به گزارش هنرآنلاین، الهام شکیب که در سال 98 در ابتدا می‌خواست نمایشی را در جشنوارۀ دانشگاهی کار کند، متاسفانه به دلیل برخی از مشکلات نشد و برای بار دوم با یک گروه حرفه‌ای نزدیک به سه ماه تمرین کردند و نتیجه‌اش شد همین اجرای نمایش "بیماری خانواده میم" نوشتۀ فائوستو پاراویدینو که در تالار سپند اجرا شد، ‌این نمایش با همراهی و همفکری پگاه طبسی نژاد نتیجه‌بخش شد.‌این متن ‌ایتالیایی را که نیایش بهمنیه ترجمه کرده است، تاکنون چندین بار در کشورهایی چون لهستان، فرانسه و ‌ایتالیا اجرا شده است و ‌این برایش به دلیل رهایی در پردازش‌ ایده‌های تئاتری جالب بود که صرفا یک اجرای رئالیستی از آن را به سرانجام نرساند. چون متن آغاز و پایانی دارد اما نمی‌خواست آن را خیلی معمولی کار کند بنابراین به دنبال ارائه همان‌ایده‌های متفاوتی برآمد و در آن به دنبال سیالیتی بود که فضا را تئاتری کند.

بابک فرجی، منتقد نیز در‌این نشست با توجه به انتخاب چنین متنی آن را ریسک بزرگ دانست که از آن به چنین اجرایی رسیده است چون در تمام متن‌های جهان‌شمول تحول اشخاص یک اصل است که در ‌این متن چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.‌ این منتقد با بخش‌هایی از متن مخالفت کرد چون در آن نقطۀ عطف و بحرانی ندیده و همه مقدمه چینی‌اش با آشفتگی همراه است که منجر به نقطۀ فرود نمی‌شود و حتی بدنۀ آن مشابه با تراژدی‌های مدرن هم نیست.  از سوی دیگر در جاهایی ضرباهنگ تند می‌شود که ‌این مانع از پرداخت شخصیت‌ها و ارائه درست موقعیت رفتاری و علت و معلولی خواهد شد. او همچنین تاکید کرد که در آن آشنایی‌زدایی هم صورت نگرفته است و به جای متن آشنایی‌زدایی در اجرای خانم شکیب اتفاق افتاده است و کندوکاوش آن را تا حدی جذاب می‌کند بی‌آنکه در شتاب فعلی در نهایت بفهمیم چه عاملی باعث مرگ مادر شده است بنابر این شخصیت‌ها نیازمند پیش زمینه‌ای هستند که در بازنویسی مجدد باید به آن توجه شود، اما در دراماتورژی صورت گرفته سعی شده که تا حدی جلوی ‌این کم و کسری‌ها را بگیرد.

فرجی گفت که مادر خودکشی کرده با آنکه روابط مبنایش با علت و معلول‌های مشخص پیش نمی‌رود،و همین کار شکیب را سخت‌تر کرده است.

شکیب هم توضیح داد که در کل 2 صحنه را از متن حذف کرده و در جاهایی دیالوگ‌هایی را کم و در جاهایی هم دیالوگ‌هایی را اضافه کرده است. یکی‌ اینکه شخصیت دکتر از کل متن حذف شده که دربارۀ شخصیت‌ها صحبت می‌کرده و آنها را تحلیل می‌کرده و درباره معضلات حرف زده است اما دیگر در ‌این اجرا حضور فیزیکی‌اش کاملا حذف شده و در چند جا تلفنی با خواهر بزرگتر صحبت می‌کند. او سعی کرده که با خالی گذاشتن بعضی جاها فرصتی برای مشارکت تماشاچی فراهم کند که حضور ذهنی و مشارکتی در کامل شدن اجرا داشته باشد.

رضا آشفته، منتقد هم در ادامه بر شبه ابزورد بودن متن و اجرا تاکید کرد چون در آن روابط منطقی و علت و معلولی چندان وجود ندارد اما روابط مبنایش گسست و دورافتادگی بین افراد است به ویژه در یک خانواده که باید نزدیک‌ترین روابط را ببینیم، اعضای خانواده آنقدر از هم دور افتاده‌اند که در بی‌خبری از هم به سر می‌برند و ‌این گسست و دوری حتی باعث مرگ مادر شده و حالا هم تهدیدی است برای دور افتادن از پدر و نهادنش در خانۀ سالمندان که در نهایت مرگش را رقم خواهد زد. در بیرون از خانه هم ‌این بی‌ارتباطی به چشم می‌آید، چون دو جوان به دنبال ازدواج با خواهر کوچکتر هستند که هر دو ناکام می‌مانند و در نهایت نیز خواهرها بعد از تصادف و مرگ برادرشان، با سپردن پدر به خانه سالمندان از‌ این شهر کوچک می‌روند. بنابراین فاصله است بین آدمها و آدمها از هم دور می‌شوند و‌این یکی از آن مصادیق جهان ابزورد است که در آن عدم ارتباط در جهان امروزی یک رکن می‌شود. 

 فرجی همچنان ‌ایراد کلی متن را غیر دراماتیک بودن آن دانست که مثل سریال‌های تلویزیونی در آن هر چیزی همین طوری نمایان می‌شود. در ‌اینجا اگر ابزوردیسم هم وجود دارد از نگاه و اجرای الهام شکیب است چون آن متن بیشتر یک رئالیسم است که چندان هم با اصول خودش نوشته نشده است.

