را (که بسیار هم ناچیز است) هدر ندهیم و دور نریزیم و به جای برگزاری جشنواره و ثبت آمار، سالن بسازیم. تئاتر به سالن و محل تمرین، بیشتر از جشنواره‌های بی‌خاصیت پول حرام کن احتیاج دارد. یادمان نرود یک زمانی تعداد جشنواره‌های ما بیشتر از مجموع جشنواره‌هایی بود که در جهان برگزار می‌شد!! اما حاصل و نتیجه همه آن‌ها به اندازه 30 شب اجرای یک تئاتر خوب نبود. باور کنیم که ماهیت ما به خود ما وابسته است نه به برگزاری جشنواره.