سرویس تئاتر هنرآنلاین: به طور کل تئاتر برای بقا نیازمند پشتوانه‌های اقتصادی و فرهنگی است؛ چون از طرفی هنرِ تئاتر هزینه‌بر است؛ از دستمزد بازیگر و دیگر عوامل گرفته تا هزینه‌ سالن و امکاناتی مانند نور، صدا، دکور و گریم. از طرف دیگر زیربنای فرهنگی مسئله‌ای مهم است؛ باید ضرورت وجودِ هنرِ تئاتر درک شود و میان مدیران فرهنگی تفاهم و گفت‌و‌گو وجود داشته باشد تا تئاتر میان مردم هم رونق داشته باشد. ممکن است به نظر برسد اگر مسائل مادی حل شود، تمام مسائل حل می‌شود اما واقعیت این است که باید زیربنای فرهنگی_ مدیریتی و طرح و برنامه‌ریزی برای توسعه‌ تئاتر هم ساخته شده باشد. با بخشی از هنرمندان و مسئولین در استان‌های مختلفی گفت‌وگو شده است تا از حاصل نظرات، جمع‌بندی و درک درستی نسبت به این مسائل ایجاد شود و همین‌طور دیدگاه‌ها و صداهای مختلف دیده و شنیده شود. همین ابتدا باید به عنوان یک نکته اضافه شود که داده‌های آماری ثبت‌شده در اسناد و گفت‌وگو با اهالی بیشتری از تئاتر شهرستان‌ها می‌توانست اعتبار بیشتری به این گزارش بدهد. بنابراین نتیجه‌ این گفت‌وگو استدلالی استقرایی است و مانند مشتی نمونه‌ خروار، اوضاع کلی در شهرستان‌ها را مشخص می‌کند و با خود پیشنهادهایی با همین درجه‌ اعتبار ارائه می‌دهد.

 مقدمه:

 دسته‌بندی تئاتر ایران به تئاتر تهران و شهرستان‌ها نوعی جداسازی در کلام و بعد در برنامه‌ریزی به وجود می‌آورد. این دسته‌بندی باعث شده است که سلطه‌ مرکزیت زیاد شود. حالا برای حل این مسئله بسیاری از هنرمندان ایده‌ تمرکززدایی را مطرح می‌کنند. آقای عباس شاه‌محمدزاده، کارشناس تئاتر مرکز کل هنرهای نمایشی می‌گوید: "این تقسیم‌بندی را خودِ ما تئاتری‌ها ایجاد کردیم؛ گروهی که در تهران اجرا می‌رود و گروهی که در شهرستان اجرا می‌رود. در حالی که 90% اجراهای تهران از خودِ شهرستان‌ها است. اغلب کارگردان‌های پیشرو یا نام‌آور، شهرستانی هستند. دلیل این تقسیم‌بندی، امکاناتی است که در تهران است و برای بعضی شهرستان‌ها صفر است. تئاتر ایران با وجود بچه‌های شهرستان می‌چرخد. اما به جز تعداد اندک‌شماری از شهرستان‌ها که امکانات خوبی دارند؛ بقیه در مقایسه با تهران امکانات‌شان صفر است. نمایش‌ها در تهران بهتر دیده می‌شود."

گرچه کمبود امکانات دارد ضرباتی به بدنه‌ تئاتر شهرستان می‌زند اما به نظر می‌رسد از نظر استعداد چیزی کم ندارند. شاه‌محمدزاده می‌گوید: "شهرستانی‌ها با هیچی کاری می‌کند و وقتی به تهران می‌آیند، گاهی به کارشان حسادت می‌شود. گاهی همین دیده شدن باعث می‌شود این بچه‌ها به شهرهای‌شان برنگردد."

آقای شاه‌محمدزاده دارد با این مقدمه به مشکل مهاجرت استعدادها از شهرستان‌ها اشاره می‌کند که برخی دیگر افراد در ادامه بر روی آن صحه می‌گذارند.

 سؤالات اساسی:

 شاید بد نباشد سؤالی در همین ابتدای راه پرسیده شود: آیا فقدان برنامه‌ریزی بلندمدت و زیربناهای فرهنگی مانند مدیریت و آموزش دارد به تئاتر ضربه می‌زند یا مسائل اقتصادی مانند کمبود سالن و کمبود بودجه برای تهیه و تولید تئاتر آسیب اصلی این هنر در شهرستان‌ها است؟ شاید انتهای این گزارش جواب این سؤال داده شود اما این سؤال را از عبدالرضا قراری، مدیر انجمن هنرهای نمایشی استان کرمان پرسیده‌ایم و او اینطور پاسخ داده است: "امروز مسئله‌ مهم تئاتر، مدیریت و برنامه‌ریزی است. ما تولید تئاتر را فراموش کردیم و درباره‌ پدیده‌های حاشیه‌ای برنامه‌ریزی می‌کنیم که منجر به توسعه‌ تئاتر نمی‌شود، آنچنان که در کل دنیا متعارف و مرسوم است. آموزش، منابع و امکانات، تعیین مدیریت، همگی حاصل برنامه‌ریزی و تربیت نیروی متخصص انسانی است. امروزه آموزش تئاتر در هنرستان‌ها، آموزشگاه‌های آزاد و دانشگاه‌ها انجام می‌گیرد. از طرفی در استان‌ها بیش از 200 جشنواره‌ رنگارنگ به صحنه‌ مطبوعات و اطلاع‌رسانی عمومی می‌آیند. این نشان‌دهنده‌ وجود منابع برای برگزاری این جشنواره‌ها است. بنابراین پیش‌فرض من است که منابع و امکاناتی وجود دارد که به سمت درستی هدایت نمی‌شود. فرایند تولید تئاتر نیاز به حمایت دولتی دارد، طوری که منجر به افزایش تولید و مخاطبِ پرورش‌یافته شود. تئاتر خصوصی به طور موقت قرار بوده راهگشا شود اما برنامه درستی برای آن وجود ندارد. 80% منابع به نیروی انسانی اختصاص می‌یابد، در صورتی‌که این امر ضرورتی ندارد. حداقل این نیروها می‌توانند یک‌چهارم بشوند؛ چون عملکرد این نیروها در توسعه‌ تئاتر نقشی ندارد. در ده‌ها دستگاه اداری، کارشناسانی برای تئاتر به کار گرفته می‌شوند، از جمله وزارت ارشاد، شهرداری‌ها، بنیاد شهید، حوزه‌ هنری. این‌ها باید به این نتیجه برسند این منابع چه بازخوردی داشته است. منابع باید مستقیم و با طرحی جامع و در قالب حمایت مخاطب در تئاتر به کار گرفته شود. آموزش و مسائل دیگر زیرمجموعه‌ برنامه‌ریزی راهبردی است. توزیع امکانات هم زیرمجموعه‌ برنامه‌ریزی راهبردی است."