مهدی صدر، بازیگر، نیز تاکید کرد آنچه حذف شده است که عمده آن حذف شخصیت دکتر است، بیشتر برای آن بوده که اطلاعات زیادی و تحلیل‌هایی درباره آدمها حذف شود و‌ این گونه است که پزشکی هم نمی‌تواند در روال‌این آدمها موثر باشد و مشکلات آنها را درمان کند.

فرجی هم تاکید کرد به هر حال گره‌گشایی متن روی دوش دکتر بوده است که الان با حذفش احساس می‌شود که‌این متن چیزی را کم دارد.

ناز شادمان، بازیگر، با توجه به حذف دکتر اشاره کرد که در حال حاضر دو سه مورد گنگ در اجرا است. یکی مادر که معلوم نیست چگونه مرده و چقدر دکتر در مرگ او سهیم است و دوم بیماری خانواده که دقیقا مشخص نیست بیماری آنها چیست و حتی پدر هم دقیقا معلوم نیست که واقعا بیمار است یا خودش را به بیماری می‌زند و در واقع در سلامت به سر می‌برد.

شکیب هم یادآور شد انگار پدر آلزایمر داشته باشد.

فرجی هم گفت که متن دراماتیک نمی‌شود اگر کشف و شهودی است، از اجرا می‌آید.

رضا آشفته، پژوهشگر، آنچه در اجرا حاکم است متکی بر فضاسازی است و‌این فضا به عناصر بصری وابسته است و‌ این دایره‌هایی که نام مکان‌ها در آنها آمده و آنچه از ویدئو پروجکشن درباره وضعیت زمان و آب و هوای لحظه به لحظه روزانه بر دیوار پخش می‌شود، یک فضای سیال را در یک شهر کوچک پدید آورده است و البته نام‌ها و نشانه‌ها و تاریخ و جغرافیا و حتی فرهنگ از آن فضا گرفته شده است که ما را دچار نوعی فضای جهانشمول می‌کند که در آن بین آدمها فاصله و گسستی است که هر لحظه‌اش پر رنگ‌تر می‌شود  و در پایان تراژدی با مرگ برادر و دور شدن و از هم پاشیدن خانواده اتفاق می‌افتد.‌ این همان نگاه درستی است که ما را در یک وضعیت متکثر متوجه ‌این گسست می‌کند چنانچه در پیرامون ما ‌این افسردگی همگانی و دور افتادن آدمها از همدیگر امر کاملا مشهودی است.  

فرجی هم در ادامه به نبودن یک اتاق برای خواهر بزرگتر اشاره کرد که‌ این خلاف آن چیزی است که در اجرای نمایش برای همه اهل خانه چنین خواسته‌ای در نظر گرفته شده اما ‌این خواهر بزرگتر فقط باید روزش را در آشپزخانه سر کند. همچنین عمده میزانسن‌ این خواهر در آن کنج سمت چپ صحنه دیده می‌شود و انگار قصد آن هست که‌این شخصیت دیده نشود و دلیلی هم برای‌این کنار افتادن، برای آن قابل یافتن نیست.

الهام شکیب هم علتش را ‌این دانست که خواهر بزرگتر جای مادر را گرفته است.

رضا آشفته، نویسنده در پایان یادآور شد که‌این اجرا به اقتضای زمانه است و‌ این عدم ارتباط در شهرها و بریدن آدمها در خانواده مسئله حساسی است که باید مخاطبانش را متوجه آن کند و اگر چنین شده باشد اجرا موفق است و در عین حال هنوز می‌توان با تاکید بر نکات بارزی از آن یک اجرای در خور تاملتر و حتی ماندگار ساخت.

الهام شکیب تحصیلات خود را در رشته طراحی صحنه در مقطع کارشناسی به پایان رسانده است. او با رویکرد خود از جهان پیرامون و انسان‌ها سعی دارد که به کشف لحظاتی برود که در آنها همه چیز عیان و زاویه‌ای پنهان دارد. نمایش‌های "فریادها و نجواهای دختر ترسا"، "خرس"، "یک نوکر و دو ارباب"، "کلفت‌ها"، "شازده احتجاب"، "گل‌های شمعدانی"، "خانمچه و مهتابی"، "یک سمفونی ناکوک"، "متابولیک"، "کشتی شیطان"، "جنایت و مکافات"، "پینوکیو" و... جزو آثاری هستند که ‌این کارگردان در مقلم بازیگر در آنها حضور داشته است. همچنین او در آثار تلویزیونی "بازجویی در کافه تهران"، "این جاده یک طرفه است" و "و خداوند عشق را آفرید" بازی داشته است.‌ این نویسنده نیز تاکنون نمایش‌های "فریادها و نجواهای دختر ترسا" و "بیماری خانواده میم" را در مقلم کارگردان روی صحنه برده است. حال به بهانه اجرای نمایش "بیماری خانواده میم" در تماشاخانه سپند که تا نیمه شهریورماه ساعت 19:30 روی صحنه رفت.

"بیماری خانواده میم" به کارگردانی الهام شکیب مرداد ماه اجرای خود را در تماشاخانه سپند آغاز کرد و در نیمه شهریور پایان داد. ناز شادمان، مهدی صدر، آرزو عالی، پیمان مقدمی، امیر سفیری و عرفان ابراهیمی‌بازیگران ‌این اثر نمایشی بودند.

بیماری خانواده میم قصه نمادین خانواده‌ای است از جامعه‌ای در اوج از هم گسیختگی که هر چه تلاش برای به هم نزدیک شدن دارند بیشتر از هم دور می‌شوند. در آخر مرگ تراژیک عضوی از خانواده هرکدام را به گوشه‌ای از جهانی ناشناخته پرتاب می‌کند برای فرار از تنهایی خودخواسته.