 سؤالات مهم دیگری هم وجود دارد که در این گزارش مطرح می‌شود و امید است در انتها به پاسخ آن‌ها رسیده شود یا این گزارش راهی برای پاسخگویی به آن را باز کند. برخی از این سؤالات: جشنواره‌های ‌استانی تا چه حد در رشد، تعالی، توسعه و معرفی تئاتر در استان‌ها نقش مثبت داشته است؟ چه ضرورتی برای جشنواره‌ها وجود دارد؟ آیا این جشنواره‌ها تداوم لازم برای نتیجه‌بخشی را دارند؟ ظرفیت‌های فرهنگی و استعدادها در تئاتر شهرستان‌ها مسیر درستی را طی می‌کنند؟ آیا آموزش تئاتر در شهرستان‌ها وجود دارد و تا چه حد بوده است؟ آیا میان مدیران فرهنگی با هم و میان مدیران دولتی و فرهنگی، تعامل و تفاهم درستی وجود دارد؟ سالن‌ها در شهرستان‌ها تا چه حد استاندارد هستند؟ امکانات مالی و یارانه‌های دولتی در شهرستان‌ها برای توسعه‌ تئاتر وجود دارد و تا چه حد ثمربخش و کافی هستند؟ بخش خصوصی در تئاتر شهرستان‌ها چقدر توانسته و می‌تواند به رونق اقتصادی تئاتر کمک بکند؟

  شاید بشود گفت نتیجه‌ای که از پاسخ به این سؤال‌ها حاصل می‌شود، فقط مسائل تئاتر در شهرستان‌ها را مشخص نمی‌کند، بلکه قرار است، به فضای کلی تئاتر در ایران نگاه شود. چون تهران به عنوان پایتخت نیز تا حدودی مبتلا به این مسائل است و از آن‌ها رنج می‌برد.

 جشنواره‌های استانی:

 تئاتر، هنری است که جز در اجرا مجالی بهتر برای ارائه ندارد؛ بنابراین جشنواره‌های استانی به عنوان ویترین و محل عرضه‌ تئاتر یکی از مهم‌ترین عوامل رونق تئاتر در شهرستان‌ها است. جشنواره‌ها وقتی ثمربخش هستند که تداوم داشته باشند و البته نباید در یک مسیر یکسان حرکت کنند، بلکه راه را برای خلاقیت باز نگه دارند. همینطور جشنواره‌ها باید با کیفیت بالای‌شان اعتباری برای خودشان ایجاد کنند که ضرورت وجود آن‌ها حس شود. جشنواره‌ها از این نظر نباید با اجراهای عموم فرق کنند و برای جذب بیشتر مخاطب از جایگاه تئاتر بکاهند. اما برخی جشنواره‌ها موضوعی هستند و جنبه‌های تبلیغاتی دارند. اساساً باید پرسید جشنواره‌ها تا چه حد در توسعه‌ تئاتر ضروری هستند؟ آیا اصلاً هنرمندان برای دیده شدن نیازمند حضور در جشنواره‌ها هستند یا جشنواره‌ها فقط برای اعتبار کسب کردن برخی هنرمندان است؟

 برخی هنرمندان اعتقاد دارند که جشنواره‌ها و البته جشنواره‌های استانی روی یک خط حرکت می‌کنند و همین امر باعث می‌شود یک چرخه‌ تکرار ایجاد شود و از نظر خلاقه افت کند. اما فاتح بادپروا می‌گوید: "من این چرخه‌ تکرار و ملال را در تئاتر خیابانی مریوان نمی‌بینم. گرچه معتقدم کل فضای تئاتر بیرونی ایران افت کرده است، چون همه به داشته‌های خود بسنده کرده‌اند. اگر هر هنرمندی خودش را به‌روز نکند از فضای هنری محو می‌شود. هر سال به جشنواره‌ مریوان یک آیتم اضافه شده است. امسال در جشنواره‌ چهاردهم بحث دگرگونه‌ها و کل فضای تئاتر بیرونی را مدنظر داشتیم تا تمام تجربیات نوینی که در تئاتر بیرونی اتفاق می‌افتد را در مریوان داشته باشیم. به گفته‌ خاص و عام این جشنواره موضوعی نیست و هنرمندان در این جشنواره تبادل تجربیات دارند."

اما بادپروا از آسیب دیگری می‌گوید که حاصل جشنواره‌ها است. او معتقد است: "تئاتر برای عموم و مردم است و باید باشد. البته تئاتر شامل اقشار خاصی هم می‌شود. نباید سطح بینش و تفکر و جلوه‌های بصری تئاتر را عامه تعیین کنند. همانطور که متأسفانه در تهران و برخی جاها توده دارد برای تئاتر، سطح تعیین می‌کند. منِ هنرمند باید خلاق باشم و به تئاتر ایده بدهم."

 عبدالرضا قراری معتقد است: "جشنواره‌ها برای توسعه‌ تئاتر یک رویداد غیرالزامی است؛ حتی برای آن‌ها که تئاتر برای‌شان یک ابزار تبلیغات است و جشنواره‌های موضوعی را به کار می‌گیرند. همه‌ این جشنواره‌ها در حوزه‌ هدف‌گزاری ناموفق بودند؛ چون در اساس این جشنواره‌ها با راهبرد غلطی طراحی شده‌اند. آن بخشی از منابع که بعد از نیروهای انسانی غیرکارآمد به عنوان حمایت از تئاتر به سوی جشنواره‌ها سوق پیدا می‌کند، دومین منفذ برای هدر دادن منابع در تئاتر کشور است. باید منابع با آگاهی به سمت تولید تئاتر هدایت شود. حدود 200 عنوان جشنواره‌ ملّی، منطقه‌ای و استانی داریم. جشنواره‌ای ملّی مانند جشنواره‌ فجر حدود 6 میلیارد و هر کدام از جشنواره‌های استانی حدود نیم‌میلیارد تا یک میلیارد هزینه می‌برد. باید هدفمند برای این منابع تصمیم گرفت زیرا منافع این جشنواره‌ها برای کسانی است که مولد تئاتر نیستند."

شاید به نظر برسد این یک نظر افراطی است اما نکاتی مهم در آن وجود دارد. تئاتر باید برای تئاتر وجود داشته باشد. تعدد جشنواره‌ها دلیل بر بالا بودن کیفیت جشنواره‌ها نیست. باید جشنواره‌ها از نظر کیفی ارتقا پیدا کنند و فقط محلی برای کسب اعتبار هنرمند نباشند بلکه خودشان برای تئاتر و هنرمند اعتبار باشند. شاید پیشنهاد بهتر این است که به جای حذف جشنواره‌ها، هدف‌گذاری‌های بهتری برای تولید در نظر گرفته شود و منافع مالی آن به صاحبان تئاتر و کسانی برسد که در تولید تئاتر نقش مؤثری دارند.

 آیا جشنواره‌های تئاتر در شهرستان‌ها اثرات مثبتی داشته است؟ در استان هرمزگان جشنواره‌هایی مانند جشنواره‌ تئاتر کوتاه کیش؛ جشنواره‌ تئاتر کودک و نوجوان خلیج فارس؛ جشنواره‌ تئاتر خارک و خلیج‌فارس رونق دارد. حسین کریمی‌پور، مدیر انجمن هنرهای نمایشی استان هرمزگان درباره‌ جشنواره‌های استانی می‌گوید: "جشنواره‌ها فرصتی است تا از طریق تبلیغات و بیلبوردهای شهری، تئاتر در سطح عمومی برای مردم معرفی شود و این یعنی فرآیند جذب مخاطب و روبه‌رو شدن عوام با این پدیده هنری می‌شود. در عصری که تکنولوژی و رسانه‌های دیجیتالی به پرده‌های سینما و تلویزیون‌های خانگی یورش بُرده‌اند و جنبه‌های انسانی و ارتباطات را از بین می‌برند، تئاتر تنها هنر زنده دنیاست که در لحظه با مخاطب‌اش در ارتباط است. هر جشنواره به همراه خود یک سری تجهیزاتی را به سالن‌های تئاتر استان اضافه می‌کند که در حالت عادی، امکان تحققش به آسانی میسر نیست. اگر نگاهی به سالن اجراهای تئاتر در شهرستان‌ها بیاندازیم با یک آمار سرانگشتی متوجه می‌شویم که با ورود جشنواره استانی به شهرستان‌ها چه امکاناتی را با خود به آن شهرستان ارمغان آورده است. سالن‌ها هر ساله یا هر چند سال یک‌بار توسط مدیریت ادارات یا بودجه‌های مصوب عمرانی دولت تجهیز می‌شوند؛ اما تجهیز سالن‌ها به امکانات تخصصی از قبیل نور و صوت فقط در زمان برگزاری جشنواره‌ها محقق می‌شوند."

 کریمی‌پور در ادامه می‌گوید: "جشنواره تئاتر استانی باید حاصل برآیند اجراهای عمومی در طول یک سال کاری در استان باشد. یکی از مهمترین وظایف اداره ارشاد برگزاری جشنواره است. یک مدیریت خوب یعنی برگزاری جشنواره در بدترین شرایط با بهترین کیفیت. در اصل مردم باید به اجرای تئاتر بپردازند و دولت هم وظیفه‌ ارزش‌گذاری و نظارتی خود را انجام دهد. در هیچ زمانی نباید ایجاد بهانه کرد و جشنواره تئاتر استانی را، به‌عنوان تأثیرگذارترین رویداد تئاتری استان از بین برد. باید فضای عمومی اجرای نمایش را در استان توسعه داد که قطعاً در بالا بردن کیفیت جشنواره به‌عنوان ویترین سالیانه تئاتر استان تأثیر خواهد گذاشت. آن‌وقت است که جشنواره کاربری خود را از یک فعالیت تبلیغاتی چند روزه به یک فعالیت فرهنگی تغییر هویت می‌دهد. چنین چرخه‌ای با تعطیل شدن نمایش بدون اینکه چیزی را جایگزین آن کنیم، امکان‌پذیر نخواهد بود. اتفاقات تئاتری باید همگن و هم‌زمان با یکدیگر صورت پذیرد. در این صورت ما می‌توانیم ادعا کنیم که تئاتر داریم وگرنه ما جشنواره تئاتر خواهیم داشت و فرق است بین داشتن این دو. تا زمانی که تئاتر و تمام گروه‌های تئاتر فعال، به طور یکسان در طول سال فرصتی برای عرض اندام و اجرای اثر خود پیدا نکنند، این سوءتفاهم وجود خواهد داشت."

 همانطور که ایران از نظر اقلیمی، جغرافیایی و آب‌وهوا تنوع قابل‌توجهی دارد، از نظر آیینی نیز متنوع و رنگارنگ است. یکی از جشنواره‌های استانی، جشنواره‌ی آیینی و سنتی است که 19 دوره برگزار شده است. اما باید دید تا چه حد از قابلیت‌های آیینی استان‌ها در این جشنواره استفاده شده است. برای مثال طرح برگزاری جشنواره نمایش‌های آیینی (خلیج فارس) در قالب طرح گسترده جشنواره‌های موضوعی سال 1386 برای اولین بار تعریف و ارزیابی شده و برگزار شد و این اتفاق بار دیگر تکرار نشد.

 به نظر می‌رسد جشنواره‌های تئاتر در شهرستان راهی برای ارتباط برقرار کردن با فرهنگ‌های هم‌جوار است که از نظر فرهنگی با آن استان‌ها نزدیک هستند. در این رابطه فاتح بادپروا، کارگردان و مسئول انجمن هنرهای نمایشیِ کردستان گفت: "جشنواره‌ کوردی سقز از جشنواره‌های اربیل و سلیمانیه و شهرهای بزرگ کردستان در ترکیه پیشی گرفته است و همه عاشقانه دوست دارند در این جشنواره حضور داشته باشند." به نظر می‌رسد جشنواره‌های استانی در سطح منطقه می‌تواند عاملی باشد که تئاتر استان و در نهایت تئاتر ایران به دیگر نقاط دنیا معرفی بشود. پس امکانات فرهنگی هر استان در جهانی شدن تئاتر می‌تواند تأثیر مستقیم داشته باشد. به گفته‌ای تئاتری که از جایی نیامده باشد، نمی‌تواند به جایی برود. تئاتر شهرستان با اصالتی که دارند می‌تواند چهره‌ تئاتر در ایران را به دیگر نقاط دنیا بشناساند و جشنواره‌های آیینی سنتی در این میان بسیار مؤثر هستند.

جشنواره‌های تئاتر خیابانی در بعضی از استان‌ها برگزار می‌شود و در برخی استان‌ها بسیار موفق، پرمخاطب و معروف شده‌اند. تئاتر خیابانی مریوان در استان کردستان یکی از همین جشنواره‌ها است. فاتح بادپروا مهم‌ترین دلیل موفقیت این جشنواره را مردمی بودن جشنواره و مردم فهیم مریوان عنوان می‌کند. او معتقد است: "این جشنواره از نظر برگزاری کلاس‌های آموزشی و بُعد تبلیغاتی مؤثر بوده است. و بر نگاه ادارات ارشاد کل کشور، شهرداری‌ها و دیگر ادارات به تئاتر بیرونی و خیابانی تأثیر مثبت داشته است. بسیاری از جشنواره‌های تئاتر خیابانی و هنرمندان از این جشنواره الگو گرفتند."

احمد رجب‌پور، عضو هیئت رئیسه‌ انجمن هنرهای نمایشی استان آذربایجان شرقی می‌گوید: "جشنواره‌های آیینی سنتی خودجوش در اکثر شهرستان‌ها اجرا می‌شود اما جشنواره‌ منظمی نیست که آن را بسنجیم، زیرا با توجه به ارزش‌های فرهنگی هر شهری اجرا شده است. نمایش‌های آیینی سنتی برای مردم راهکارهایی برای حل مسائل آینده مطرح می‌کند که از گذشته به ما رسیده است. مسائلی مانند ازدواج ساده، کار یا بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر که چراغ راه آینده هستند."

 پس جشنواره می‌تواند به جز تأثیرات فرهنگی باعث رونق اقتصادی شود اما باید از هدررفتن منابع جلوگیری شود و منافع اصلی به تئاتر و هنرمندان تئاتر برای توسعه‌ این هنر برگردد. جشنواره‌ها باعث جهش اقتصادی در منطقه می‌شود اما باید برنامه‌ای وجود داشته باشد که وقتی جشنواره‌ها باعث ورود برخی زیرساخت‌ها مانند سالن به شهرستانی می‌شود، آن شهرستان از این امکانات برای رونق تئاتر استفاده بکند و به این ترتیب چرخه‌ رشد و توسعه شکل بگیرد و ادامه پیدا کند.

آموزش تئاتر در شهرستان‌ها:

 آموزش تئاتر امری مهم است. اگر این هنر فطری و ذاتی که از کودکی در نهاد آدمی وجود دارد، تربیت نشود، ممکن است مسیری اشتباه را در پی بگیرد و یا در سطح بماند. به نظر می‌رسد رشد کمّی آکادمیک و فضاهای آموزشی در تهران و دیگر شهرها بالا بوده است اما باید دید کسانی که در تئاتر کار می‌کنند تا چه حد آن را به درستی به کار می‌برند یا تا چه حد آموزش‌دیده هستند. فاتح بادپروا معتقد است که گرچه بسیاری از افراد و هنرمندان در کردستان مدارج عالی تحصیلی را طی کرده‌اند اما نیاز به فضاهای آموزشی در استان احساس می‌شود. او می‌گوید: "این استعداد، استعداد ذاتی هنرمندان کردستان است تا اینکه حاصل فضاهای آکادمیک باشد. باید با کمک اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی کل کشور، فضاهای علمی و کاربردی را در سطح پیشرفته‌ رشته‌های تئاتری داشته باشیم. و ما در استان کردستان در سال 98 و 99 به این امر مهم خواهیم پرداخت."

آقای قراری برخلاف آقای بادپروا، معتقد است که ما به حد کافی مدرس و فضاهای آموزشی داریم. آموزش زیرمجموعه‌ برنامه‌ریزی راهبردی است. ابتدا باید مدیریت و برنامه‌ریزی صحیحی برای تولید تئاتر داشته باشیم. قراری می‌گوید: "فضاهای آموزشی باعث افزایش کارگردان‌ها، بازیگران و نمایشنامه‌نویسان کشور نشدند، به نحوی که از تئاتر ارتزاق کنند و درآمد داشته باشند و زندگی حرفه‌ای به دست بیاورند. گرچه در تئاتر خصوصی به طور موقت برخی توانستند از تئاتر امرار معاش کنند اما این یک راهبرد کوتاه‌مدت بود. در ضمن بخش عمده‌ای از فارغ‌التحصیلان تئاتر و نیروهای تئاتری در استان‌ها برای امرار معاش مشغول کارهایی دیگر هستند."

 تبلیغات تئاتر:

 تبلیغات امروزه به یکی از بزرگترین صنعت‌های دنیا تبدیل شده است. تبلیغات امری فرهنگی است که از نظر مالی هم هزینه‌های بالایی می‌خواهد. درست است که برخی تیم‌های تئاتری موفق به تهران می‌آیند اما شکست در تبلیغات را عاملی مهم در شکست گیشه‌ای تئاترشان می‌دانند. امیر بهاور اکبرپور دهکردی کارگردان نمایش "آنشرلی با موهای خیلی قرمز"، از شهرکرد به عنوان تئاتر برگزیده‌ استان‌ها به تهران دعوت شد؛ او تبلیغات را عامل شکست نمایش‌اش در گیشه اعلام کرده است.

 فرشید بزرگ‌نیا، رئیس انجمن هنرهای نمایشی در چهارمحال‌وبختیاری می‌گوید: "بچه‌هایی که از شهرستان به تهران می‌آیند با فضای تبلیغات در تهران آشنا نیستند. فضای تبلیغاتی نیاز به روابط دارد و آن‌ها این روابط را با شهرداری و دیگر نهادها ندارند که از طریق بیلبوردها تبلیغ کنند. بحث دیگر مالی است. آن‌ها توان اجاره‌ یک بیلبورد در تهران ندارند. یکی از بهترین راهکارها تعامل انجمن هنرهای نمایشی و مرکز هنرهای نمایشی با شهرداری تهران است؛ شهرداری می‌تواند چند جایگاه در شهر تهران و دیگر شهرها را به تئاتر اختصاص بدهد. به فرض اگر هزار بیلبورد در شهر تهران وجود دارد، پنجاه بیلبورد مخصوص تئاتر باشد. راهکار دیگر استفاده از آدم‌هایی است که ایده‌های نو و جذاب دارند که لازمه‌اش شناخت است. البته بعضی کارگردان‌ها روابط خوبی با مراکز فرهنگی و هنری تهران دارند اما ناآشنایی، برخی تازه‌کارها را دچار مشکل می‌کند."

 یکی از راه‌های آسان و کم‌درآمد می‌تواند تبلیغات تئاتر در تلویزیون باشد. اما حتی در صداوسیمای شهر بزرگی مانند تهران تبلیغاتی برای تئاتر صورت نمی‌گیرد. برنامه‌هایی که تئاترهای تهران را بررسی کند، منظم نیستند یا دیگر مانند قبل وجود ندارد، گویی هیچ تئاتری در کشور وجود ندارد. تلویزیون سال‌ها است که تله‌تئاتری تولید نمی‌کند یا تله‌تئاترهای قدیمی را پخش نمی‌کند. در تلویزیون نوعی دوری با تئاتر دارد شکل می‌گیرد. خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های محلی هم می‌توانند درباره‌ اجراهای تئاتر در شهرستان‌ها اطلاع رسانی کنند. فرشید بزرگ‌نیا می‌گوید: "دوره‌ قبلی مدیریت صدا و سیما آقای عظیمی بودند که به تئاتر علاقه‌مند بودند. زمانی نمایش "رابینسون کروزوئه" کار آقای کوشک جلالی اجرا می‌شد، آقای عظیمی کارمندان صدا و سیما را موظف به دیدن تئاتر کردند و یک شب ما اجرای اختصاصی برای کارمندان صدا و سیما داشتیم. ولی در بحث تبلیغات، چه به صورت گزارش و چه به صورت زیرنویس، بحث مالی سازمان به میان می‌آمد. ما راهکارهای زیادی در زمان ایشان ارائه دادیم که عملی نشد. حتی در قالب برنامه‌های روتین و شبانه پیشنهاد دادیم تیمی بفرستند و هر هفته گزارشی تهیه شود، یا به صورت آیتم و برنامه‌های تئاتری بیست دقیقه‌ای رویدادهای تئاتری را هر چند وقت یک بار پخش کنند. از طرفی نشست‌های خبری که برگزار می‌کنیم از طرف رسانه‌ها پوشش داده نمی‌شود. شاید سه، چهار تا از روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و هفته‌نامه‌ها در نشست‌های خبری حاضر می‌شوند. اگر هم‌زمان با ما ارگان دیگری نشست داشته باشد، رسانه‌ها ترجیح می‌دهند که آن‌جا حاضر شوند. شاید ضرورت پرداختن به بحث فرهنگی جا نیفتاده است یا در افراد دغدغه‌ تئاتری وجود ندارد و با مقوله‌ تئاتر آشنا نیستند."

مدیریت تئاتر در استان‌ها:

 مدیریت و برنامه‌ریزی تئاتر در شرایط کنونی امری مهم در کل تئاتر کشور برای تعالی و توسعه‌ تئاتر است و فقط به شهرستان‌ها ختم نمی‌شود. نیروی انسانی آشنا با تئاتر، مسائل تئاتر را بهتر درک می‌کنند. بسیاری از افرادی که در انجمن هنرهای نمایشی استان‌ها مشغول فعالیت هستند، خوشبختانه در تئاتر فعالیت کرده‌اند. برای مثال آقای بزرگ‌نیا یا آقای بادپروا که با آن‌ها گفت‌وگو کردیم، سال‌ها درگیر اجرا بوده‌اند. آقای محمدرضا الوند، مدیر هماهنگی تئاتر استان‌ها، پژوهشگر و مدرس تئاتر است.

وقتی از مشکلات اجرا در شهرستان‌ها از آقای بزرگ‌نیا سوال شد، پاسخ داد: "برخی مشکلات به خود هنرمندان برمی‌گردد. باید سال‌های گذشته در اجراهای عموم و برای رشد مخاطب حداقل مخاطب را شناسایی می‌کردیم که نکردیم. دومین مسئله تربیت نیروهای دغدغه‌مند است که به طور مستمر به تئاتر بپردازند. بعضی بازیگران توانمند در دو، سه نمایش درخشیدند و می‌توانستند در تئاتر استان تأثیرگذار باشند اما یا به خارج از استان رفتند و یا از فضای تئاتری فاصله گرفتند. در نیمه‌ دهه‌ هفتاد افراد توانمندی را داشتیم که در جشنواره‌ فجر جوایزی را هم گرفتند ولی به دلایل مختلفی در این هنرمندان میل و رغبتی به تئاتر وجود ندارد. بخشی از این بی‌رغبتی مسئله مالی است، بخشی دیگر تغییر شرایط است. برای تولید یک اثر، تیم خوب نیاز است. این تیم مدام در حال تغییر است به این معنا که آن نیرو می‌رود و زحمات برای تربیت آن نیرو بر باد می‌رود. سومین مسئله عدم بازگشت سرمایه است. من برای اجرای هر نمایش از جیب خودم خرج کردم. سال 98 نهایت حمایتی که از گروه‌ها می‌شود، دو میلیون تومان است. یک گروه ده نفره اگر بخواهد سه ماه تمرین کند، هزینه قند و چای‌اش از دو میلیون تومان بیشتر می‌شود. برای همین تئاتر ایران گیشه‌ای شده است و همه به بازگشت سرمایه فکر می‌کنند. به همین دلیل برای تأمین هزینه‌ها از چهره‌ها یا موضوعات سخیف در تئاتر استفاده می‌شود تا مردم را جذب کنند. حداقل قبلاً فضای تئاتر یکدست بود اما تئاتر خصوصی که دارد فروش خوبی هم می‌کند، در کنار تئاتر دولتی معلوم نیست چه آینده‌ای برای تئاتر قرار است، بسازند."

محمدرضا الوند، مدیر هماهنگی تئاتر استان‌ها معتقد است کوتاه بودن دوره‌ مدیریت مدیران و به‌خصوص مدیران میانی در کل کشور و همینطور مدیریت هنری و فرهنگی یکی از مهم‌ترین دلایل تزلزل در یک برنامه‌ریزی کلان است. از طرفی یک برنامه‌ریزی بلندمدت وجود ندارد تا مدیران با توجه به آن عمل کنند. او می‌گوید: "عدم برنامه‌ریزی به خاطر عدم ماندگاری و مدیریت غیر ثابت است. از مدیریتِ قبل از آقای شهرام کرمی پرسیدند چشم‌انداز شما در 4 سال آینده چیست؟ خندید و گفت از کجا معلوم است که من چهار سال آینده در مدیریت باقی بمانم؟ مدیران و معاونین هنری با دلیل و بی‌دلیل تعویض می‌شود. یک برنامه‌ تعریف‌شده مستلزم این است که دستگاه اجرایی را به عنوان یک سیستم فرض کنید که از قبل طراحی شده است و کار خودش را می‌کند و به این کاری ندارد که مدیر کیست؛ مانند نظامی که در اروپا است؛ برای مثال پس از تحولات تئاتر فرانسه در قرن بیستم و حضور چهره‌های فعال و جهانی در عرصه‌ تئاتر اروپا نظیر ژان ویلار و شارل دولن سبب شد جریان ماندگاری در تئاتر فرانسه رقم بخورد، به طور مثال برگزاری جشنواره‌ تئاتر آوینیون فرانسه؛ این نشان‌دهنده‌ سیستم فعال و به‌روز‌شده است که از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می‌کند. اگر تاریخ نظام اداری ما را از عهد صفویه تاکنون مطالعه کنید، متوجه می‌شوید سیستم هنوز همان است. چاره این است که برای هر امری از جمله امور استان‌ها، صدور پروانه، پژوهش تئاتر و مجله، اتاق فکر ساخته شود. اتاق فکر یعنی ایجاد ثبات، یعنی افراد اهل اندیشه، خط و ربط سیستماتیک را تعریف بکنند و مدیران این را ادامه بدهند. تفاوت جهان توسعه‌یافته و در حال توسعه این است که آن‌ها برای انجام کارهای‌شان دوباره از اول فکر نمی‌کنند و نقطه سر خط، بلکه برنامه‌ها نوشته شدند و آن‌ها چیزهایی تکمیلی به برنامه‌ها اضافه می‌کنند."

چه نهادهایی برای تئاتر کشور تصمیم می‌گیرند و آیا میان مدیران تئاتر تعامل و تفاهم وجود دارد؟ حسین کریمی‌پور می‌گوید: "کشور ما دارای نهادهای متفاوتی در زمینه سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری حوزه تئاتر است. سازمان‌هایی مثل حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، آموزش‌وپرورش یا کانون پرورش فکری نهادهایی هستند که اگر از قابلیت‌ و امکان‌های آن‌ها در جهت تولید تئاتر بتوان استفاده کرد گامی بزرگ در جهت حمایت از تئاتر می‌توان برداشت. اگر حمایت را تنها در شکل مالی آن نبینیم، اینجانب با همراهی شورای سیاست‌گذاری انجمن نمایش موافق شدم با برگزاری جلسات متعدد با مدیران استانی بتوانم فضاهای اجرایی دیگر سازمان‌ها را جذب کنم و در اختیار هنرمندان و رویدادها قرار دهم و سازمان‌ها را به مشارکت جدی با انجمن و گروه‌های نمایشی فرابخوانم. رویکرد جذب و جلب اعتماد مدیران استان باعث شد طی سه سال اخیر حکم دبیری و اجرایی جشنواره تئاتر استانی به طور کامل به انجمن نمایش استان واگذار شود و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان ناظر، این رویداد هنری را بدون دخالت مستقیم و با تکیه بر توان هنرمندان استان مدیریت کند. این امر باعث کم شدن مقدار زیادی از تنش‌ها و حساسیت‌های معمول هر ساله جشنواره شده است. شورای شهر یکی از جاهایی است که می‌تواند وظایف فرهنگی خود را به انجمن نمایش بسپارد. انجمن نمایش نیز باید از بودجه ارشاد برای فعالیت‌هایی که وزارتخانه مد نظرش است، استفاده کند، ولی نباید محدود به این باشد. باید بتواند با همه نهادها و ارگان‌هایی که اهداف فرهنگی دارند، تعامل برقرار کند."

 یکی از عواملی که در تئاتر می‌تواند ایجاد ناامنی کند، توقیف تئاترها است که در تهران و شهرستان به دلایل فرهنگی می‌تواند ریشه‌های متفاوتی داشته باشد. از احمد رجب‌پور پرسیده شده است آیا در این سال‌ها شاهد توقف تئاتر بوده است و او پاسخ داده است: "در طول سه سالی که من در هیئت رئیسه‌ انجمن نمایشی حضور دارم تعامل خوبی میان مدیران رخ داده است و چنین اتفاقی نیفتاده است. خوشبختانه اکثر نمایش‌هایی که برای ارزشیابی به هیئت ارزشیابی ارسال شده‌اند، در هر دوره‌ای مجوز گرفته است و اجرا رفته‌اند. مجوزی نبوده که صادر نشود."

 زیربنای اقتصادی و مادی در تئاتر:

 تأمین هزینه‌ها در تئاتر و شهرستان باید از منابع دولتی و خصوصی تأمین شود. در این میان یارانه‌های دولتی می‌توانند راهگشا باشند. امنیت مالی برای عوامل نمایش و از طرفی سالن‌ها و امکانات‌شان دو موضوعی بودند که در این بخش به آن‌ها پرداخته خواهد شد.

برنامه‌ریزی برای توسعه‌ تئاتر و اعتبارات مالی:

محمدرضا الوند درباره‌ اقتصاد تئاتر به مورد جالبی اشاره کرد و گفت: "حدود شش سال پیش پروژه‌ دکترای یکی از دوستان ما اقتصاد تئاتر بود و او بعد از مصاحبه و تحقیق‌های علمی به این نتیجه رسید که "دولت با پادرمیانی برای توسعه‌ هنر، بیشتر برای هنر مزاحمت ایجاد کرده است." از طرفی بودجه‌ دولتی برای تئاتر با عدالت و بر اساس میزان فعالیت‌های تئاتری در شهرستان‌ها تقسیم می‌شود اما خروجی مشخصی ندارد."

الوند بخش خصوصی را در رونق اقتصاد تئاتر مؤثر می‌داند و معتقد است: "تئاتر باید بتواند پول خودش را دربیاورد و هنرمند نیازی نداشته باشد که برای گرفتن حمایت مالی دستش را جلوی دولت دراز کند." او برای این منظور آمار شهرهایی مانند مشهد، شیراز، اصفهان که بخش خصوصی در تئاتر رونق ایجاد کرده است به عنوان مثال می‌آورد و می‌گوید: "حدود پنج سال پیش برای اولین بار تئوری توسعه‌ کمپانی‌های تئاتر در ایران شکل گرفت و مدیریت هنری به این نتیجه رسید که تئاتر وقتی می‌تواند توسعه پیدا کند که کمپانی‌های تئاتری در آن ایجاد شود، مانند تئاتر اروپا."

 تئاتر خصوصی گرچه توانسته است در تهران و شهرهایی مانند شیراز، مشهد و اصفهان موفق عمل کند اما به نظر می‌رسد در شهرستان‌های محروم‌تر، راه دور و درازی را در پیش دارد، چون اغلب مدیران هنری که با آن‌ها گفت‌وگو شده است هنوز تئاتر را نیازمند حمایت دولت می‌دانند.

 عبدالرضا قراری می‌گوید: "باید برای توسعه‌ تئاتر اول یک برنامه‌ حمایت‌محور داشته باشیم. دوم برنامه‌ توسعه معطوف به مخاطب باشد، چون هر برنامه‌ تولیدی در کشور ما منجر به رانت و تبعیض در توزیع منابع و سوءمدیریت منابع خواهد شد که مانند برخی یارانه‌ها و دیگر حمایت‌ها با فساد همراه می‌شود. سوم باید از توزیع منابع تمرکززدایی شود. اگرچه فرایند اقتصادی موجود در مرکز و شهر تهران تضمین کننده‌ اقتصاد تئاتر در شرایط کنونی بوده است اما گردش منطقی اقتصادی و ورود سهمی که مخاطب در زمینه‌ تئاتر هزینه می‌کند، باید به دقت بررسی شود. جایی که جامعه نیاز به حمایت و سوبسید دارد تا از تئاتر برخوردار شود، نیازمند به برنامه‌ریزی است. چهارم باید فضای حرفه‌ای عوامل تئاتر را امن کرد. یک نویسنده، کارگردان، بازیگر، موزیسین تئاتر و همه‌ سطوح شغلی تئاتر باید از تضمین عدالت اجتماعی و درآمدی، مطمئن باشند."

 فرشید بزرگ‌نیا درباره‌ منابع مالی تئاتر استان چهارمحال‌وبختیاری می‌گوید: "بخشی از منبع مالی را اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال‌وبختیاری تأمین می‌کند که بیشتر شامل هزینه‌های سالن و برگزاری جشنواره‌ استانی است. بخش دوم تأمین نیازهای مالی استان از طرف انجمن هنرهای نمایشی و مرکز هنرهای نمایشی در قالب تفاهم‌نامه‌ای است که ادارات کل با معاونت هنری دارند و ردیف‌های آن مشخص است. در یکی از بندها درباره‌ حمایت از اجراهای عمومی آمده است، سالانه حدود بیست‌وپنج تا سی‌وپنج میلیون تومان کل پول برای حمایت از اجراهای عموم برای کل استان چهارمحال‌وبختیاری برای گروه‌های ثبت‌شده و گروه‌های ثبت‌نشده اختصاص داده شده است. هدف ما حمایت از تولیدات تئاتری است. گاهی هزینه‌های جاری انجمن مانند قند و چای را برای حمایت گروه‌های تئاتری به کار می‌بریم. یکی از اعتراضات من این است که استان‌های محرومی مانند چهارمحال‌وبختیاری را که تئاتر خصوصی در آن فعال نیست با استان همجواری مانند اصفهان و خوزستان مقایسه نکنند. گاهی شرکت نفت برای یک جشنواره بودجه‌ای معادل کل بودجه‌ سالانه‌ استان چهارمحال‌وبختیاری را خرج می‌کند. در این استان یارانه‌های دولتی وجود ندارد و چنین بحثی هم مطرح نشده است."

به جز اینکه منابع در جاهایی هدر می‌شود این منابع مالی به نظر چندان برای رشد تئاتر کافی به نظر نمی‌رسند. احمد رجب‌پور، مسئول انجمن هنرهای نمایشی استان آذربایجان شرقی معتقد است: "با توجه به کمی اعتبار، بیشتر مسائل مالی در استان‌‌ها از سوی مسئولین نیست. مدیران منطقه می‌کوشند مسائل مالی را حل کنند. از وزارت‌خانه اعتبار کمی به استان‌ها تخصیص داده می‌شود. اعتباری که به تهران داده می‌شود زیاد است و یک ناعدالتی وجود دارد. اعتبار باید متوازن و منظم تقسیم شود."

بعد از این بحث این سؤال سخت پیش می‌آید که "عدالت" در تقسیم‌بندی بودجه‌ها به چه معنا است؟ آیا استان‌های محروم‌تر برای گرفتن بودجه‌ بیشتر شایسته‌تر هستند یا استان‌های فعال‌تر در عرصه‌ تئاتر باید در اولویت قرار بگیرند؟ باید تفاهمی درباره‌ مفهوم عدالت شکل بگیرد.

 سالن‌های نمایش در شهرستان‌ها:

 سالن‌ها در تهران رشد چشمگیری داشته‌اند. با این حال به این رشد متمرکز در مرکز شهر تهران و اطراف تئاترِشهر و همین‌طور به غیراستاندارد بودن این سالن‌ها انتقاداتی وارد شده است‌ و حتی برخی‌ها این سالن‌ها را به انبار تشبیه کرده‌اند. اما وضعیت سالن‌های تئاتر در شهرستان‌ها چطور است؟ حسین کریمی‌پور می‌گوید: "سالن‌های چندمنظوره یکی از آفت‌های روزگار تئاتر استان‌ها است؛ این چندمنظوره بودن‌شان نفعی برای هنرهای آن منطقه نداشته است. اگر بتوان در هر شهرستان یک سالن کوچک اختصاصی برای تئاتر تأسیس کرد خیلی مفیدتر از سالن‌هایی است که چند صد صندلی دارد اما نمی‌تواند نیاز تئاتر امروز را تأمین کند. تغییر ساختار سالن چندمنظوره کتابخانه سید احمد خمینی به پلاتو آفتاب و  واگذاری کامل آن به انجمن هنرهای نمایشی استان، تاثیر زیادی در رشد و تنوع تئاتر مرکز استان دارد. واگذاری مسئولیت حفظ، نگهداری پلاتو آفتاب در سمت مسئول انجمن، با هدف تولید تئاتر و بهره‌مندی مردم به‌عنوان مخاطبین اصلی تئاتر به شکل برنامه‌ریزی‌شده‌، افزایش میزان اجراهای عموم در شهرستان‌ها و استان را جزو اصلی‌ترین برنامه‌های راهبردی انجمن قرار دارد که بالا رفتن آمار اجراهای عمومی در طول سال، راه‌اندازی و تأسیس گروه‌های تئاتر جدید و جوان گواهی بر این ادعا است. یکی از مهم‌ترین مشکلات اساسی نبودن تئاترشهر با قابلیت سالن‌های تخصصی ویژه اجراهای نمایش‌های عروسکی، قاب عکسی، بلک باکس و... عدم امکان استفاده مطلوب از بیلبوردهای تبلیغاتی برای اجراهای عموم است."

 خصوصی شدن سالن‌های متعلق به ارشاد به گفته‌ آقای شاه‌محمدزاده از عواملی است که بچه‌های فقیرتر را در شهرستان‌ها دچار مشکل کرده، چون از عهده‌ هزینه‌ی اجاره‌ سالن‌ها برنمی‌آیند. از طرفی او می‌گوید: "در 80% شهرستان‌ها مردم هنوز بلیت نمی‌خرند. یا توان خرید بلیت را ندارند یا عادت کرده‌اند پول بلیت ندهند. به همین دلیل پولی برای اجاره‌ سالن و تأمین هزینه‌های گروه باقی نمی‌ماند. تئاتر شهرستان‌ها فقط با حمایت دولتی می‌تواند در تهران اجرا رود که در این شرایط امکان آن بسیار کم است." در ادامه‌ این بحث از آقای شاه‌محمدزاده پرسیده شد، آیا بلیت تئاتر گران است؟ و او گفت: "متأسفانه در تهران بلیت تئاتر و موسیقی گران است. دولت باید جلوی گران شدن تئاتر را بگیرد تا در سبد خانوار قرار بگیرد. ولی در اکثر شهرستان‌ها بلیت ارزان است اما درباره‌ فرهنگ چندان کار نشده است تا مردم به دیدن تئاتر بروند. حتی بسیاری از مدیران اعتقادی به دیدن تئاتر و موسیقی ندارند. در برخی شهرها فقط با تبلیغ خود بچه‌ها و بدون کمک دولت، تماشاگر وجود دارد."

 برخی هنرمندان در انتها پیشنهاداتی را عرضه کردند. حسین کریمی‌پور گفت: "عواملی که می‌تواند باعث رونق تئاتر شود توسعه زیرساخت‌های سالن‌های تئاتر و پیش‌بینی سالن‌های خاص تئاتر دانش‌آموزی و دانشجویی و تعامل بیشتر دستگاه‌های اجرایی استان از قبیل آموزش و پرورش، اداره کل فرهنگ و ارشاد و انجمن نمایش استان، افزایش بودجه تئاتر, انتشار و چاپ آثار هنرمندان تئاتر استان و راه‌اندازی رشته‌های دانشگاهی مرتبط در دانشگاه‌های استان، ورود بخش خصوصی جهت حمایت از تولید هنرمندان است."

 نتیجه:

در نهایت و به عنوان نتیجه‌گیری باید گفت بسیاری از مسائل فرهنگی در شهرستان‌ها دارد به مشکلات مالی دامن می‌زند. می‌توان نیازها و مشکلات تئاتر در شهرستان‌ها را اینگونه بدین ترتیب تقسیم‌بندی کرد:

نبود برنامه‌ی تدوین‌شده و بلندمدت برای توسعه‌ تئاتر. نوشتن این برنامه‌ بلند مدت نیازمند اتاق‌های فکر و گفت‌وگو میان مدیران و اهالی باتجربه و اهل فکر تئاتر است.

مدیریت غیر ثابتِ هنری.

کمبود امکانات و فضاهای تئاتری. اختصاص دادن برخی رویدادهای تئاتری مانند جشنواره‌های معتبر در شهرستان‌ها می‌تواند به ورود این فضاها، امکانات و سالن‌ها در شهرستان‌ها کمک کند.

عدم برنامه‌ریزی برای افزایش مخاطبِ تئاتر.

عدم ثبات در میان گروه‌های تئاتری. گروه‌ها و کمپانی‌های ثابت تئاتری می‌توانند جریان تئاتری بسازند و سلیقه‌ مخاطب را ارتقا بدهند. خود این امر علاوه بر جذب مخاطب، فضای نیرومندی در تئاتر به وجود می‌آورد که کارهای تئاتری پراکنده قدرت آن را ندارد.

کمبود فضاهای تبلیغاتی و عدم همکاری رسانه‌ها و نهادهای دولتی برای تبلیغ تئاتر.

توزیع ناعادلانه منابع و هدر رفتن منابع. برای مثال تخصیص بودجه‌ تئاتر به ارگانی نامرتبط و نیروی انسانی ناکارآمد یک نوع از بی‌عدالتی و همین‌طور هدر شدن منابع است. باید عدالت بازتعریف و به تقسیم‌بندی بودجه‌ها در شهرستان‌ها نگاهی دوباره شود.

در نظر نگرفتن توانایی‌های بالقوه‌ هر شهرستان با توجه به زمینه‌های فرهنگی و اقلیمی آن.

توسعه‌نیافتگی بخش خصوصی در شهرستان‌ها. تئاتر خصوصی به عنوان یک راهکار و حامی می‌تواند از تولید تئاتر در شهرستان‌ها حمایت کند. داده‌های آماری اینجا می‌توانند نشان بدهند تئاتر خصوصی تا چه توانسته در تولید و توسعه‌ اقتصادی تئاتر در شهرستان‌ها مؤثر عمل کند.

دخالت دولت. تقریباً همه موافق هستند که دولت باید در امر برنامه‌ریزی تئاتر فقط به عنوان ناظر عمل کند.

آسیب‌زدایی نکردن از جشنواره‌های استانی. ...